بابک داریوش؛ سمیه جلیلی صدراباد؛ ناصرالدین علی تقویان؛ شادی محمدی اوجان
چکیده
فضا و محیط مصنوع نقش مهمی در شکلگیری هویت، ساختار فکری و فرهنگی و سبک زندگی افراد داشته و میتواند در ایجاد، تشدید و یا کاهش معضلات روانی و اجتماعی آنها تأثیرگذار باشد. مقاله حاضر با هدف دستیابی به راهکارهایی جهت تسهیل روند هویتبخشی و کاهش تنشهای فکری، اجتماعی و فرهنگی دانشجویان در فضا یا فضاهای آموزشی دانشگاه تهیه و تولید ...
بیشتر
فضا و محیط مصنوع نقش مهمی در شکلگیری هویت، ساختار فکری و فرهنگی و سبک زندگی افراد داشته و میتواند در ایجاد، تشدید و یا کاهش معضلات روانی و اجتماعی آنها تأثیرگذار باشد. مقاله حاضر با هدف دستیابی به راهکارهایی جهت تسهیل روند هویتبخشی و کاهش تنشهای فکری، اجتماعی و فرهنگی دانشجویان در فضا یا فضاهای آموزشی دانشگاه تهیه و تولید شده است. ساختار اصلی مقاله برآمده از یک تحقیق میدانی است. پژوهش در میان پنج دانشگاه منتخب دولتی در شهر تهران به روش تحقیق آمیخته انجام شده و دادهها بهصورت ترکیبی از دو روش مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده است. یافتههای مصاحبه از اساتید دانشگاهها و مسئولین و کارشناسان فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با روش دلفی گلوله برفی و یافتههای حاصل از پرسشنامه و مصاحبه در نیازسنجی از دانشجویان از روش نمونهگیری خوشهای بهدست آمده و تحلیل یافتههای این بخش با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفته است. برای تحلیل وضعیت کنونی اجتماعیـفضایی دانشگاههای مورد مطالعه نیز، با فعالان فرهنگی دانشجویی مصاحبه انجام شده است. نتایج نشان داد که از نظر خبرگان دانشگاهی، دو معیار «ایجاد حس تعلق» و «اجتماعپذیری» نسبت به عوامل دیگر اهمیت بیشتری دارد. دانشجویان نیز بر این باورند که فضاهای فرهنگی و اجتماعی و نیز کالبدی موجود در دانشگاهها جوابگوی نیازهای آنها نبوده و به مشکلاتی از قبیل نداشتن فضای کافی، امکانات و تجهیزات مناسب، عدم انعطافپذیری، عدم وجود نور کافی در این فضاها اشاره داشتهاند. در پایان نیز پیشنهاداتی برآمده از یافتههای پژوهش، بهصورت دستهبندی شده ارائه شده است.
میان رشتهای
ناصرالدین علی تقویان
چکیده
آیا هویت میراثی بهجایمانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیشفرض گرفته شده است. ازاینرو، تحلیل مفهوم زمان نقطۀ عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریۀ اجتماعی میپردازیم و برمینهیم که جامعهشناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» ...
بیشتر
آیا هویت میراثی بهجایمانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیشفرض گرفته شده است. ازاینرو، تحلیل مفهوم زمان نقطۀ عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریۀ اجتماعی میپردازیم و برمینهیم که جامعهشناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» است که در روایت هگلیاش نسبتی وثیق با پارادایم فلسفۀ آگاهی دارد. این پارادایم، اجازۀ تأسیس جامعهشناسی را نمیداد چرا که جامعهشناسی نظریۀ کنش است نه نظریۀ آگاهی. از همین رو، تأسیس جامعهشناسی در پایانههای سدۀ نوزدهم اروپایی مقارن است با بحران فلسفۀ آگاهی. کانون این بحران نیز مفهوم «سوژه» بود، سوژهای که خود هم بنیاد فلسفۀ آگاهی مدرن بود و هم کانون جامعۀ مدرن. اما مارکس، نیچه و فروید طومار سوژه را درهم پیچیدند و بدین سان جامعۀ مدرن را به بحران درانداختند. تأسیس جامعهشناسی پاسخی بود به این بحران. این تأسیس چرخشگاهی است که در آن از گرانباری و زیانباری «تمپوسنتریسم» آگاه گشتیم و بر سودمندی «توپوسنتریسم» انگشت نهادیم. پس از این بحث نظری، به برخی از نارساییهای تلقی زمانمحور از «هویت» در علوم اجتماعی ایران اشاره میکنیم و نشان میدهیم که چگونه این نارساییها گرانبار از گذشته است و ازاینرو ناتوان از نگریستن به آینده. ریشۀ ناتوانی جامعهشناسی ایرانی در پردازش «نظریۀ کنش» را نیز در همین نارساییها جستوجو میکنیم. جامعهشناسی ایرانی برای برونرفت از این بنبست و گشودن افقهایی نو در سپهر نظریه و عمل اجتماعی، چارهای جز دست شستن از تلقی هویت «بهسان میراثی از گذشته»، و برگرفتن آن همچون «انتخابی برای آینده» ندارد. سرآخر درباره مفهومی از هویت «بخردانه» و نسبت آن با علوم اجتماعی سخن میگوییم. افزون بر اینها، وجه میانرشتگی این مقاله در بررسی نسبت علومی همچون جامعهشناسی و تاریخ در چشماندازی فلسفی بر زمینه تحلیل مفهومهای زمان و مکان توضیح داده میشود.
ناصرالدین علی تقویان؛ یحیی قائدی؛ سعید ضرغامی؛ جواد غلامی
چکیده
در این مقاله، بر پایه نظریه کاربردشناسی عام هابرماس، کوشیدهایم نشان دهیم که کاربردشناسی تجربی مرسوم در دانش زبانشناسی، در حوزه آموزش زبان خارجی از نقصان «کسری هنجارمندی» رنج میبرد. کسری هنجارمندی به معنای فقدان منابع هنجارین برای داوری بر سر داعیههای اعتباری است که توافق بر سر آنها زمینهساز رسیدن به فهم مشترک و برقراری ...
بیشتر
در این مقاله، بر پایه نظریه کاربردشناسی عام هابرماس، کوشیدهایم نشان دهیم که کاربردشناسی تجربی مرسوم در دانش زبانشناسی، در حوزه آموزش زبان خارجی از نقصان «کسری هنجارمندی» رنج میبرد. کسری هنجارمندی به معنای فقدان منابع هنجارین برای داوری بر سر داعیههای اعتباری است که توافق بر سر آنها زمینهساز رسیدن به فهم مشترک و برقراری همرسانشهای زبانی است. رویکرد کاربردشناسی تجربی به دلیل همین کسری هنجارمندی، نخواهد توانست نظریه و عمل آموزش زبان خارجی را واجد وجوه اخلاقی و تربیتی درخوری سازد. رویکرد میانرشتهای این مقاله، دامنهای از فسلفه، تربیت، آموزش زبان و زبانشناسی را در بر میگیرد.
ناصرالدین علی تقویان
چکیده
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرحها و پژوهشهای میانرشتهای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرحها در نهایت دو نوع الگوی روششناختی در برابر هم صفآرایی میکنند که همانا روششناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روششناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفتوگوی ...
بیشتر
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرحها و پژوهشهای میانرشتهای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرحها در نهایت دو نوع الگوی روششناختی در برابر هم صفآرایی میکنند که همانا روششناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روششناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفتوگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشماندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بنبست رسیده است. مسألة ترجمهپذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمیآورد و ازاینرو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار میگیرد. در این جستار نخست به بیان ریشههای چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگیها و نیز بنیانهای نظری هر دو الگو، بنبست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل میشود. سپس با بهرهگیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برونرفت از این بنبست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روششناختی خود این جستار همانا روششناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشههای هابرماس است.