غلامرضا خواجه سروی
چکیده
سابقة تاریخی پرداختن به ابعاد نظری سیاست در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد؛ اما سیاست به عنوان یک علم وارداتی در دورة قاجار در ایران شناخته شد. این دانش با تاریخ مواجهة گسترة تفکر ایرانی با تجدد همداستان بوده است. از اینرو محتوا، روش و سؤالات این دانش نیز متناسب با ضرورتهای تاریخی و عینی محل تولد و توسعة آن یعنی مغربزمین، در ...
بیشتر
سابقة تاریخی پرداختن به ابعاد نظری سیاست در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد؛ اما سیاست به عنوان یک علم وارداتی در دورة قاجار در ایران شناخته شد. این دانش با تاریخ مواجهة گسترة تفکر ایرانی با تجدد همداستان بوده است. از اینرو محتوا، روش و سؤالات این دانش نیز متناسب با ضرورتهای تاریخی و عینی محل تولد و توسعة آن یعنی مغربزمین، در ایران مطرح شد. وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا انقلابی نیز در ساحت تفکر سیاسی ایران رخ دهد. این انقلاب با تزریق اصول ارزشی اسلامی به کلیة ساحتهای زندگی ایرانیان، موجب شد تا بومیسازی دانش و دانشگاه به یکی از ضرورتهای مهم تبدیل شود. در سه دههای که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد، بومیسازی علم سیاست در ایران با مکتوبات و تولیدات نظری مختلف پیگیری شد. در این میان برخی از دانشگاهها مانند دانشگاه امامصادق علیهالسلام و دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام پیشرو بودند. این دانشگاهها با تعریف رشتههای میانرشتهای، موجب شدند تا علم سیاست با مؤلفههای بومی دینی مورد بازتقریر قرار گیرند. این تجربهها میتوانند نمونههای کاربردی مناسبی برای بومیسازی و اسلامیسازی دانشگاه و دانش در کشور محسوب شوند.
صادق میرویسی نیک
چکیده
این تحقیق با روش تحلیلی _ تفسیری و در چارچوب اندیشه سیاسی به بررسی مهمترین مفروضات نظری «رویکرد قابلیتی» آمارتیا سن و آثار آن بر حوزه عدالت جنسیتی میپردازد. در اینجا بیان میشود که فهم توسعه و آثار آن بر حوزه عدالت و برابری را نمیتوان از مبانی فلسفی نهفته در آن جدا کرد. در همین زمینه بررسی جنسیتی نظریههای توسعه، حاکی از ...
بیشتر
این تحقیق با روش تحلیلی _ تفسیری و در چارچوب اندیشه سیاسی به بررسی مهمترین مفروضات نظری «رویکرد قابلیتی» آمارتیا سن و آثار آن بر حوزه عدالت جنسیتی میپردازد. در اینجا بیان میشود که فهم توسعه و آثار آن بر حوزه عدالت و برابری را نمیتوان از مبانی فلسفی نهفته در آن جدا کرد. در همین زمینه بررسی جنسیتی نظریههای توسعه، حاکی از نارسایی آنها در زمینه مسائل زنان و موانع جنسیتی آنها در برخورداری از فرصتها و منابع واقعی زندگی است. این رویکردها یا نگرش انفعالی به زنان دارند و یا با تلقی انتزاعی از آزادی و فرصت برابر، از توانمندی آنها غافل میشوند. رویکرد قابلیتی که مبنای رویکرد انسانی آمارتیا سن به توسعه است، در این زمینه چشمانداز جامعی را پیشروی ما میگذارد. سن با پیوندی که میان آزادی، عدالت و دموکراسی برقرار میکند، عاملیتبخشی به زنان را محور توسعه قرار میدهد. در این رویکرد، توسعه در درجه نخست باید با تمرکز بر توانمندسازی زنان، آزادیهای ابزاری آنها را محقق سازد و در مرحله بعد، شرایط مناسب بیرونی را برای ابراز وجود و قدرت انتخابگری آنها فراهم کند.
مطالعات زنان
سید خدایار مرتضوی؛ شهیندخت پاکزاد
چکیده
آوازۀ برابریطلبی و آزادیخواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالمگیر شده است. باوجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشهها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانههای خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هالهای از تقدس و برتری به سیمایشان ...
بیشتر
آوازۀ برابریطلبی و آزادیخواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالمگیر شده است. باوجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشهها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانههای خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هالهای از تقدس و برتری به سیمایشان بخشیده است. مقالۀ پیش رو با تحلیل سه کتاب «امیل»، «قرارداد اجتماعی» و «اعترافات»، این دوگانهها را به تصویر کشیده است. در امیل، زن موجودی برای مرد و در خدمت وی آفریده شده است. در قرارداد اجتماعی که مهمترین کتاب روسو و از آغازین کتب مربوط به گفتمان برابری در عصر جدید است، زنان نادیده گرفته شدهاند؛ اما در اعترافات، تا سرحد پرستش تحسین شدهاند. در این مقاله از روش هرمنوتیک مؤلفمحور کوئنتین اسکینر برای موشکافی و تفسیر این سه اثر ماندگار استفاده شده است تا قصد و منظور روسو نمایان شود. همچنین از مقولهبندی مفهومی و نظری لوس ایریگاری، فمینیست پستمدرن و معتقد به شیوۀ استثمارگرایانۀ مردان از زبان، برای تبیین قضاوتهای ناعادلانۀ روسو بهره گرفته شده است. در این تحقیقِ میانرشتهای زن، زبان و اندیشه سیاسی روسو دربارۀ نابرابری جنسیتی به هم پیوند خوردهاند. حاصل کار اینکه، روسو با استفاده از زبان و تحت تأثیر عقدههای روانی، به زنان موقعیتی پست و دور از شأن انسانی آنها بخشیده است.
میان رشتهای
حسن افراخته
چکیده
ایران در بین کشورهای توسعهنیافته از طولانیترین تاریخ برنامهریزی توسعه برخوردار است اما همچنان در گروه کشورهای درحالتوسعه قرار دارد. هیچ یک از برنامههای توسعه، قبل و بعد از انقلاب، به اهداف اقتصادی خود دست نیافته است. اکنون، کشور نهتنها جایگاه نسبی مناسبی از نظر سطح توسعه در جهان ندارد بلکه در مواردی نیز شاهد سیر قهقرایی ...
بیشتر
ایران در بین کشورهای توسعهنیافته از طولانیترین تاریخ برنامهریزی توسعه برخوردار است اما همچنان در گروه کشورهای درحالتوسعه قرار دارد. هیچ یک از برنامههای توسعه، قبل و بعد از انقلاب، به اهداف اقتصادی خود دست نیافته است. اکنون، کشور نهتنها جایگاه نسبی مناسبی از نظر سطح توسعه در جهان ندارد بلکه در مواردی نیز شاهد سیر قهقرایی بوده است. هدف این مقاله، آن است که دستاوردهای اقتصادی برنامههای 70 ساله توسعه ایران را مورد واکای قرار دهد و عوامل مؤثرآن را از منظر سازههای ذهنی تحلیل کند. دادههای مورد نیاز تحقیق از طریق اسنادی و مصاحبه با نخبگان برنامهریزی توسعه جمعآوری شده است. دادههای جمعآوریشده از طریق گراندد تئوری و استدلال استقرایی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که اهداف اقتصای برنامههای توسعه بعد از 70سال تحققنیافته است. زیرا برنامهها مبتنی بر بنیان نظری محکم و منطبق بر شرایط کشور نبوده است. بنابراین، مشارکت داوطلبانه مردمی بهدلیل نبود ساختار دموکراتیک تأمین نشده است؛ کار از اهمیت لازم برخوردار نبوده است؛ باوجود وزن کم اقتصادی ایران در جهان، در این کشور سهم بالایی از سیاستهای جهان تعقیب میشود؛ به نقش تأمین فضای با ثبات طبیعی، اقتصادی و اجتماعی در گسترش تولید، اهمیتی داده نمیشود؛ و به اقتصاد بهمثابه کل ارگانیک توجهی مبذول نمیشود. درنتیجه، سازههای ذهنی، نقش مهمی در عدمتحقق برنامههای توسعه در ایران ایفاء میکند.
قاسم سلیمی؛ زهرا صباغیان؛ حسن دانایی فرد؛ محمود ابوالقاسمی
چکیده
هماکنون جدال اندیشهای بر سر مفهومسازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاهها و مؤسسههای عالی کشور، موضوع پیچیدهای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میانرشتهای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» ...
بیشتر
هماکنون جدال اندیشهای بر سر مفهومسازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاهها و مؤسسههای عالی کشور، موضوع پیچیدهای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میانرشتهای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» و «آموزش عالی» بهویژه مدیریت آموزش عالی است، مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران و صاحبنظران کوشیدهاند تا به این پرسش پاسخ دهند که عوامل تأثیرگذار بر افراد در تسهیم دانش کدامند؟ عوامل و دلایل احتمالی تسهیم و یا عدم تسهیم دانش افراد کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهشهای متعددی انجامشده که یافتههای آن در برخی از موارد نظری و در برخی از موارد نیز دارای شواهد تجربی است. در این مقاله تلاش شده با روش توصیفی تحلیلی، تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی، به مثابه یک حوزه مطالعاتی میانرشتهای در عرصه آموزش عالی، بررسی و واکاوی شود. پژوهش حاضر، کاوش پدیدة تسهیم دانش در عرصه آموزش عالی را به بحث گذاشته و سپس با بررسی دقیق و ژرفنگری، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی را تحلیل کرده است.این مقاله بر این نکته تأکید دارد که حوزه مطالعاتی میانرشتهای تسهیم دانش از علوم و دانشهای مختلفی بهره برده و برای کاوش پدیده تسهیم دانش در محیطهای آموزش عالی و نظریهپردازی در این زمینه، درک و تحلیل ماهیت دانش، انگیزش و فرصت تسهیم دانش در دانشگاه ضروری است. همچنین در این مقاله نتایج دو دهه پژوهشهای مهم تجربی در ارتباط با عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در محیطهای دانشگاهی مرور شده است. در پایان، مقاله با ارائه مدلی مفهومی، جایگاه کنونی و زمینههای بالقوه پژوهشهای آتی مرتبط با تسهیم دانش را پیش روی پژوهشگران قلمرو آموزش عالی قرار میدهد.
غلامعلی طبرسا؛ مهدی حسنوند مفرد؛ محسن عارف نژاد
چکیده
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغههای اصلی نظامهای آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسیها نشان میدهد بهرغم نقشی که دانشگاهها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبودها و نارساییهای فراوانی بوده ...
بیشتر
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغههای اصلی نظامهای آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسیها نشان میدهد بهرغم نقشی که دانشگاهها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبودها و نارساییهای فراوانی بوده است. دانشگاهها بهعنوان سازمانهایی که نقش اساسی در رشد و توسعه علمی، فرهنگی و تربیت نیروی انسانی متخصص دارند باید همگام با تحولات علمی، آموزشی و متناسب با نیازها و مقیاسهای ملی و جهانی، فرایند کیفیت آموزشی خود را به طور مستمر بهبود بخشند. در این پژوهش به بررسی برخی از عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی پرداخته شده است. این عوامل شامل حمایت از دانشجویان و اساتید، اعضای هیئت علمی، خدمات اداری، خدمات کتابخانهای، تهیه برنامه آموزشی و مکان، زیرساختها و امکانات هستند. برای رتبهبندی عوامل موثر بر اجرای بهبود کیفیت آموزشی با استفاده از رویکرد AHP گروهی از نظرات 130 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه اصفهان استفاده شده است.با توجه به اطلاعات بدست آمده و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از نرم افزار expert choice تهیه برنامه آموزشی با وزن 0.338 دارای بیشترین تاثیر بر بهبود کیفیت آموزشی است و بعد از آن اعضای هیئت علمی با وزن0.246، حمایت از دانشجویان و اساتید با وزن0.122، مکان، زیرساختها و امکانات با وزن 0.103، خدمات کتابخانهای با وزن 0.102، و خدمات اداری با وزن 0.089در اولویتهای بعدی میباشند.
تورج رحمانی
چکیده
دستیابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشتهای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار میرود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری مییابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایتها در این باب ...
بیشتر
دستیابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشتهای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار میرود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری مییابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایتها در این باب معطوف به آن است. پرسش از عاملیت در نسبت میان تاریخ و سیاست چنین صورتبندی میشود: آیا سیاست تجلی فاعلیت انسان در سامانبخشی به حیات فردی و جمعی اوست، یا حکایتگر سیر قربانی شدن موجودیتهای انسانی و اجتماعی در برابر اراده از پیش تعیین شدهای است که امور آنها را شکل میدهد و پیش میبرد، یا نسبتی است از هر دو؟ پاسخی که به این پرسش ارائه میشود چنین است: انسان در عرصه سیاست از ساختارهای تاریخی تأثیر میپذیرد و بالعکس ساختارهای تاریخی در عرصه سیاست متأثر از فاعلیت انسان شکل مییابند. بر این اساس برای فهمی عمیق از کیفیت عاملیت، توجهی همزمان به تاریخ و سیاست ضروری است. این در حالی است که سیر در تاریخ بدون توجه به سیاست (که تجلیگاه فاعلیت انسان است و تاریخ را رقم میزند) تلاشی ناتمام است و نیز مطالعه سیاست بدون توجه به تاریخ(که ساختارهای مقابل عاملیت از اعماق تاریخ میآیند) کوششی نارساست. چنین ارتباطی از ماهیت بینارشتهای علوم تاریخ و سیاست حکایت میکند. علاوه بر این تعامل آنها خود امکان تولید دانش بینارشتهای جدیدی را فراهم میسازد.
جامعهشناسی
مجید فولادیان؛ حمیدرضا جلایی پور
چکیده
از مفاهیم «سلطه کاریزماتیک» (مشتق از کاریزما) و «سلطه فرّهمندانه»(مشتق از فرّه) در جامعهشناسی بهطور عام، و جامعهشناسی سیاسی بهطور خاص، برداشتهای گوناگون و بعضاً متناقضی صورت گرفته است. برخی از محققان و مترجمان در آثار تألیفی یا ترجمهای خود بر حسب عادت، این دو مفهوم را مترادف با یکدیگر به کار بردهاند. این در ...
بیشتر
از مفاهیم «سلطه کاریزماتیک» (مشتق از کاریزما) و «سلطه فرّهمندانه»(مشتق از فرّه) در جامعهشناسی بهطور عام، و جامعهشناسی سیاسی بهطور خاص، برداشتهای گوناگون و بعضاً متناقضی صورت گرفته است. برخی از محققان و مترجمان در آثار تألیفی یا ترجمهای خود بر حسب عادت، این دو مفهوم را مترادف با یکدیگر به کار بردهاند. این در حالی است که تفاوتهای بنیادینی بین این دو مفهوم وجود دارد. در این مقاله سعی شده است با اتکا به اقسام سهگانه سلطه در آراء وبر، حدود و ثغور این دو مفهوم مشخص شود. برای نیل به این هدف، وجوه اساسی سه نوع سلطه وبری و همچنین سلطه فرّهمندانه _ که در این مقاله در عرض اقسام سهگانۀ سلطۀ وبری طرح شده است _ با یکدیگر مقایسه میشوند تا شباهتها و تفاوتهای موجود بین آنها مشخص گردد و در نتیجه جایگاه سلطه فرّهمندانه در منظومه فکری وبر روشن شود. در این مقاله از روش تحلیلی و مقایسه کیفی استفاده شده است. با توجه به اینکه مفهوم سلطه و صُور مختلف آن، با دستگاههاى معرفتى متفاوتى مورد بررسى و فهم قرار مىگیرد، نیل به فهمى جامع از این مفهوم، و بهطور مشخص مقایسه انواع سلطه وبری با مفهوم سلطه فرّهمندانه، مستلزم ورود به حوزههاى جامعهشناختى و علوم سیاسى و حتى حوزههاى کیفىترى چون تاریخ و ادبیات است. در این مقاله سعى شده است تا ماهیت بینرشتهاى این مفهوم مطمح نظر قرار گیرد و به همین دلیل کلیه حوزههاى مذکور، در حد وسع و حدود مسئله مقاله، مرور شوند. نتایج این جستار نشان میدهد که سلطه فرّهمندانه علیرغم داشتن برخی شباهتهای ظاهری با سلطه کاریزماتیک، تفاوتهای بنیادینی با این نوع سلطه دارد. این تفاوتها ناشی از وجه سنتی این سلطه است. بهطوری که میتوان ادعا کرد که سلطۀ فرّهمندانه شکلی از سلطۀ سنتی است که به دلایل ساختاری ابعادی از سلطه کاریزماتیک را نیز دارا است.
رضا صمیم
چکیده
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران دغدغه تلفیق الگوهای سنتیِ آموزش عالی علومانسانی که از حوزههای علمیه برآمده بودند با الگوهای مدرن که به دانشگاهها تعلق داشتند به صورتی جدی توسط سیاستگذاران علم مطرح شد. این دغدغهای بود که در بسیاری از کشورهای اسلامی که نهادهای سنتی دیرپایی در آموزش عالی علومانسانی داشتند وجود داشت و در ...
بیشتر
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران دغدغه تلفیق الگوهای سنتیِ آموزش عالی علومانسانی که از حوزههای علمیه برآمده بودند با الگوهای مدرن که به دانشگاهها تعلق داشتند به صورتی جدی توسط سیاستگذاران علم مطرح شد. این دغدغهای بود که در بسیاری از کشورهای اسلامی که نهادهای سنتی دیرپایی در آموزش عالی علومانسانی داشتند وجود داشت و در برخی به صورت عملی تجربه شده بود. برخی تجربههای عملی اولیه در ایران پس از انقلاب از آنجا که تلاش داشت شکل خاصی از تلفیق پیشگفته را اجرا نماید چالشهایی برانگیخت. با توجه به آنکه در طول سی سال حیات آموزش عالی در ایران پس از انقلاب اسلامی، تجربههایی متفاوت از تلفیق میان الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علومانسانی به محک آزمون نهاده شده است این مقاله در تلاش است به مدد استفاده از مفهوم فضا در جامعهشناسی و روش تحلیل تأملی و با استفاده از برخی دادههای تاریخی گونهای خاص از این تجربه را که در دانشگاه امام صادق (ع) رخ داده است تفسیر نماید. نتایج نشان میدهد در دانشگاه امام صادق (ع) عدم اتکای صرف به تلفیقِ مبتنی بر طراحی برنامههای درسی میانرشتهای و تلاش برای خلق فضایی تلفیقی توانسته تجربهای موفق در تلفیق الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علومانسانی در ایران به وجود آورد.
نادر شهامت؛ حمیدرضا آراسته؛ فاطمه شهامت؛ مریم روزگار
چکیده
میانرشتهایهای دانشگاهی استانداردهای تعالی خاص خود را میطلبند. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مفهومی و تدوین شاخصهای ساختاری آن در دانشگاه بوده و در آن از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است . به این منظور ابتدا ابعاد مفهومی ساختار میانرشتهای شناسایی شده و بر مبانی آن عوامل، ملاکها و شاخصهای مناسبی طراحی و ...
بیشتر
میانرشتهایهای دانشگاهی استانداردهای تعالی خاص خود را میطلبند. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل مفهومی و تدوین شاخصهای ساختاری آن در دانشگاه بوده و در آن از روش توصیفی – تحلیلی استفاده شده است . به این منظور ابتدا ابعاد مفهومی ساختار میانرشتهای شناسایی شده و بر مبانی آن عوامل، ملاکها و شاخصهای مناسبی طراحی و تدوین شده است. جامعه آماری تحقیق شامل اسناد و مدارک موجود در پایگاههای اطلاعاتی قابل دسترس محقق در خصوص موضوع پژوهش بوده و نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند مشخص شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برای ایجاد ساختار میانرشتهای دانشگاهی باید به پنج بعد مفهومی شامل: فلسفهی میانرشتهای، شرایط و موقعیتها، گزینش، توازن و مشارکت جمعی و همچنین پنج عامل اصلی راهبردهای ایجاد ساختار میانرشتهای شامل: خط مشیها، مدیریت و ساختار سازمانی، حمایت زیر ساختی، رهبری، حمایت و سرپرستی، تأمین بودجه، رسمیت توجه کرد. بر این اساس در این تحقیق برای ایجاد ساختار میانرشتهای عاملها، ملاکها و شاخصهای ویژهای شناسایی و طراحی شده است.
میان رشتهای
محمدامین عرفان منش؛ مرضیه مروتی اردکانی
چکیده
هدف این مقاله، مطالعه علمسنجی و تحلیل شبکههای همکاری نویسندگان و مؤسسات در مقالههای منتشرشده در فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، طی شمارههای نخست تا بیستوهفتم است؛ در این راستا تعداد تولیدات، الگوهای تألیف، پرتولیدترین افراد و مؤسسهها، ویژگی شبکههای همکاری در مقالههای فصلنامه و همچنین تخصص موضوعی پدیدآورندگان، ...
بیشتر
هدف این مقاله، مطالعه علمسنجی و تحلیل شبکههای همکاری نویسندگان و مؤسسات در مقالههای منتشرشده در فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، طی شمارههای نخست تا بیستوهفتم است؛ در این راستا تعداد تولیدات، الگوهای تألیف، پرتولیدترین افراد و مؤسسهها، ویژگی شبکههای همکاری در مقالههای فصلنامه و همچنین تخصص موضوعی پدیدآورندگان، مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله دارای رویکرد کاربردی است و با استفاده از شاخصهای علمسنجی و تحلیل شبکههای اجتماعی، انجام شده و از نرمافزار تحلیل شبکه یو.سی.آی.نت، برای ترسیم و تحلیل شبکههای همکاری علمی استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد که 185 مقاله در شمارههای نخست تا بیستوهفتم فصلنامه منتشر شده است که 272 پژوهشگر از 70 دانشگاه و مؤسسه پژوهشی در نگارش آن دخیل بودهاند. بررسی شبکه همکاری پدیدآورندگان مقالهها نشاندهنده تمایل بیشتر پژوهشگران به تولیدات انفرادی و یا مشارکت در گروههای کوچک است. بهطورکلی 65/48 درصد از مقالهها بهصورت انفرادی و 35/51 درصد نیز از طریق همکاری علمی دو یا چند پژوهشگر تألیف شده است. مطالعه شبکه همکاری علمی دانشگاهها و مؤسسههای پژوهشی در مقالههای فصلنامه با استفاده از شاخصهای مرکزیت، بیانگر این است که دانشگاههای شهید بهشتی، تهران، علامه طباطبایی، تربیت مدرس و خوارزمی از نقشی کلیدی و مرکزی در شبکه برخوردار بودهاند. همچنین حوزههای موضوعی علوم تربیتی، علوم سیاسی و مدیریت، دارای بیشترین سهم در مقالههای منتشرشده در فصلنامه بودهاند.
میان رشتهای
مظفر چشمه سهرابی؛ فاطمه زرمهر
چکیده
طبقهبندی کلاسیک با منطق دو ارزشی بنیان غالب طرحهای طبقهبندی موجود است، اما با تحولات اخیر و ظهور علوم میانرشتهای، تعیین درست جایگاه آنها در طبقهبندی علم با چالش مواجه شده است. در این مقاله از روشهای تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش تحلیل اسنادی، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با کمک فیشبرگه، ...
بیشتر
طبقهبندی کلاسیک با منطق دو ارزشی بنیان غالب طرحهای طبقهبندی موجود است، اما با تحولات اخیر و ظهور علوم میانرشتهای، تعیین درست جایگاه آنها در طبقهبندی علم با چالش مواجه شده است. در این مقاله از روشهای تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش تحلیل اسنادی، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با کمک فیشبرگه، اسناد مربوط به موضوع بررسی شد. در بخش تحلیل محتوا، 125 طرح (شامل 75طرح طبقهبندی علم و 50 طرح ردهبندی کتابخانهایـکتابشناختی) شناسایی و اطلاعات مربوط به شاخهها، زیرشاخهها، واضعان و غیره این طرحها در چک لیستهای تهیهشده، ثبت شد. بنابراین، از روش سرشماری استفاده شد. نتایج بهدست آمده حاکی از شناسایی 75 نظام طبقهبندی علم است که قدیمیترین آن ردهبندی ودایی (حدود 600 ق.م) است. در رابطه با نظامهای ردهبندی کتابخانهایـکتابشناختی، 50 نظام ردهبندی در چهار دستهبندی نظامهای ردهبندی عهد باستان، قرون وسطی، قرون جدید و قرون معاصر شناسایی شدند. بررسی شاخههای اصلی و زیرشاخههای نظامهای «طبقهبندی علم» و همینطور «نظامهای ردهبندی کتابخانهایـکتابشناسی» نشان داد که مبنای «تقسیمبندی علوم» یا «تقسیمبندی منابع مکتوب» در این نظامها، موضوع یا رشته بوده است و بهطور مستقل به میانرشتهها توجه نشده است. بنابراین، ما با سرشاخههای موضوعی دوتایی، سهتایی، چهارتایی، پنجتایی و غیره هم در اکثر نظامهای ردهبندی کتابخانهایـکتابشناختی و هم در نظامهای طبقهبندی علوم مواجه هستیم که درواقع برگرفته از منطق کلاسیک است. همچنین، نتایج نشان داد که میان رشتهها فاقد جایگاه بهطور مستقل در 125 نظام ردهبندی هستند. درمجموع، منطق فازی بهعنوان روش و منطق جایگزین در طبقهبندیهای علوم و ردهبندیهای منابع کتابخانهای پیشنهاد میشود.
علوم اجتماعی
امید محمدزاده؛ سیدهادی مرجائی؛ ابوعلی ودادهیر؛ محمدرضا کلاهی
چکیده
جامعهپذیری دانشگاهی از مفاهیمی است که میتوان آن را مهمترین اهداف دوران دانشجویی و حضور در دانشگاه دانست. این متغیرها همواره متأثر از چند عوامل از جمله سلامت روان است. بررسیها نشان داده است که این دو متغیر میتوانند با امید به آینده رابطه داشته باشند. هدف این مقاله، تعیین نقش میانجیگری امید به آینده در رابطه بین سلامت ...
بیشتر
جامعهپذیری دانشگاهی از مفاهیمی است که میتوان آن را مهمترین اهداف دوران دانشجویی و حضور در دانشگاه دانست. این متغیرها همواره متأثر از چند عوامل از جمله سلامت روان است. بررسیها نشان داده است که این دو متغیر میتوانند با امید به آینده رابطه داشته باشند. هدف این مقاله، تعیین نقش میانجیگری امید به آینده در رابطه بین سلامت روان و جامعهپذیری دانشگاهی است. از روش پیمایشیـتبیینی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعهٔ آماری تحقیق 9132 نفر است که کلیهٔ دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای ملّی، پیامنور و دانشگاه آزاد اسلامی ایلام در سال تحصیلی 98-1397 را شامل میشود. اندازهٔ نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعیین شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامههای محققساخته است. پرسشنامه جامعهپذیری در قالب 5 بعد و61 گویه، سلامت روان با 11 گویه و امید به آینده با 6 گویه است. روایی صوری و محتوایی آن با نظرخواهی از اساتید راهنما و مشاور، و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ بهدست آمد. یافتههای پژوهش نشان داده است که سلامت روان با جامعهپذیری دانشگاه رابطهٔ معنادار داشته است. همچنین امید به آینده با سلامت روان و جامعهپذیری دانشگاهی رابطهٔ معنادار داشته است. نقش میانجی امید به آینده در رابطه بین متغیر مستقل و وابسته نیز معنادار بوده است. میتوان نتیجه گرفت که برخورداری از امید به آینده در بین دانشجویان میتواند با تقویت نقش سلامت روان، منجر به جامعهپذیری بیشتر در بین دانشجویان گردد.
بحران ویروس کرونا
ابراهیم آقامحمدی
چکیده
گسترش بیماریها موضوعی است که بهندرت مورد توجّه مطالعات روابط بینالملل قرار گرفتهاست. اکنون همهگیری کرونا، بهعنوان منبع عمدهٔ نگرانی دولتها، سیستم جهانی را در معرض شکنندگی قرار داده است. با اینوجود، نظام بینالملل نشان داده است که از تصمیمگیری قاطع در مورد این بحران اکراه دارد. این بیمیلی از یک سو از این واقعیت سرچشمه ...
بیشتر
گسترش بیماریها موضوعی است که بهندرت مورد توجّه مطالعات روابط بینالملل قرار گرفتهاست. اکنون همهگیری کرونا، بهعنوان منبع عمدهٔ نگرانی دولتها، سیستم جهانی را در معرض شکنندگی قرار داده است. با اینوجود، نظام بینالملل نشان داده است که از تصمیمگیری قاطع در مورد این بحران اکراه دارد. این بیمیلی از یک سو از این واقعیت سرچشمه میگیرد که شواهد علمی مربوط به ماهیت و حجم بسیاری از مسائل مربوط به آن همچنان مورد مناقشه است. از سوی دیگر، موضوع تعارض منافع امکان حصول اجماع جهانی را در این رابطه پیچیدهتر کرده است. یکی از راهکارهای ایجاد و تقویت همکاریهای بینالمللی استفاده از پتانسیل نهادهای بینالمللی مثل سازمان بهداشت جهانی است، که از زمان تأسیس اقدامات مؤثری را در توسعه و ارتقاء بهداشت و سلامت جهانی انجام داده است. سؤال قابلطرح این است که آیا عملکرد نظام بینالمللی بهداشت تاکنون موفقیتآمیز بوده و چگونگی مواجههٔ آن با همهگیری کرونا قابلپذیرش است؟ نتیجه مقالهٔ حاضر نشان میدهد که با وجود توسعهٔ نظام بهداشت جهانی در سالهای اخیر و موفقیت نسبی آن در مواجهه با بحرانهای بینالمللی همچنان نیاز به ارتقاء نهادی و تقویت دیپلماسی بهداشت و سلامتی احساس میشود.
علی خورسندی طاسکوه
چکیده
با توجه به رشد سازمانی سه دهه اخیر فعالیتهای میانرشتهای در آموزش و نیز اشاعه رویکردهای میانرشتهای در نهادهای تولید علم و اندیشه، اکنون میتوان ادعا کرد میانرشتگی در اجتماعات و ساختارهای آکادمیک از جایگاه و اعتبار قابل اعتنایی برخوردار است. ادبیات موجود در زمینه فعالیتها و تجارب میانرشتهای نیز گونهها و اَشکال متنوع ...
بیشتر
با توجه به رشد سازمانی سه دهه اخیر فعالیتهای میانرشتهای در آموزش و نیز اشاعه رویکردهای میانرشتهای در نهادهای تولید علم و اندیشه، اکنون میتوان ادعا کرد میانرشتگی در اجتماعات و ساختارهای آکادمیک از جایگاه و اعتبار قابل اعتنایی برخوردار است. ادبیات موجود در زمینه فعالیتها و تجارب میانرشتهای نیز گونهها و اَشکال متنوع و متکثری از میانرشتگی را پیشنهاد میکند. پارهای از آنها متعارف و آشناترند، اما گونهها و دانشواژههایی از آن کمتر مأنوس و مورد استفاده و استقبال عموم هستند، اما کاربردی هستند و از خصلتها و ویژگیهای خاصی برخوردارند. با علم به اینکه، هر گونهای از میانرشتهای، نشانگر جهت نگاه و چگونگی شناخت و فهم موضوعاتی است که در فضاهای پیچیده و چندوجهیِ میانرشتگی معنا مییابند، در این مقاله تلاش میشود عمدهترین گونههای میانرشتگی و مصادیق مفهومی و کاربردی آنها توصیف و تبیین شوند.
غلامرضا بهروزی لک؛ محمدرضا جلیلوند
چکیده
آیندهپژوهی را باید اقدامی فرارشتهای و علمی اجتماعی دانست؛ فرارشتهای، به دلیل آنکه هم در راه رسیدن به یافتهها و گزارههای خود و هم برای توجیه آنها از رشتههای گوناگون بسیاری استفاده میکند و علمی عملگرا، به دلیل آن که میخواهد اطلاعات موردنیاز برای اقدامهای بشری را فراهم آورد؛ اقدامهایی که برای شکل دادن به آینده ...
بیشتر
آیندهپژوهی را باید اقدامی فرارشتهای و علمی اجتماعی دانست؛ فرارشتهای، به دلیل آنکه هم در راه رسیدن به یافتهها و گزارههای خود و هم برای توجیه آنها از رشتههای گوناگون بسیاری استفاده میکند و علمی عملگرا، به دلیل آن که میخواهد اطلاعات موردنیاز برای اقدامهای بشری را فراهم آورد؛ اقدامهایی که برای شکل دادن به آینده طراحی میشوند. آیندهپژوهی برخلاف روند تخصصیشدن و تفکیک رشتهها و حرفههای گوناگون، بهمثابه علمی فرارشتهای در حال تکوین و تکامل است. قلمرو موضوعی آیندهپژوهی، تمام بخشهای فرهنگ، اقتصاد، سیاست، تکنولوژی و هنر را در بر گرفته و نظر به تغییرات پیش رو، موضوعات آن رو به افزایش است. این مطالعه که دارای جهتگیری اکتشافی-توصیفی میباشد، با مروری بر مقالات و کتب موجود در حوزه آینده پژوهی، تلاش دارد سیر تحولات فرارشته آیندهپژوهی را در دهههای 1960 و 1970 بررسی نماید و ضمن شناسایی مؤسسات و اندیشمندان تأثیرگذار بر این روند، پارادایمهایی را که پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد شکل گرفته، برشمرد. نتایج نشان میدهد که تاکنون دو پارادایم در سیر تحول آیندهپژوهی وجود داشته است و نشانههایی از ظهور یک پارادایم نیز جدید به چشم می خورد.
عباس کاظمی؛ محبوبه حاج حسینی
چکیده
در این مقاله چالشهای انجام مطالعات فرهنگی بهعنوان دانشی بینرشتهای نشان داده خواهد شد. در این تحقیق که از طریق مصاحبه گروهی با فارغالتحصیلان و مصاحبه فردی با متخصصان مطالعات فرهنگی انجام شده است، ابتدا تجربه زیسته ذیل دانشی بینرشتهای را بر اساس تجربه دانشجویان آن در سه دانشگاه «علامه طباطبایی»، «علم و فرهنگ» ...
بیشتر
در این مقاله چالشهای انجام مطالعات فرهنگی بهعنوان دانشی بینرشتهای نشان داده خواهد شد. در این تحقیق که از طریق مصاحبه گروهی با فارغالتحصیلان و مصاحبه فردی با متخصصان مطالعات فرهنگی انجام شده است، ابتدا تجربه زیسته ذیل دانشی بینرشتهای را بر اساس تجربه دانشجویان آن در سه دانشگاه «علامه طباطبایی»، «علم و فرهنگ» و «دانشگاه تهران» روایت میکند. سپس چالشها و غفلتهای مطالعات فرهنگی در ایران را بر اساس مصاحبههای فردی با متخصصان این رشته شرح میدهد و در نهایت در باب راههای برون رفت و آینده مطالعات فرهنگی بحث کرده و به داوری در باب دیدگاههای استخراج شده از مصاحبهها میپردازد.
میان رشتهای
سیدعبدالامیر نبوی
چکیده
گذر از رشته به میانرشته، علاوه بر کثرتگرایی معرفتشناختی، دلالت بر نوعی کثرتگرایی روششناختی نیز دارد. آنگاه که امکان برداشتهای متنوع و غیراختصاصی امری بدیهی فرض میشود و میانرشتگی شکل میگیرد، ابزار روش نیز متغیر و دگرگون میشود. از این نظر، میانرشتگی حاوی دو تغییر مهم در نظام معرفت است: از یک سو مرزهای ادعایی یا تصوری ...
بیشتر
گذر از رشته به میانرشته، علاوه بر کثرتگرایی معرفتشناختی، دلالت بر نوعی کثرتگرایی روششناختی نیز دارد. آنگاه که امکان برداشتهای متنوع و غیراختصاصی امری بدیهی فرض میشود و میانرشتگی شکل میگیرد، ابزار روش نیز متغیر و دگرگون میشود. از این نظر، میانرشتگی حاوی دو تغییر مهم در نظام معرفت است: از یک سو مرزهای ادعایی یا تصوری هر رشته یا دانش خاص از سوی مفاهیم و متغیرهای رشته یا دانش دیگر در نوردیده میشود؛ و از سوی دیگر، روشهای پژوهش و آموزش نیز از یک رشته به رشته دیگر مهاجرت میکنند. اما این دو تغییر، اگر با مبنایی محکم و معیارهایی از پیشتدوینشده صورت نگیرد به جای اثربخشی، به آشفتگی ذهنی و آشوب روشی منجر میشود. این مقاله گذر از رشته به میانرشته را با عطف توجه به دو چالش بالا و با نگاه به پیامدهای آن در جامعه علمی ایران، به بحث میگذارد.
حمید نساج؛ محبوبه سلطانی
چکیده
تحولاتی که معماری غرب در زمینه انواع بنا، نماهای بیرونی و درونی، تزئینات و پرداخت، فضاهای عمومی و خصوصی، مصالح، و... از دوران باستان تا پایان قرن بیستم به خود دیده است، بیانگر نقش بیبدیل سیاست و اندیشههای سیاسی در این تغییرات و پویاییها است. بر این مبنا میتوان تأثیرهای سیاست را در سطوح گوناگون، ازجمله در استفاده ابزاری صاحبان ...
بیشتر
تحولاتی که معماری غرب در زمینه انواع بنا، نماهای بیرونی و درونی، تزئینات و پرداخت، فضاهای عمومی و خصوصی، مصالح، و... از دوران باستان تا پایان قرن بیستم به خود دیده است، بیانگر نقش بیبدیل سیاست و اندیشههای سیاسی در این تغییرات و پویاییها است. بر این مبنا میتوان تأثیرهای سیاست را در سطوح گوناگون، ازجمله در استفاده ابزاری صاحبان قدرت سیاسی، اقتصادی، و مذهبی از معماری بهمنظور بیان و نمایش قدرت خود از طریق ساختن بناهای شاخصی همچون قصر، معبد، طاق نصرت، و کلیسا مشاهده کرد. همچنین ظهور شکلهای جدید فضای عمومی، پیدایش ساختمانهایی برای عرضههای همگانی مانند نمایشگاه و موزه و تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی، ارمغان عصر روشنگری و انسانگرایی، آزادیخواهی و البته سرمایهداری بودهاند. بهسبب مداخله مستقیم دولت در عرصه ساختوساز درنتیجة خسارتهای ناشی از جنگهای جهانی نیمه اول قرن بیستم، بر کارکرد بناها بهعنوان ظرف مکانی و محل وقوع زندگی مدرن، تأکید بیشتری شده است و سبک معماری یکسانی در راستای تحقق یک هویت فراگیر بینالمللی تجویز شد. درنهایت با فروپاشی فراروایت مدرنیسم و ظهور پستمدرنیسم، تکثرگرایی، مرکزیتزدایی، بینهایتی معنا، نفی سلسلهمراتب و انعطافپذیری در معماری اواخر قرن بیستم، قابلمشاهده و بررسی است. بر این اساس، این مقاله سعی دارد در چارچوب مطالعات میانرشتهای، رابطه بین سیاست و معماری را بررسی کند.
معماری
سیدمحیالدین فاضلیان؛ سید رحمان اقبالی
چکیده
در ادبیات معماری جهان، معماری اسلامی بهعنوان یک سنت تاریخی مهم و قابلاعتنا مطرح شده است. این سنت برای ایرانیان، جایگاه بهمراتب بالاتری از صِرف یک سنت تاریخی دارد و بهعنوان بخشی از هویت معماری در ایران اسلامی شناخته میشود. نظریههای مختلفی بهمنظور تبیین معماری اسلامی مطرح شدهاند که هرکدام، به پیروی از روشی که اتخاذ کردهاند، ...
بیشتر
در ادبیات معماری جهان، معماری اسلامی بهعنوان یک سنت تاریخی مهم و قابلاعتنا مطرح شده است. این سنت برای ایرانیان، جایگاه بهمراتب بالاتری از صِرف یک سنت تاریخی دارد و بهعنوان بخشی از هویت معماری در ایران اسلامی شناخته میشود. نظریههای مختلفی بهمنظور تبیین معماری اسلامی مطرح شدهاند که هرکدام، به پیروی از روشی که اتخاذ کردهاند، بخشی از مختصات معماری اسلامی را مشخص کردهاند، ولی بهطورکلی، این نظریهها بهدلیل غفلت از مؤلفههای عملی و انضمامیای که بهطور مشخص میتوان آن را در واژۀ «سبک زندگی»خلاصه کرد، قابلیت کاربست درست و کارآمد خود را در زیست امروزین مسلمانان از دست دادهاند. هدف این مقاله، پس از طرح و نقد نظریههای مختلف دربارۀ معماری اسلامیِ مطرح در ادبیات پژوهش، بازگرداندن عنصر «سبک زندگی» به معماری اسلامی است؛ عنصری که بهنظر میرسد حلقۀ گمشدۀ نظریههای معماری اسلامی است و امکان بازگشت معماری اسلامی به متن زندگی اجتماعی ایرانیان را فراهم میکند. «سبک زندگی» بهعنوان یکی از اصطلاحات معتبر و رایج در حوزۀ روانشناسی و علوم اجتماعی، دارای این قابلیت است که بهعنوان عنصری کارآمد به تعریفهای معماری اسلامی بازگشته و وجوه کارکردی معماری اسلامی را به آن بازگرداند.
جامعهشناسی
ناصر صدقی
چکیده
مسئلۀ محوری احمد اشرف در بررسی جامعهشناختی تاریخ ایران، تبیین موانع تاریخی تحقق نظام سرمایهداری بورژوازی و جامعۀ مدنی است. اشرف بهمنظور توضیح و تبیین مسئلۀ مذکور، ابتدا درصدد شناخت ویژگیها و سازوکارهای حاکم در تاریخ ایران بر اساس مفاهیم «نظام آسیایی» و «نظام فئودالی» در اندیشههای مارکس و مفاهیم «نظام پاتریمونیال» ...
بیشتر
مسئلۀ محوری احمد اشرف در بررسی جامعهشناختی تاریخ ایران، تبیین موانع تاریخی تحقق نظام سرمایهداری بورژوازی و جامعۀ مدنی است. اشرف بهمنظور توضیح و تبیین مسئلۀ مذکور، ابتدا درصدد شناخت ویژگیها و سازوکارهای حاکم در تاریخ ایران بر اساس مفاهیم «نظام آسیایی» و «نظام فئودالی» در اندیشههای مارکس و مفاهیم «نظام پاتریمونیال» و «شهر شرقی» در جامعهشناسی ماکس وبر و مفهوم «نظام ملوکالطوایفی» رایج در ادبیات تاریخی ایران، برآمده است. وی در گام بعدی بر اساس مقدمات تحلیلی مذکور، به تبیین موانع تاریخی شکلگیری نظام بورژوازی و سرمایهداری در تاریخ ایران پرداخته است، زیرا اشرف یکی از نمایندگان گفتمان قائل به اصالت الگوی توسعه بر اساس نقشآفرینی طبقۀ متوسط شهری یا بورژوازی است. بر اساس یافتۀ پژوهش حاضر، دیدگاه اشرف در مورد موانع تاریخی توسعۀ جامعۀ ایرانی در سه سطح بههم پیوستۀ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی درخور توجه است. سلطۀ نظامهای آسیایی، پاتریمونیال و ملوکالطوایفی در عرصۀ سیاسی، پیوستگیهای اجتماعات عشایری، روستایی و جامعۀ شهری در عرصۀ اجتماعی و وحدت شیوههای تولید کشاورزی و صنایعدستی و پیشهوری در عرصۀ اقتصادی، ازجمله عواملی است که اشرف بهعنوان موانع تاریخی شکلگیری بورژوازی و رشد «سرمایهداری ملی» در تاریخ ایران مطرح کرده است.
محمد جواد رضائی؛ مهدی موحدی بکنظر
چکیده
علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که نحوة انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای کلان این تصمیمها را مورد مطالعه قرار میدهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها بوده است. علم اقتصاد با پایهریزی مبانیِ خردِ رفتاری و شکلدهیِ منظومهای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاریِ این رشتة ...
بیشتر
علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که نحوة انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای کلان این تصمیمها را مورد مطالعه قرار میدهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها بوده است. علم اقتصاد با پایهریزی مبانیِ خردِ رفتاری و شکلدهیِ منظومهای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاریِ این رشتة علمی است. از آنجاییکه واحد تحلیل هر دوی این علوم فرد و رفتار او میباشد تعامل بین علم اقتصاد و روانشناسی میتواند برای نظریهپردازی اقتصادی مورد استفادة اقتصاددانان قرار گیرد. در این مقاله با برشمردن کاستیهای برخی نظریات اقتصادی در مواجهه با مشاهدات واقعی و برخی پیشرویهای نظری در راستای گفتگوی این دو علم، به ضرورت و اهمیت مطالعات میانرشتهای در این حوزه میپردازیم. در نهایت نیز با تأکید بر طراحی دورههای مطالعاتی میانرشتهای، چارچوبهایی جهت آموزش و پژوهش در این حوزه ارائه خواهد گردید.
جامعهشناسی
رحیم یوسفی اقدم؛ مقصود فراستخواه
چکیده
مقاله حاضر به مطالعه ظهور سوژه کودک در دورۀ قاجار میپردازد و از لحاظ نظری، مبتنی بر رویکرد میانرشتهایِ مطالعات تکنولوژی است. در مواجه با گردآوری دادههای دست اول، از تکنیک «پارادایم نمایه» یا «اندیشیدن با موردها» (موشکافی جزئیات برونمتنی) و در تحلیل دادهها از تکنیک «اندیشیدن به نحوۀ اندیشیدن» (تحلیل استعارهها) ...
بیشتر
مقاله حاضر به مطالعه ظهور سوژه کودک در دورۀ قاجار میپردازد و از لحاظ نظری، مبتنی بر رویکرد میانرشتهایِ مطالعات تکنولوژی است. در مواجه با گردآوری دادههای دست اول، از تکنیک «پارادایم نمایه» یا «اندیشیدن با موردها» (موشکافی جزئیات برونمتنی) و در تحلیل دادهها از تکنیک «اندیشیدن به نحوۀ اندیشیدن» (تحلیل استعارهها) استفاده شده است. پیشنهادۀ (تز) مقاله آن است که در دورۀ قاجار، تکنولوژی عکاسی بهعنوان مدلی شناختی برای توصیف طفل و نحوۀ اکتساب دانش او قرار گرفته است. طفل بهعنوان مقولهای منعطف و پذیرنده فهم شده است که دیدهها (محسوسات) و شنیدههای (منقولات) خود را ضبط و یا از آنها تصویربرداری میکند. دیدنِ کودک منفعل و از این رو ابژۀ نظارت شده است و قدرت (در معنای باروَر و تولیدکنندۀ سوژهها) از طریق معرفتشناسی عکاسانه اِعمال میشود. نظارت به معنی مراقبت و کنترل بر تمامی چیزهایی است که طفل در حضور آنها است؛ زیرا حضور و یا «بودن در پیش چیزی» برای اطفال معنای نظری یعنی «تأثیرپذیری» و یا تصویر برداشتن پیدا کرده است. طفل هرچیزی را که در برابرش قرار دارد، چون ماشینِ خودکارِ عکسبرداری، ثبت و ضبط میکند. مقاله ردپایِ اِعمال قدرت از طریق معرفتشناسی عکاسانه را در مکانهایی که کودک در آنجا حضور داشته است (خانه، کوچهها، مکتبخانهها و مدارس جدید) پیگیری میکند.
رسول افضلی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمود فیروزی مقدم
چکیده
امروزه در نظام آموزش عالی، مطالعات میانرشتهای جایگاهی درخور توجه یافته است و به نیازی اساسی در محیطهای دانشگاهی و در فرایند تولید علم تبدیل شده که افزون بر گستراندنِ دانشهای گوناگون و کاربرد ظرفیتهای رشتههای همجوار، موجب گشودهشدن مرزهای جدید در حوزههای دانشپژوهی، پاسخگویی به حل مسائل چندوجهی و نیز دورشدن از بحرانهای ...
بیشتر
امروزه در نظام آموزش عالی، مطالعات میانرشتهای جایگاهی درخور توجه یافته است و به نیازی اساسی در محیطهای دانشگاهی و در فرایند تولید علم تبدیل شده که افزون بر گستراندنِ دانشهای گوناگون و کاربرد ظرفیتهای رشتههای همجوار، موجب گشودهشدن مرزهای جدید در حوزههای دانشپژوهی، پاسخگویی به حل مسائل چندوجهی و نیز دورشدن از بحرانهای ناشی از تکرشتهای میشود. از این منظر، نگاه به قابلیتهای پیدا و پنهان دو حوزۀ مطالعات حقوقی و مطالعات ادبی و بهرهبردن از سازوکارهای علمی هریک از آنها، میتواند زمینهای فراهم کند تا پژوهشگران این دو حوزه را در رهیافتهای جدید علمی و رفع نیازهای جوامع بشری یاری رساند. این مقاله که به روش کتابخانهای و تحلیل دادهها بهصورت کیفی انجام شده، دستاوردش این است که مطالعات میانرشتهای ادبیات و حقوق، ضرورتی اجتماعی و دانشگاهی است و نتایج آن میتواند در دو قلمرو ادبیات و حقوق، در پیریزی سیاستهای اجتماعی، گسترش سطح عقلانیت و عدالت اجتماعی در جامعه، کشف قلمروهای جدید فکری، واکاوی و شناخت خطاهای طرفداران این دو حوزۀ علمی، بالابردن سطح انعطافپذیری پژوهشگران، زدودهشدن شکافهای ارتباطی بین متخصصان این دو، مؤثر باشد.
نوآوری و فناوری
مریم علی ئی؛ اسماعیل قادریفر؛ منصوره حورعلی؛ فاطمه حمیدی
چکیده
جهانیشدن و انطباقپذیری با شرایط بازار، وجود فشارهای رقابتیای مانند ورود شرکتهای نوپا به بازار رقابت، و لزوم افزایش هزینههای سرمایهگذاری باعث شدهاند که تولیدکنندگان بهسوی بهبود روشهای خلاقانۀ خدمترسانی به مشتریان، دستیابی به بازارهای جدید، گسترش جغرافیایی دامنۀ ارائۀ خدمات، و فعالیتهای دیگری روی آورند تا بتوانند ...
بیشتر
جهانیشدن و انطباقپذیری با شرایط بازار، وجود فشارهای رقابتیای مانند ورود شرکتهای نوپا به بازار رقابت، و لزوم افزایش هزینههای سرمایهگذاری باعث شدهاند که تولیدکنندگان بهسوی بهبود روشهای خلاقانۀ خدمترسانی به مشتریان، دستیابی به بازارهای جدید، گسترش جغرافیایی دامنۀ ارائۀ خدمات، و فعالیتهای دیگری روی آورند تا بتوانند ضمن بهبود کیفیت، افزایش رضایت مشتری، و دستیابی به مشتریان جدید، هزینههای لجستیکی خود را کاهش دهند. مؤثرترین راهحل این معضل تجاری، برونسپاری خدمات لجستیک برپایۀ قراردادهای طولانیمدت است که توسط تأمینکنندۀ خدمات لجستیک طرف سوم ارائه میشود. این شرکتها، دارای دانش تخصصی در زمینه هماهنگی منابع اقتصادی هستند و میتوانند فرصتهای جدیدی را برای تولیدکنندگان خلق کنند. تأمینکنندۀ خدمات لجستیک طرف سوم، یک تأمینکنندۀ خارجی است که مدیریت، کنترل، و اجرای فعالیتهای لجستیکی را از طرف بنگاههای تجاری انجام میدهد. در این مقاله، هفت بعد اصلی توانمندسازهای لجستیک طرف سوم، بهکمک بررسی پیشینۀ پژوهش، تحلیل محتوای متنی، و مصاحبههای تخصصی با 16 نفر از خبرگان صنعت لجستیک بهکمک نرمافزار MAXQDA مشخص شده است؛ سپس، این توانمندسازها، بهکمک تکنیک دیمتل مبتنیبر تحلیل شبکهای (DANP) و انجام مقایسههای زوجی و پیادهسازی در نرمافزار اکسل، وزندهی و روابط میان آنها کشف شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای محققساختۀ زوجی استفاده شده است که روایی و پایایی آن نیز تأیید شد. نتایج تحلیل نشان میدهد که مهمترین توانمندسازها بهترتیب عبارتاند از: توانمندسازی تولیدی، فنی و بازاریابی و فروش، مالی، نیروی انسانی، و توانمندسازی راهبردی.