غلامرضا بهروزی لک؛ محمدرضا جلیلوند
چکیده
آیندهپژوهی را باید اقدامی فرارشتهای و علمی اجتماعی دانست؛ فرارشتهای، به دلیل آنکه هم در راه رسیدن به یافتهها و گزارههای خود و هم برای توجیه آنها از رشتههای گوناگون بسیاری استفاده میکند و علمی عملگرا، به دلیل آن که میخواهد اطلاعات موردنیاز برای اقدامهای بشری را فراهم آورد؛ اقدامهایی که برای شکل دادن به آینده ...
بیشتر
آیندهپژوهی را باید اقدامی فرارشتهای و علمی اجتماعی دانست؛ فرارشتهای، به دلیل آنکه هم در راه رسیدن به یافتهها و گزارههای خود و هم برای توجیه آنها از رشتههای گوناگون بسیاری استفاده میکند و علمی عملگرا، به دلیل آن که میخواهد اطلاعات موردنیاز برای اقدامهای بشری را فراهم آورد؛ اقدامهایی که برای شکل دادن به آینده طراحی میشوند. آیندهپژوهی برخلاف روند تخصصیشدن و تفکیک رشتهها و حرفههای گوناگون، بهمثابه علمی فرارشتهای در حال تکوین و تکامل است. قلمرو موضوعی آیندهپژوهی، تمام بخشهای فرهنگ، اقتصاد، سیاست، تکنولوژی و هنر را در بر گرفته و نظر به تغییرات پیش رو، موضوعات آن رو به افزایش است. این مطالعه که دارای جهتگیری اکتشافی-توصیفی میباشد، با مروری بر مقالات و کتب موجود در حوزه آینده پژوهی، تلاش دارد سیر تحولات فرارشته آیندهپژوهی را در دهههای 1960 و 1970 بررسی نماید و ضمن شناسایی مؤسسات و اندیشمندان تأثیرگذار بر این روند، پارادایمهایی را که پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد شکل گرفته، برشمرد. نتایج نشان میدهد که تاکنون دو پارادایم در سیر تحول آیندهپژوهی وجود داشته است و نشانههایی از ظهور یک پارادایم نیز جدید به چشم می خورد.
مهدی فاتحراد؛ محمدرضا جلیلوند؛ محمدمهدی مولایی؛ سعید سمیعی؛ لیلا نصرالهی وسطی
چکیده
آیندهپژوهی، دانشی فرارشتهای برای درک بهتر تغییر و آینده به شمار میرود. مطالعهی حاضر در عرصهی روششناسی فرارشتهای، با مروری بر پارادایمشناسیهای مطالعات آینده با ارجاع به گونهشناسی جوزف ووروس، پنج پارادایم پژوهشی در آیندهپژوهی شامل اثباتگرایی، پسااثباتگرایی، سنجشگرایی، برساختگرایی ...
بیشتر
آیندهپژوهی، دانشی فرارشتهای برای درک بهتر تغییر و آینده به شمار میرود. مطالعهی حاضر در عرصهی روششناسی فرارشتهای، با مروری بر پارادایمشناسیهای مطالعات آینده با ارجاع به گونهشناسی جوزف ووروس، پنج پارادایم پژوهشی در آیندهپژوهی شامل اثباتگرایی، پسااثباتگرایی، سنجشگرایی، برساختگرایی و مشارکتی را معرفی خواهد کرد.دربارهی تفاوتها و شباهتهای این پارادایمها در سطوح هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی بحث میشود و ویژگیهای هر پارادایم از زاویهی دید هدف پژوهش، جایگاه پژوهشگر، طبیعت دانش و انباشت دانش مورد توجه قرار میگیرد. سپس برخی از شاخصترین فنون و روشهای آیندهپژوهی مانند تحلیل اثرات روند، دلفی، سناریوها، تحلیل لایهای علتها و غیره معرفی میگردد. به علاوه، در این مطالعه تلاش میشود موقعیت هر یک از این فنون و روشها در روششناسیهای پنجگانه مشخص شود. در انتها با معرفی رویکرد پژوهشی آیندههای یکپارچه، بهعنوان جدیدترین رویکرد روششناسی در مطالعات آینده، دربارهی نحوهی بهکارگیری این فراپاداریم غیرنسبی گرا و زمینهساز یکپارچگی هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی در آینده پژوهی، بحث خواهد شد.
مهدی فاتحراد؛ محمد رضا جلیلوند؛ منیره محمد زاده
چکیده
در حالی که ادبیات پژوهشی عمدتاً به تبیین مبانی نظری مطالعات میانرشتهای پرداخته است، در مورد چرایی انجام پروژههای تحقیقاتی میانرشتهای توسط محققان، پژوهشهای تجربی بسیار اندکی صورت گرفته است. به منظور پر کردن این شکاف در حوزه مطالعات میانرشتهای، پژوهش حاضر تلاش دارد با تأکید بر روششناسی میانرشتهای (استفاده از تیم ...
بیشتر
در حالی که ادبیات پژوهشی عمدتاً به تبیین مبانی نظری مطالعات میانرشتهای پرداخته است، در مورد چرایی انجام پروژههای تحقیقاتی میانرشتهای توسط محققان، پژوهشهای تجربی بسیار اندکی صورت گرفته است. به منظور پر کردن این شکاف در حوزه مطالعات میانرشتهای، پژوهش حاضر تلاش دارد با تأکید بر روششناسی میانرشتهای (استفاده از تیم برای پیشبرد پژوهش) به شناسایی انگیزهها و چالشهای پیش روی محققان میانرشتهای برای شرکت در پروژههای تحقیقاتی میانرشتهای بپردازد. اهم اهدافی که این پژوهش دنبال مینماید عبارت است از: 1)شناسایی انگیزهها و چالشهای انجام مطالعات میانرشتهای با تأکید بر روششناسی میانرشتهای، و 2)تعیین میزان اهمیت و اولویت بندی عناصر فوق در رابطه با مطالعات میانرشتهای. پژوهش حاضرازنظرهدف «توسعهاى»، ازنظرطرحپژوهش «توصیفى»، و از نظر روشپژوهش «پیمایشی» بهحسابمىآید. در اینپژوهش با بهرهگیری از تیمی میانرشتهای، ابتدا با بررسی مبانی نظری و مطالعات انجام شده در حوزه مطالعات میانرشتهای، انگیزهها و چالشهای انجام این دسته از مطالعات شناسایی شد. در مرحله بعد، مصاحبهای ساختارمند با پنج نفر از محققان میانرشتهای به عمل آمد. برای بررسی کمی عناصر شناسایی شده از دیدگاه محققان رشتههای مختلف و نیز مطالعات قبلی، پرسشنامهای محقق ساخته طراحی و میان نمونهای متشکل از 64 نفر از محققان رشتههای مختلف که سابقه مشارکت در فعالیتهای میانرشتهای را داشتند، توزیع گردید. به علاوه، براىتجزیهوتحلیلآمارى دادهها نیزاز آزمونهای روایی و پایایی، آزمون میانگین یک جامعه (t تک نمونهای)، آزمون فریدمن، و آزمون تحلیل واریانس تک عاملی بااستفاده از نرم افزارهای آماری اسپیاساس و لیسرل بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که انگیزههای شناسایی شده به استثنای یادگیری عمومی و آزاد و ارضاء نیازهای روانشناختی و نیز چالشهای شناسایی شده، در انجام مطالعات میانرشتهای تأثیر قابل توجهی داشتهاند.