سید مهدی سجادی؛ سولماز نورآبادی
چکیده
از مباحث مطرح در نظامهای آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشتهای» است. مطالعات میان رشتهای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارتها در رشتههای مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده ...
بیشتر
از مباحث مطرح در نظامهای آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشتهای» است. مطالعات میان رشتهای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارتها در رشتههای مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزلهی یکی از حوزههای معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشتهای زمانی است که نتایج و یافتههای آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حلهای معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میانرشتهای را زمانی میتوان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشتهها، تجارب و ظرفیتهای معرفتی، مهارتی و روشی رشتههای مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میانرشتهای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشتههای دیگر و در چه زمینههای (تئوریکی و یا عملی) میتواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
احمد زندوانیان نایینی
چکیده
هدف از این نوشتار معرفى حوزه معرفتى فلسفه آموزش بزرگسالان بهعنوان حوزهاى میانرشتهاى است. درحالحاضر، گرایشهاى فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلى علوم تربیتى بهعنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق مىشوند. فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه »این نوشتار مىکوشد ضرورت ایجاد پلى با عنوان را آشکار ...
بیشتر
هدف از این نوشتار معرفى حوزه معرفتى فلسفه آموزش بزرگسالان بهعنوان حوزهاى میانرشتهاى است. درحالحاضر، گرایشهاى فلسفه تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان، در مقاطع تحصیلات تکمیلى علوم تربیتى بهعنوان دو گرایش مستقل مطالعه و تحقیق مىشوند. فلسفه آموزش بزرگسالان بین فلسفه »این نوشتار مىکوشد ضرورت ایجاد پلى با عنوان را آشکار سازد. در این مقاله، تاریخچه صدساله« تعلیم و تربیت و آموزش بزرگسالان مطالعات فلسفى در حوزه آموزش بزرگسالان و تلاشهاى افرادى مانند گرونت ویگ، بوبر و لیندمن بررسى شده است. گرچه مباحث عمده در فلسفه آموزش بزرگسالان را مىتوان به سه بخش تقسیم کرد، اما در این مقاله، بیشتر به بخش اول اشاره شده است. این سه بخش عبارتند از: 1. طبقهبندىهاى ارائهشده براى دیدگاههاى فلسفى مطرح در آموزش بزر گسالان از قبیل طبقهبندى الیاس و مریام، طبقهبندى هیمسترا؛ 2. بررسى ریشههاى فلسفى رویکردهاى سوادآموزى از قبیل سوادآموزى تابعى، سوادآموزى تودهاى، سوادآموزى آگاهىبخش و سواد اطلاعاتى؛ 3. مطالعه آراى متفکران مهم در حوزه فلسفه آموزش بزرگسالان. در پایان، نگارنده هفتدهه سوادآموزى در ایران را بررسى کرده و کوشیده است که نشان دهد ریشه بسیارى از ناکامىهاى سوادآموزى در ایران، به سبب نداشتن پشتوانه فلسفى نظرى است. لذا با تأسیس این رشته جدید، مىتوان با بهرهگیرى از منابع فلسفى و تربیتى، به فهم و حل (کاهش) مسائل و مشکلات آموزش بزرگسالان و سوادآموزى در ایران کمک کرد