زهره نجفی؛ مهنوش مانی؛ مهرداد کلانتری
چکیده
مکتب انسانگرایی در قرن بیستم با دیدگاههای راجرز و مزلو به روانشناسان معرفی شد. این مکتب به بررسی نیازهای آدمی و گرایشهای فطری او پرداخته است. آرمان شهر، تجربیات اوج و والا، تجربیات دینی، انگیزههای متعالی و طبیعت انسان از جمله نظریات مزلو و راجرز است. عطار یکی ازبزرگترین عرفای مسلمان قرن 6 و 7 نیز در غزلیات خود بر اساس ...
بیشتر
مکتب انسانگرایی در قرن بیستم با دیدگاههای راجرز و مزلو به روانشناسان معرفی شد. این مکتب به بررسی نیازهای آدمی و گرایشهای فطری او پرداخته است. آرمان شهر، تجربیات اوج و والا، تجربیات دینی، انگیزههای متعالی و طبیعت انسان از جمله نظریات مزلو و راجرز است. عطار یکی ازبزرگترین عرفای مسلمان قرن 6 و 7 نیز در غزلیات خود بر اساس آموزههای اسلام به بررسی این امور پرداخته و ضمن بیان آنها به تحلیل و تبیین این موضوعات همت گمارده است. با کاربرد نظریات انسانگرایان میتوان بسیاری از اندیشههای عطار را تبیین کرد و دریافت که وی نیز بهنظریهپردازی در این زمینه پرداخته است. در واقع آشکار میشود عطار مانند بسیاری دیگر از عارفان در تعلیمات خویش به مباحث روانشناختی روی آورده که دریافت و استخراج این نظریات نیازمند پژوهشهای جدی متخصصان علم روانشناسی بر روی متون ادبی است. از طرف دیگر برای تفسیر بسیاری از اندیشههای عرفانی آشنایی با نظریات گوناگون روانشناسی ضرورت دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی _ تحلیلی انجام گردیده است کوشش میشود با بهکارگیری نظریات انسانگرایان درباره نیازهای انسان، انسان کامل، تجربیات اوج و انگیزههای متعالی نظریات عطار تبیین گردد.
معصومه قاراخانی
چکیده
ایجاد پیوند میان حوزه های نظری و عرصههای عملی آموزش و نیز ارتباط اثربخش علم با واقعیت های اجتماعی روزمره از ویژگی های آموزش میان رشته ای است. میان رشته ای «سیاست اجتماعی» که با مسایل سیستمی و پیچیده زندگی روزمره سروکار دارد، از هر دو این ویژگی ها برخوردار است. گرچه «سیاست اجتماعی» در برخی از دانشگاه های دنیا به مثابه یک ...
بیشتر
ایجاد پیوند میان حوزه های نظری و عرصههای عملی آموزش و نیز ارتباط اثربخش علم با واقعیت های اجتماعی روزمره از ویژگی های آموزش میان رشته ای است. میان رشته ای «سیاست اجتماعی» که با مسایل سیستمی و پیچیده زندگی روزمره سروکار دارد، از هر دو این ویژگی ها برخوردار است. گرچه «سیاست اجتماعی» در برخی از دانشگاه های دنیا به مثابه یک رشته دانشگاهی هویت مستقل خود را دارد، اما تاکنون به طور مشخص و مستقل به عنوان بخشی از ساختار آموزش دانشگاهی ایران درنیامده است. این پژوهش با آگاهی از مسئله کم توجهی به میان رشته «سیاست اجتماعی»، به این پرسش پاسخ می دهد که دلایل امکان و شرایط امتناع «سیاست اجتماعی» در نظام آموزش عالی ایران چیست؟ با اتخاذ رویکردی تفسیری و تحلیلی تلاش می شود دلایل امتناع و شرایط امکان آن در ایران واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش ماهیت موضوع «سیاست اجتماعی»، شرایط بیمارگونه ساختار آموزش دانشگاهی در ایران و نیز ضعف گفتمان روشنفکری در توجه به موضوعات مرتبط با «سیاست اجتماعی» را می توان به عنوان دلایل امتناع آن دانست. شرایط امکان «سیاست اجتماعی» نیز خود را در توجه به دو سطح از ضرورت باز می یابد. یک، سطح شناختی که ناظر بر نقش راهبردی رشته «سیاست اجتماعی» در سیاستگذاری اجتماعی است، و دوم، سطح کاربردی که مستلزم درک شرایط مسئله مند اجتماعی در ایران و ضرورت فهم علمی این شرایط است. تأسیس «سیاست اجتماعی» آکادمیک می تواند از سویی ناظر بر بعد معرفت شناختی آن با هدف توسعه دانش اجتماعی در ایران باشد و از سوی دیگر در توجه به اهمیت کارکردی و نقش کاربردی آن، می تواند با پیوند میان ابعاد اجتماعی، سیاسی و امنیتی با وجوه علمی پدیده های اجتماعی منجر به کاستن از هزینه های فرصت سیاست گذاری های اجتماعی در جامعه شود.
رضوان حکیم زاده
چکیده
توجه روز افزون به برنامههای درسی میان رشتهای در آموزش عالی بیانگر وجود چالشهایی است که کار آمدی برنامههای درسی با تکیه بر موضوعات مجزا را در معرض نقدی جدی قرار میدهد.یکی از مهمترین پدیدههایی که باعث وجود این چالشها است، روند جهانی شدن میباشد.جهانی شدن –صرف نظر از دیدگاهی که در مقابل آن اتخاذ میکنیم- دلالتهایی را ...
بیشتر
توجه روز افزون به برنامههای درسی میان رشتهای در آموزش عالی بیانگر وجود چالشهایی است که کار آمدی برنامههای درسی با تکیه بر موضوعات مجزا را در معرض نقدی جدی قرار میدهد.یکی از مهمترین پدیدههایی که باعث وجود این چالشها است، روند جهانی شدن میباشد.جهانی شدن –صرف نظر از دیدگاهی که در مقابل آن اتخاذ میکنیم- دلالتهایی را برای حوزه برنامههای درسی به همراه دارد که از جمله آنها میتوان به افزایش و گسترش بی سابقه منابع علمی قابل دسترس دانشجویان از طریق فناوری های نوین ارتباطاتی و اطلاعاتی اشاره کرد.علاوه بر این حضور در بازار کار جهانی و انواع جدید مشاغل ،همچنین پذیرش مسئولیت های جدید دانشجویان بعنوان اعضای جوامع جهانی،ملی و محلی نیازمند کسب صلاحیت هایی است که در رویکرد سنتی موضوعات درسی مجزا قابل دسترسی نیست.در این راستا بین المللی شدن آموزش عالی فرایندی است که به عنوان راهکار و پاسخ منطقی برای چالش های برآمده از جهانی شدن توسط صاحبنظران آموز ش عالی و متعاقباً دانشگاه های پیشرو در جهان مورد توجه قرار گرفته است.این مقاله با معرفی مختصر مفهوم جهانی شدن و همچنین بین المللی شدن و وجوه تمایز آن ها، به بررسی رویکردها و راهکارهای بین المللی شدن در عرصه برنامه های درسی آموزش عالی می پردازد و در ادامه با تکیه بر قر ائن و شواهد سعی دارد نشان دهد که حرکت به سمت بین المللی شدن آموزش عالی و اتخاذ رویکرد میان رشته ای در برنامه های درسی آموزش عالی با فراهم سازی زمینه ارتقاء فهم چشم اندازهای جهانی و کسب صلاحیت های شهروندی جهانی ، می تواند پاسخ مطلوبی به الزامات دنیای امروز باشد که درهم تنیدگی پدیده ها،تنوع و تغییرات سریع از جمله مشخصات بارز آن هستند.
جمال سلیمی؛ حسن ملکی
چکیده
مبنای نظری برنامه درسی بین رشته ای را می توان در فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی یافت. نهضت پیشرفت گرایی رویکردی به آموزش و یادگیری است که در آن بر خلاقیت، فعالیت، یادگیری طبیعی، کسب تجارب یادگیری در جهان واقعی و تجاربی از این نوع تاکید زیادی می شود. یکی دیگر از مبانی نوین نظری رویکرد بین رشته ای، تئوری «سازنده گرایی » است. این تئوری ...
بیشتر
مبنای نظری برنامه درسی بین رشته ای را می توان در فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی یافت. نهضت پیشرفت گرایی رویکردی به آموزش و یادگیری است که در آن بر خلاقیت، فعالیت، یادگیری طبیعی، کسب تجارب یادگیری در جهان واقعی و تجاربی از این نوع تاکید زیادی می شود. یکی دیگر از مبانی نوین نظری رویکرد بین رشته ای، تئوری «سازنده گرایی » است. این تئوری بر این اعتقاد است که هر شخصی بایستی واقعیتهای خود را بسازد. یک اصل ساختن گرایی می گوید تجربه کلید یادگیری معنی دار است- البته نه تجاربی که در قالب کتابهای درسی ارائه شده اند، بلکه تجاربی که هر شخص به گونه ای مستقیم و بلاواسطه کسب می نماید- و به اشتراک گذاشتن تجارب نیز بسیار اثرگذار خواهد بود. در ضمن مباحث مربوط به تدوین مضامین و محتویات در یک برنامه درسی میان رشته ای، به دلیل ضرورت امر، هرگونه تقسیم بندی رشته ای رد می شوند. محتویات مواد درسی بر اساس مشکلات تعریف می شوند مضافاً آنکه این مشکلات باید لنگرگاهی در واقعیت بیابند. مشکلات اصلی و واقعی زندگی به سر نخی تبدیل می شوند که بایستی آنها نه تنها در طراحی برنامه درسی بلکه را در فرآیند «آموزش» هم دخالت داد. از طرف دیگر، برنامه درسی متشکل از عناصری است که بدون آنها، ساختاری منسجم نخواهد داشت. در این مقاله، ابتدا به بررسی ادبیات مربوط به برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی پرداخته شده و به دنبال آن سعی شده است که با برشمردن عناصر اصلی برنامه درسی میان رشته ای، راهکارهای عملی برای طراحی برنامه درسی در این دیدگاه ارائه گردد.
حسین حشمتی مولائی
چکیده
این مقاله بر اساس روشهای موثر آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی مبتنی بر نظام میان رشته ای بحث می نماید. در این مقاله ابتدا ضرورت و اهمیت این روش را در اقتصاد اسلامی مورد بررسی قرار داده و سپس روشهای غیر رشته ای معمول را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ، به این ترتیب ، براساس یک پژوهش میدانی که بر اساس نظرات اساتید اقتصاد اسلامی جمع آوری شده ...
بیشتر
این مقاله بر اساس روشهای موثر آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی مبتنی بر نظام میان رشته ای بحث می نماید. در این مقاله ابتدا ضرورت و اهمیت این روش را در اقتصاد اسلامی مورد بررسی قرار داده و سپس روشهای غیر رشته ای معمول را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ، به این ترتیب ، براساس یک پژوهش میدانی که بر اساس نظرات اساتید اقتصاد اسلامی جمع آوری شده است و نظرات و علایق مختلف مربوط به موضوع اقتصاد اسلامی در آن متمرکز شده است ، نتایج مورد مقایسه، بهره برداری و استفاده قرار خواهد گرفت. بنابراین با توجه به پیشنیازها وارتباطات مختلف کاربردی اقتصاد اسلامی در جنبه های مختلف براساس رهیافتی میان رشته ای، می توان سطح آموزشی و پژوهشی اقتصاد اسلامی را هم برای دانشجو و هم برای مدرس اقتصاد اسلامی ارتقاء بخشید. توجه به آموزش و پژوهش اقتصاد اسلامی به عنوان فرآیندی میان رشته ای ، با توجه به تازگی و قدرت نوآورانه آن می تواند تحرکی درسایرعلوم ایجاد کرده و علاوه بر نوعی الگوسازی ، موتور محرکه ای برای رشته های علوم انسانی باشد. در این مقاله کوشش خواهیم نمود که با استفاده از تمرکز علایق گروهی با توجه به نتایجی که بر اساس احترام به همه نظرات مدرسین و محققین مربوطه صورت گرفته ، موضوع را بررسی نموده و نهایتا پیشنهادهایی را ارائه کنیم.
سید مهدی سجادی؛ سولماز نورآبادی
چکیده
از مباحث مطرح در نظامهای آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشتهای» است. مطالعات میان رشتهای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارتها در رشتههای مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده ...
بیشتر
از مباحث مطرح در نظامهای آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشتهای» است. مطالعات میان رشتهای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارتها در رشتههای مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزلهی یکی از حوزههای معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشتهای زمانی است که نتایج و یافتههای آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حلهای معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میانرشتهای را زمانی میتوان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشتهها، تجارب و ظرفیتهای معرفتی، مهارتی و روشی رشتههای مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میانرشتهای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشتههای دیگر و در چه زمینههای (تئوریکی و یا عملی) میتواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.