مطالعات زنان
علی اردستانی؛ فریبا ملاجعفری
چکیده
سیاست هویت امروزه به یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیلی متفکران علوم اجتماعی تبدیل شده و معطوف به ایستارهای سیاسی و علایق گروههای اجتماعیای است که عمدتاً بر پایه جنسیت، نژاد، قومیت و یا مذهب شکل گرفتهاند. نگرش به جنسیت زن یکی از مهمترین طیفهای قابل بررسی است. این تحولِ شناختی، منبعث از تغییرات بنیادین اجتماعی است و ...
بیشتر
سیاست هویت امروزه به یکی از مهم ترین ابزارهای تحلیلی متفکران علوم اجتماعی تبدیل شده و معطوف به ایستارهای سیاسی و علایق گروههای اجتماعیای است که عمدتاً بر پایه جنسیت، نژاد، قومیت و یا مذهب شکل گرفتهاند. نگرش به جنسیت زن یکی از مهمترین طیفهای قابل بررسی است. این تحولِ شناختی، منبعث از تغییرات بنیادین اجتماعی است و فهم آن متضمن بررسی سویههای روششناختی آن در ادبیات سیاسی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که تغییر مفهوم جنسیت در ادبیات سیاسی ایران چه تأثیری بر شکلگیری سیاست هویت در ایران داشته است. برای پاسخ به این سؤال، مقاله حاضر میکوشد با تمرکز بر مطالعات گفتمانی، بهویژه تحلیل گفتمان انتقادی، و کاربست مدل فرکلاف بر اشعار شاملو به شکلگیری این سیاست هویت بپردازد. فرضیه این است که از عصر مشروطه به بعد جامعه ایران بهتدریج به سوی درک جدیدی از مفهوم جنسیت حرکت کرده که همین امر موجب مفصلبندی جدیدی از سیاست هویت در ایران شده است. جلوهگاه اصلی این سیاست را باید در ادبیات، بهویژه، ادبیات سیاسی جست که به واسطه فقدان نهادهای مدنی در ایران همواره محمل اندیشهورزی بوده است.
فیروزه اصغری
چکیده
آنچه یک پژوهش علمی را از یک پژوهش غیرعلمی جدا میکند و موجب اعتبار و یا بیاعتباری آن میشود، روششناسی پژوهش است.بسیاری از مشکلات و چالشهای اساسی بهویژه در مطالعات حوزه علوم انسانی ناشی از ابهام روششناختی آنهااست. ملاحظات روشی بهویژه در پژوهشهایی مانند مطالعات حوزه جنسیت که در چارچوب یک رشته خاص علمی نمیگنجند، بهدلیل ...
بیشتر
آنچه یک پژوهش علمی را از یک پژوهش غیرعلمی جدا میکند و موجب اعتبار و یا بیاعتباری آن میشود، روششناسی پژوهش است.بسیاری از مشکلات و چالشهای اساسی بهویژه در مطالعات حوزه علوم انسانی ناشی از ابهام روششناختی آنهااست. ملاحظات روشی بهویژه در پژوهشهایی مانند مطالعات حوزه جنسیت که در چارچوب یک رشته خاص علمی نمیگنجند، بهدلیل ماهیت و ابعاد پیچیده آنها از دقت و حساسیت بیشتری برخوردار است. ازاینرو مقاله حاضر با نگاهی به جنبههای روششناختی پژوهشهای انجامشده درباره تأثیر متغیر جنسیت بر رضایت شغلی اعضای هیئت علمی،با استفاده از رویکرد کیفی و تکنیک مرور سیستماتیک تلاش کرده است بهصورت عینی توجه محققان را به ضرورت، اهمیت و نقش ملاحظات روششناختی در شناخت و تبیین عمیقتر مسئله پژوهش و دستیابی به پاسخ شفاف، دقیق و منطبق با واقعیت برای حل مسئله و دستیابی به هدف پژوهش جلب کند. یافتههای این مطالعه حاکی از وجود دو مشکل عمده در پژوهشهای مورد بررسی بوده است: یکی وجود ابهام و عدم شفافیت در بیان مسئله پژوهش و دیگری گرایش به استفاده از یک روش پژوهش واحد (کمی) بدون توجه به تفاوت ماهیت و ابعاد حوزههای مورد پژوهش. بهنظر میرسد در پژوهش در مورد حوزههایی مانند جنسیت، بهمنظور شناخت عمیقتر و دستیابی به پاسخی معتبر و شفافتر، استفاده از رویکردترکیبی، گزینه مطمئنتری خواهد بود.