زبانشناسی
علی رضاقلیفامیان
چکیده
در چارچوب تاریخ و فلسفه علم، دوگانههای علوم سخت/نرم و نیز علوم رشتهای/میانرشتهای از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. در این مقاله، نگارنده میکوشد تفاوتها و شباهتهای احتمالی دوگانههای فوقالذکر را در خردهژانر «عنوان مقاله» مطالعه کند. همانطور که میدانیم، عنوان هر مقاله پژوهشی، نخستین بخش از هر مقاله است که ...
بیشتر
در چارچوب تاریخ و فلسفه علم، دوگانههای علوم سخت/نرم و نیز علوم رشتهای/میانرشتهای از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. در این مقاله، نگارنده میکوشد تفاوتها و شباهتهای احتمالی دوگانههای فوقالذکر را در خردهژانر «عنوان مقاله» مطالعه کند. همانطور که میدانیم، عنوان هر مقاله پژوهشی، نخستین بخش از هر مقاله است که خواننده با آن مواجه میشود، بر اساس آن، ارتباط مقاله با موضوع تحقیق خود را میسنجد و درخصوص مطالعه کامل مقاله تصمیم میگیرد. بهمنظور انجام پژوهش، 6000 عنوان مقاله (3000 عنوان فارسی و 3000 عنوان انگلیسی) منتشرشده در نشریات علمیـپژوهشی و آی.اس.آی مربوط به 12 رشته و میانرشتهای علوم سخت (علوم پایه و تجربی) و علوم انسانی بهعنوان دادۀ تحقیق مدنظر قرار گرفت و طول عنوان و نیز سه نشانۀ نقطهگذاری شامل دونقطه (:)، ویرگول (،) و نشانۀ پرسشی (؟) بهعنوان متغیرهای تحقیق انتخاب شد. براساس یافتهها، در کل پیکره 72281 واژه بهکاررفته و میانگین طول عنوان برای هر مقاله 12 واژه است. عنوان مقالات فارسی نسبت به عنوان مقالات انگلیسی طولانیتر است، اما میزان استفاده از نشانههای نقطهگذاری در عنوانهای انگلیسی بیشتر است. بررسی دادهها با توجه به محور زمان نیز نشان میدهد که عنوان مقالات به مرور زمان افزایش یافتهاند. در مجموع، یافتههای مقاله حاکی از آن است که دیدگاههای محققان پیشین در تأکید بر ملاحظات کلان دوگانههای علوم سخت/نرم و همچنین علوم رشتهای/میانرشتهای، در زمینه خردهژانرهایی مانند عنوان مقاله نیز قابلتأمل و پذیرفتنی است.
بختیار شعبانی ورکی؛ امین بابادی
چکیده
امروزه تعاریف و گونهشناسیهای متعددی از همکاری رشتهها ارائه شده است. بررسی منابع، از گفتمانهای متنوع، متمایز و بعضاً متضاد حکایت میکنند. در این مقاله به منظور ارائه تصویری روشن از همکاری رشتهای، ضمن ارائه و نقد فهم رایج از همکاری رشتهها و گونهشناسیهای وابسته به آن، تکثر رشتهای به عنوان بدیل فهم رایج ...
بیشتر
امروزه تعاریف و گونهشناسیهای متعددی از همکاری رشتهها ارائه شده است. بررسی منابع، از گفتمانهای متنوع، متمایز و بعضاً متضاد حکایت میکنند. در این مقاله به منظور ارائه تصویری روشن از همکاری رشتهای، ضمن ارائه و نقد فهم رایج از همکاری رشتهها و گونهشناسیهای وابسته به آن، تکثر رشتهای به عنوان بدیل فهم رایج از همکاری رشتههای مختلف ارائه شده است. بر این اساس چنین ادعا میشود که میتوان گونههای دیگر همکاری رشتهای نظیر چندرشتهای، بینرشتهای، میانرشتهای و فرارشتهای را زیر چتر تکثر رشتهای دستهبندی کرد. در تکثر رشتهای، برخلاف فهم رایج از همکاری رشتهها (نظیر: میانرشتهای) رویکرد معرفتشناختی در مقابل رویکرد ابزاری قرار ندارد. همکاری بینرشتهای از این منظر، سرانجام، بهصورت فرارشتهای متبلور میشود. بنابراین تکثررشتهای در مقابل نظام رشتهای قرار نمیگیرد، بلکه نقش مکمل حوزههای دانش را ایفا میکند. به علاوه، در تکثر رشتهای ارتباط طولی در همکاری رشتهها، جایگزین ارتباط عرضی میان آنها میشود و با نظر به مسأله مورد بررسی، طرح پژوهشی و موضوع، بهتدریج از نظامهای ساده دانش، مطرح در نظام رشتهای، به سمت نظامهای پیچیده دانش پیش میرود، بهنحوی که در فرایندی تبدیلپذیر، فرارشته جدید ظهور و بروز پیدا میکند.
رضا ماحوزی
چکیده
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها ...
بیشتر
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها با یکدیگر سخن گفته شده است و هم از تمایز و تفرد هر یک از دیگری. با اینحال این موضع نه معادل رویکرد رشتهای در عصر مدرن و نه معادل رویکرد میانرشتهای است. این موضع حتی معادل وحدت این دو با یکدیگر هم نیست. بلکه اساساً این علمشناسی در یک فضای فکریِ متفاوت از علمشناسی قرون اخیر طرح گردیده است. این نوشتار درصدد است پس از تشریح علمشناسی فارابی و ابنسینا و سپس تشریح رویکرد رشتهای و میانرشتهای این تفاوت را نشان دهد. در پایان با لحاظ احتیاط در استعمال واژه «پیشارشتهای» این رویکرد به علمشناسی فارابی و ابنسینا نسبت داده میشود.
مرتضی بحرانی
چکیده
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب ...
بیشتر
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی وفایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روششناختی بر این واقعیت مبتنی است که روشهای کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت دربرخی از علوم از بقیه متفاوت و کاملتر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفتشناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. اینکه کدام معیار، معیار اصلی طبقهبندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میانرشته را نیز تعیین میکند. حسب این تمایز، «میانرشتهای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستیشناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روششناختی و معرفتشناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیمبندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستیشناختی و اخلاقی توجه شده و میانرشتهای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندیهای موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایدهمندی علوم از جنبه حلالمسائلی، افق همکاریهای میانرشتهای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبتسنجی میپردازد.
غلامرضا فدائی
چکیده
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم ...
بیشتر
در این مقاله به تعریف رشته و میانرشته و تاریخچه این دو پرداخته و این سؤال مطرح میشود که بهرغم میل و یا تکرار عدهای که مشتاقانه و رضایتمندانه کتابداری و اطلاعرسانی را یک میانرشته میدانند، نویسنده استدلال میکند که تا رشتهای نباشد میانرشته مفهومی ندارد. او تأکید میکند که میانرشتگی، پاسخی به یک سونگری پوزیتیویسم و فروکاهی مسائل اجتماعی و انسانی به علوم طبیعی است؛ زیرا از زمانی که نارسایی تحقیق در علوم انسانی با محوریت پوزیتیویسم مطرح شد، مسئله میانرشتگی نیز قوت گرفت. در واقع بحث بر روی مسائل انسانی و اجتماعی جز از طریق نگاههای همهجانبه میسر نیست؛ بنابراین میانرشتگی نفی رشته بودن نیست بلکه نقد آن است؛ ازاینرو اگر کتابداری و اطلاعرسانی بخواهد به عنوان یک حوزه علمی مطرح شود، در آغاز باید رشته باشد تا سپس بتواند با سایر رشتهها بهویژه رشتههای علوم انسانی و یا دیگر رشتهها تعامل کند. در عین حال اثبات رشتهبودن کتابداری و اطلاعرسانی با تعاریف موجود امکانپذیر نیست و باید با تعریف جدیدی از آن، این مسئله را حل کرد. نویسنده معتقد است تعریف جدید او میتواند این مشکل را حل کند.