محمد رضا دهشیری
چکیده
این مقاله تلاش دارد با روشى توصیفى تحلیلى، رویکرد سازمان همکارى و توسعه اقتصادى به مطالعات میانرشتهاى را در عرصه آموزش عالى، بررسى و واکاوى کند. پژوهش حاضر ضمن بیان برنامهها و سیاستهاى سازمان مزبور در عرصه آموزش عالى، سیر تحول میانرشتهاى گرایى به فرارشتهاىگرایى را در مطالعات و پژوهشهاى این سازمان به بحث میگذارد و ...
بیشتر
این مقاله تلاش دارد با روشى توصیفى تحلیلى، رویکرد سازمان همکارى و توسعه اقتصادى به مطالعات میانرشتهاى را در عرصه آموزش عالى، بررسى و واکاوى کند. پژوهش حاضر ضمن بیان برنامهها و سیاستهاى سازمان مزبور در عرصه آموزش عالى، سیر تحول میانرشتهاى گرایى به فرارشتهاىگرایى را در مطالعات و پژوهشهاى این سازمان به بحث میگذارد و پس از بررسى دقیق و ژرفنگرى درباره دلایل گرایش آن به مطالعات فرارشتهاى، شاخصهاى گذار از میانرشتهاىگرایى ساختارى به فرارشتهاىگرایى رفتارى و موانع فراروى آن را تجزیه و تحلیل میکند. مقاله با این نتیجهگیرى به پایان میرسد که این سازمان گذار از میانرشتهاىگرایى ساختارى به فرارشتهاىگرایى رفتارى را مبناى سیاستگذارى و جهتگیرى آموزشى و پژوهشى خود در عرصه آموزش عالى قرار داده است؛ بهگونهاى که ضمن بالا بردن توانمندىها، نوآورىها، مهارتها و خلاقیتهاى دانشجویان و افزایش درک عینى آنان از اوضاع و نیازهاى اجتماعى و شغلى، زمینههاى حضور موفق و سازنده دانشپژوهان در بازار کار حرفهاى و پاسخگویى مؤثر آنان به نیازهاى جامعه خود را فراهم آورد