سید ابوالحسن ریاضی
چکیده
ظهور رویکردهای میانرشتهای در آموزش و پژوهش، افق جدیدی را در بنبست مدرنیته، فراروی قلمرو دانش و حوزهی حل مسائل و مشکلات قرار داد. با این حال، تبیین اینکه میانرشتگی شامل چه قلمروهایی میشود، خود یکی از معضلات و مشکلاتی بوده است که هنوز نیز بر سر آن توافق و اجماعی وجود ندارد. در میان پدیدههایی که میانرشتهای بودن آنها، آشکار ...
بیشتر
ظهور رویکردهای میانرشتهای در آموزش و پژوهش، افق جدیدی را در بنبست مدرنیته، فراروی قلمرو دانش و حوزهی حل مسائل و مشکلات قرار داد. با این حال، تبیین اینکه میانرشتگی شامل چه قلمروهایی میشود، خود یکی از معضلات و مشکلاتی بوده است که هنوز نیز بر سر آن توافق و اجماعی وجود ندارد. در میان پدیدههایی که میانرشتهای بودن آنها، آشکار و روشن است، پدیده شهر میباشد. حداقل سه رشته مهم جغرافیا، علوم اجتماعی و معماری در حوزهی علوم و معرفت به تبیین و بررسی این پدیده، به نحو مرتبط و نه مستقل، پرداختهاند. در گذر زمان هریک از این رشتهها با مراجعه و استفاده از نظم دانشی یکدیگر عملاً نوعی رویکرد میانرشتهای به مسائل خود اتخاذ کردهاند. این نکته به نوعی بیانگر آن است که نگاه رشتهای از منظر دانشمندان این سه حوزه برای تبیین این پدیده و حل مشکلات و معضلات آن کافی و بسنده نبوده. اما آنچه پرداختن به موضوع میانرشتگی شهر را ضروری میسازد گستردگی ابعاد آن است. توجه پدیدارشناسان، اقتصاددانان، متخصصان مطالعات فرهنگی، صاحبنظران محیط زیست، مهندسان راه و ساختمان، اصحاب قدرت و نظریهپردازان اندیشه سیاسی و ...به شهر موضوعی است که نمیتوان بهسادگی از آن صرفنظر کرد. در این مقاله، ضمن بررسی وجوه و مؤلفههای بنیادین پدیده شهر، ابعاد میانرشتهای آن به بحث گذاشته میشود. با این حال، به دلیل گستره موضوع، تنها به پنج بعد برجسته و آشکار فضا، رسانه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ پرداخته میشود.
کیومرث ایراندوست
چکیده
قرن بیستم دوره دگرگونی زندگی اجتماعی انسان و تسلط الگوی زندگی شهری بود. ظهور شهرهای بزرگ در سرتاسر جهان با مسائلی بس پیچیده و متنوع همراه بود، از این رو ایجاد علومی که بتوانند پدیده شهر و مسائل و مشکلات پیامده آن را در شکلی جامع و فراگیر مطالعه و بررسی کنند، بیش از پیش ضرورت یافت. در این میان جغرافیا از پیشتازان عرصه آموزش و پژوهش در ...
بیشتر
قرن بیستم دوره دگرگونی زندگی اجتماعی انسان و تسلط الگوی زندگی شهری بود. ظهور شهرهای بزرگ در سرتاسر جهان با مسائلی بس پیچیده و متنوع همراه بود، از این رو ایجاد علومی که بتوانند پدیده شهر و مسائل و مشکلات پیامده آن را در شکلی جامع و فراگیر مطالعه و بررسی کنند، بیش از پیش ضرورت یافت. در این میان جغرافیا از پیشتازان عرصه آموزش و پژوهش در زمینه امور شهری به شمار میآید. اگرچه تاریخ علم جغرافیا با تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی و شناخت انسان از محیط پیرامون خود آغاز میشود اما جغرافیای شهری با سابقهای کوتاه (در مقایسه با سایر شاخههای جغرافیا) بسیار سریع به یکی از رشتههای پرکاربرد علمی در سطح جهان بدل شد. همزمان، رشته برنامهریزی شهری تکوین و تکامل خود را آغاز کرد و ابتدا در غرب و سپس در کشورهای در حال توسعه جایگاه خود را در دانشگاه و عرصههای تخصصی باز کرد. غالباً این توافق وجود دارد که جغرافیا شهری و برنامهریزی شهری هر دو از علوم جدید هستند و ماهیتی میانرشتهای دارند و پیوندهای مشخص و روشنی در روند تکاملی خود دارند. این نوشتار با روشی تحلیلی و توصیفی و با استفاده از منابع مکتوب و متون مرتبط در پی آن است تا با تحلیل روند تکوین و تکامل این دو رشته ماهیت میانرشتهای آنها را بررسی و تحلیل کند. جغرافیای شهری در حالی که ماهیتی میانرشتهای دارد، به جزئی از رشته جدید برنامهریزی شهری بدل شده است و برنامهریزی شهری با بهرهگیری از علم جغرافیا و سایر علوم شهری یک نظم میانرشتهای جدید را جهت کاربردی کردن و مدیریت تلفیق علوم موجود در راستای حل مسائل و مشکلات شهری بنیان گذاشت.