میان رشتهای
حسن افراخته
چکیده
جغرافیا بهعنوان علم تحلیل فضایی پدیدهها مبتنی بر سه هدف اصلی است: مطالعه ساختارهای فضایی، بررسی نظم مکانی _ فضایی فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و تحقیق روابط و عملکردهای فضایی از طریق سطحبندی سلسله مراتبی سکونتگاههای شهری و روستایی. در نهایت نمود کاربردی جغرافیا یا «برنامهریزی فضایی» به اصلاح ساختارهای فضایی، انتظام ...
بیشتر
جغرافیا بهعنوان علم تحلیل فضایی پدیدهها مبتنی بر سه هدف اصلی است: مطالعه ساختارهای فضایی، بررسی نظم مکانی _ فضایی فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و تحقیق روابط و عملکردهای فضایی از طریق سطحبندی سلسله مراتبی سکونتگاههای شهری و روستایی. در نهایت نمود کاربردی جغرافیا یا «برنامهریزی فضایی» به اصلاح ساختارهای فضایی، انتظام مکانی _ فضایی فعالیتها و نظم بخشی روابط و عملکردهای فضایی میپردازد. در این نظم فضایی بین ساختار و کارکرد پیوستگی تعاملی وجود دارد. علم بهوسیله انقلاب الکترونیکی، ساختاری شبکهای و پیچیده پیدا کرده که به «علم موج سومی» موسوم است و مطالعات تخصصی گسترش یافته است. مطالعه «تخصصی» سبب میشود که شناخت و درک عمیقی از موضوع مورد بررسی حاصل آید، اما این عمق همواره «نقطهای» باقی مانده و آن کاربردها نیز میتوانند آسیبزا باشند، زیرا در ترکیب با سایر ابعاد زندگی انسانی تنظیم نشده است. چنین علمی نمیتواند نیازهای زندگی انسان را تأمین و در حل مسائل مفید باشد. هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل دانش جغرافیا بهعنوان نظمی میان رشتهای است. تحقیق مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه نشان میدهد، تحقیقات جغرافیایی خصلت بینرشتهای دارد در غیر اینصورت نمیتواند مسائل پیچیده جهان کنونی را تبیین کند. جغرافیا میتواند هم از دستاوردهای علوم دیگر از جمله آمار، ریاضی، اقتصاد، جامعهشناسی، تاریخ و روانشناسی بهره ببرد، هم خدمات متقابلی به آنها ارائه و خود به شکوفایی برسد.
احمد شعبانی
چکیده
این مطالعه نشان می دهد دیدگاه های اساسی و برداشت های تحقیقی در مطالعات اجتماعی به نحو برجستهای قابل تمییز از یک دیگر بوده و عبارتند از: روش های تحلیل فردگرایی سنتی و نئوکلاسیک از یک طرف و روش های تحلیل کلگرایی مشتمل برشیوه های کلیت نگر ،تجمع گرا یی و سیستمگرایی به عنوان روش های تحلیل بین رشته ای از طرف دیگر.این بررسی ضمن تبیین هر ...
بیشتر
این مطالعه نشان می دهد دیدگاه های اساسی و برداشت های تحقیقی در مطالعات اجتماعی به نحو برجستهای قابل تمییز از یک دیگر بوده و عبارتند از: روش های تحلیل فردگرایی سنتی و نئوکلاسیک از یک طرف و روش های تحلیل کلگرایی مشتمل برشیوه های کلیت نگر ،تجمع گرا یی و سیستمگرایی به عنوان روش های تحلیل بین رشته ای از طرف دیگر.این بررسی ضمن تبیین هر یک از این روش ها به این مساله می پردازد که عوامل و نهادهای اقتصادی واجتمایی دارای پیوندهای علّی و سببی متقابل با یک دیگربوده و یا دارای ارتباطات ساختاری میباشند.مطالعه مستقل وایزوله شده این نهادها و اجزاء هرگز نمی تواند درک درست وکاملی ازاین مسایل به دست دهد واین هدف دردسترس نخواهد بود مگر ازطریق اعمال برداشت های ترکیبی وبین رشته ای که متدهای کل گرا مصادیقی ازاین دست می باشند.