میان رشتهای
محمدمهدی شاه آبادی؛ علی اصغر پورعزت
چکیده
بیش از چهل سال است که گروهی از اندیشمندان علوم انسانی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بر این باورند که برخی مبانی علوم انسانی موجود با مبانی دینی در تعارضاند و این علوم برای حل مسائل بومی این کشورها مناسب نیستند. پس از پیروزی انقلاب در ایران، این موضوع به دستور کار حکومت تبدیل شد، اما با گذشت بیش از سه دهه، بازنگری در خطمشیهای این ...
بیشتر
بیش از چهل سال است که گروهی از اندیشمندان علوم انسانی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی بر این باورند که برخی مبانی علوم انسانی موجود با مبانی دینی در تعارضاند و این علوم برای حل مسائل بومی این کشورها مناسب نیستند. پس از پیروزی انقلاب در ایران، این موضوع به دستور کار حکومت تبدیل شد، اما با گذشت بیش از سه دهه، بازنگری در خطمشیهای این عرصه ضرورت دارد. مقاله حاضر با اتخاذ رویکردی میانرشتهای و استفاده از ظرفیت تاریخ، تلاش کرده است با بازخوانی دوره انتقال و تحول علوم در تمدن اسلامی (نهضت ترجمه) و بهرهگیری از مدل نظری مبتنی بر جامعهشناسی علم و پرسشهای مرتبط با خطمشیگذاری عمومی، رویکرد بدیلی را برای تحول در علوم انسانی پیشنهاد دهد. در بخش روش، رویکرد دلالتپژوهی، جهت استفاده از تاریخ، متناسبسازی گردیده و با توجه به میزان تعمیمپذیری یافتهها، میتوان نتایج پژوهش را برای الهام گرفتن و گسترده کردن دید خطمشیگذاران مورد استفاده قرار داد. دستاورد پژوهش، رویکرد «ترجمه تحولگرا» است که از زنجیرهای متشکل از گزینش متون، ترجمه، تصحیح، شرح، تلخیص، نقد و نوآوری در سطوح گوناگون، تشکیل شده است. در این رویکرد، پس از تعیین پایگاه هر رشته علوم انسانی در زنجیره تحول، ساختارها، منابع انسانی و منابع مالی طرحریزی شده و خطمشیها نیز متناسب با آنها طراحی یا بازپردازی میگردند.
تورج رحمانی
چکیده
دستیابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشتهای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار میرود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری مییابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایتها در این باب ...
بیشتر
دستیابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشتهای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار میرود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری مییابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایتها در این باب معطوف به آن است. پرسش از عاملیت در نسبت میان تاریخ و سیاست چنین صورتبندی میشود: آیا سیاست تجلی فاعلیت انسان در سامانبخشی به حیات فردی و جمعی اوست، یا حکایتگر سیر قربانی شدن موجودیتهای انسانی و اجتماعی در برابر اراده از پیش تعیین شدهای است که امور آنها را شکل میدهد و پیش میبرد، یا نسبتی است از هر دو؟ پاسخی که به این پرسش ارائه میشود چنین است: انسان در عرصه سیاست از ساختارهای تاریخی تأثیر میپذیرد و بالعکس ساختارهای تاریخی در عرصه سیاست متأثر از فاعلیت انسان شکل مییابند. بر این اساس برای فهمی عمیق از کیفیت عاملیت، توجهی همزمان به تاریخ و سیاست ضروری است. این در حالی است که سیر در تاریخ بدون توجه به سیاست (که تجلیگاه فاعلیت انسان است و تاریخ را رقم میزند) تلاشی ناتمام است و نیز مطالعه سیاست بدون توجه به تاریخ(که ساختارهای مقابل عاملیت از اعماق تاریخ میآیند) کوششی نارساست. چنین ارتباطی از ماهیت بینارشتهای علوم تاریخ و سیاست حکایت میکند. علاوه بر این تعامل آنها خود امکان تولید دانش بینارشتهای جدیدی را فراهم میسازد.
سید رضا شاکری
چکیده
میانرشتهای زمانی میتواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعینیافتهای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشتهای میتواند مورد بهرهبرداری علمی، روششناسی و تا حدودی سیاستگذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشنفکری علی شریعتی ...
بیشتر
میانرشتهای زمانی میتواند یک مزیت نسبی محسوب گردد که نسبت تعینیافتهای با امکانات معرفتی و علمی در یک جامعه برقرار کند. بخشی از این امکانات در ایران معاصر میراث روشنفکری دینی ماست که با نظر به پدیده میان رشتهای میتواند مورد بهرهبرداری علمی، روششناسی و تا حدودی سیاستگذاری دانشگاهی قرار بگیرد. میراث روشنفکری علی شریعتی به مثابه موردی که از حیث زبان، قدرت نظری و اقبال دانشجویان در فضای فکری ما غیرقابل انکار است، واجد زمینههای تفکر چندرشتهای و میانرشتهای است. از این نظر، شریعتی با احاطه علمی چندرشتهای موضوعاتی چون انسان، تاریخ، سرزمین و هویت را که صرفا با یک رشته، تبیین بسندهای از آنها به دست نمیآید، به بحث و تفکر میانرشتهای میگذارد. کانون تفکر میانرشتهای شریعتی را میتوان در مفهوم «ثابت ـ متغیر» به بحث گذاشت. در این مقاله بر محور چالش ثابت – متغیر به تحلیل هرمنوتیکی امکانات میان رشتهای در روشنفکری شریعتی میپردازیم. نتیجه به دست آمده از این بررسی نشان میدهد که میانرشتهای میتواند زمینه بومیگرایی در علوم انسانی در ایران را فراهم نماید. اگر با روش میانرشتهای مبتنی بر واقعیتهای تاریخی و اجتماعی نگاه کنیم، چالشهای واقعی معرفتی و فکری بر ما آشکار شده، امکان بسط میانرشتهای بر ما گشوده خواهد شد.