غلامرضا فدائی
چکیده
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم ...
بیشتر
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میانرشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاههای همهجانبه میسر نیست؛ بنابراین میانرشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاینرو اگر کتابداری و اطلاعرسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشتهها بهویژه رشتههای علوم انسانی و یا دیگر رشتهها تعامل کند. در عین حال اثبات رشتهبودن کتابداری و اطلاعرسانی با تعاریف موجود امکانپذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او میتواند این مشکل را حل کند.