مرتضی بحرانی
چکیده
این مقاله تمرکز خود را بر تبیین و تحلیل جایگاه دوستی مدنی و مبدأ و غایت دوستی در مدینه نزد فارابی نهاده است و از آنجا که با رویکردی نظاممند و انتقادی به بحث میپردازد، بدون اتخاذ چارچوبی نظری، که بتواند در ذیل آن به بررسی آرای فارابی بپردازد، با روش تحلیل محتوا به متن آثار فارابی رجوع کرده و بدایت و نهایت مطلق دوستی و دوستی مدنی ...
بیشتر
این مقاله تمرکز خود را بر تبیین و تحلیل جایگاه دوستی مدنی و مبدأ و غایت دوستی در مدینه نزد فارابی نهاده است و از آنجا که با رویکردی نظاممند و انتقادی به بحث میپردازد، بدون اتخاذ چارچوبی نظری، که بتواند در ذیل آن به بررسی آرای فارابی بپردازد، با روش تحلیل محتوا به متن آثار فارابی رجوع کرده و بدایت و نهایت مطلق دوستی و دوستی مدنی را در فلسفه فارابی به بحث گذاشته است. محور مقاله این است که فارابی به دوستی مدنی به مثابه امری پیونددهنده نگاه میکند؛ امری که هر جا، موجودی، که لباس وجود بر تن داشته باشد، بینیاز از آن نیست. البته محبتگرایی و دوستمندی موجودات نه نشان از ضعف، که دقیقاً نشان از کمال و کمالمندی آنان است. این امر تألیفدهنده، نه تنها موجد انواع مدینه است، بلکه به مدد همین مقوله است که رئیس هر مدینه، به امر ریاست و تدبیر امور آن میپردازد. از این رو، به دلیل وجه تألیفدهندگی مقوله دوستی، هر جا که جمعی از موجودات حضور داشته باشند، رد پای دوستی نیز، از پیش، آنجا حضور دارد؛ به نحوی که میتوان گفت محبت مقدم بر وجود است
رضا ماحوزی
چکیده
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها ...
بیشتر
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها با یکدیگر سخن گفته شده است و هم از تمایز و تفرد هر یک از دیگری. با اینحال این موضع نه معادل رویکرد رشتهای در عصر مدرن و نه معادل رویکرد میانرشتهای است. این موضع حتی معادل وحدت این دو با یکدیگر هم نیست. بلکه اساساً این علمشناسی در یک فضای فکریِ متفاوت از علمشناسی قرون اخیر طرح گردیده است. این نوشتار درصدد است پس از تشریح علمشناسی فارابی و ابنسینا و سپس تشریح رویکرد رشتهای و میانرشتهای این تفاوت را نشان دهد. در پایان با لحاظ احتیاط در استعمال واژه «پیشارشتهای» این رویکرد به علمشناسی فارابی و ابنسینا نسبت داده میشود.