میان رشتهای
ریحانه نیک روش؛ سید غلامرضا اسلامی؛ ژاله صابرنژاد؛ عبدالحسین کلانتری
چکیده
رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوۀ آموزشی معلممحور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوۀ آموزشی دانشآموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزشگرایی به سازندهگرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونههای فضایی و روابط جدید است. مقالۀ حاضر با هدف دستیابی به اصول ...
بیشتر
رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوۀ آموزشی معلممحور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوۀ آموزشی دانشآموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزشگرایی به سازندهگرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونههای فضایی و روابط جدید است. مقالۀ حاضر با هدف دستیابی به اصول تولید اجتماعی و معیارهای ارزشیابی فضاهای آموزشیِ همخوان با شیوۀ یادگیری سازندهگرا بر این فرض استوار است که با بهرهگیری از رویکرد سازندهگرایی و اتکا بر نظریههای تولید اجتماعی فضا میتوان به گونههایی مشخص از فضامندی مدارس دست یافت که در طی آن تعاملات کودکان و مشارکت فعال آنها در یادگیری منجر به افزایش انگیزۀ آنها در امر تعلیم و تربیت میشود. این مقالۀ کیفی و بین رشتهای از لحاظ هدف بر شیوۀ توسعهای و از منظر روش بر مبنای تحقیقات توصیفیـتحلیلی استوار است. لذا، با استفاده از یک چارچوب تحلیلی از مجموعۀ نظریهها، فضاهای آموزشی سه مدرسه که بهطور هدفمند انتخاب شدهاند، با توجه به قابلیتهای فضاییـاجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش با شناسایی پنج گونه از فضاهای آموزشی به الگویی از ساختار فضایی مناسب ـ شامل مجموعۀ کلاس، فضای عمومی و فضای مشترک ـ برای کاربرد روش آموزشی سازندهگرا و در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی دانشآموزان دست یافته است. در واقع، اگر کلاسهای رایج بهنوعی نمایندۀ مفهوم قدرتِ برخاسته از نظریۀ لوفور و فوکو باشند، ساختار ارائهشده گونهای از تبدیلپذیری و سیالیت فضایی را پیشنهاد داده که بهرغم مفهوم انعطافپذیری ـ با پلان کاملاً باز ـ میتواند از هرجومرج فضا جلوگیری کند.
میان رشتهای
جبار رحمانی؛ مهسا شیخان
چکیده
در این مقاله مسئلۀ متن و نوشتن دانشگاهی با رویکردی میانرشتهای مورد بررسی و واکاوی مفهومی قرار گرفته است. همچنین، مدلها و نظریههای متنوع در مفهومسازی متن، نوشتار و سواد در حوزۀ نوشتن دانشگاهی بهطور خاص با تأکید بر معناسازی و رویکردهای اجتماعی به متن و نوشتار بررسی شده است. پیچیدگی و وسعت مفهومسازیهای موجود از سواد و نوشتار، ...
بیشتر
در این مقاله مسئلۀ متن و نوشتن دانشگاهی با رویکردی میانرشتهای مورد بررسی و واکاوی مفهومی قرار گرفته است. همچنین، مدلها و نظریههای متنوع در مفهومسازی متن، نوشتار و سواد در حوزۀ نوشتن دانشگاهی بهطور خاص با تأکید بر معناسازی و رویکردهای اجتماعی به متن و نوشتار بررسی شده است. پیچیدگی و وسعت مفهومسازیهای موجود از سواد و نوشتار، در وهلۀ اول مطالعات نوشتار و سواد را از حوزه و محدودۀ مطالعات تکرشتهای خارج و آن را بهعنوان یک امر میانرشتهای مطرح میکند. در همین راستا، چیستی و ماهیت نوشتار، متن، هویت نوشتاری و دانشگاهی و مدلهای سواد دانشگاهی، مدلهای سواد چندحسی و چندحالتی، که در این مقاله در تقابل با مفهوم کلیشهای «توانایی نوشتن» قرار گرفته، این واقعیت را آشکار ساخته که نوشتار و سواد، چه در پرداختن به مسئله و چه در ارائۀ پاسخ به مسائل آن، از ماهیتی میانرشتهای برخوردار است. بدینترتیب، مقالۀ حاضر تلاش میکند تا علاوهبر به دست دادن گسترۀ معنایی نوشتن در پرتو دیدگاههای زبانشناختی و جامعهشناسی تولید متن و دانش، بیش از پیش به ماهیت متن و فرایندهای درگیر در ایجاد و خلق نوشتارِ دانشگاهی از منظری میانرشتهای تأکید کند و از این منظر نوشتن را نه بهمثابۀ فعالیت و فرایندی تکرشتهای و مهارتی، بلکه فعالیتی پیچیده و چندوجهی در تولید متن مدنظر قرار دهد. فهم این رویکرد احتمالاً خواهد توانست نارساییهای تحلیل هرکدام از گفتمانهای بررسی «نوشتار» را با بینشی گستردهتر در این خصوص پاسخگو باشد و درعینحال امکان بیشتری در تولید و مبادلۀ دانش فراهم کند.
میان رشتهای
حسینعلی قجری؛ فاطمه حق پرست
چکیده
سلامت اجتماعی در حوزه مطالعات زنان بسیار حائز اهمیت است. یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی زنان، متغیر توانمندسازی اقتصادی آنهاست. هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین ابعاد توانمندسازی اقتصادی با سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار در گروههای خودیار با گروههای غیرخودیار به عنوان یک موضوع بینرشتهای است. جهت مطالعه تأثیر ...
بیشتر
سلامت اجتماعی در حوزه مطالعات زنان بسیار حائز اهمیت است. یکی از متغیرهای تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی زنان، متغیر توانمندسازی اقتصادی آنهاست. هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین ابعاد توانمندسازی اقتصادی با سلامت اجتماعی زنان سرپرست خانوار در گروههای خودیار با گروههای غیرخودیار به عنوان یک موضوع بینرشتهای است. جهت مطالعه تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته، از نظریههای سلامت اجتماعی و توانمندسازی استفاده شده است.پرسش اصلی این مقاله، این است که آیا بین توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در گروههای خودیارو غیرخودیار با سلامت اجتماعی آنان رابطه وجود دارد؟ روش تحقیق، از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه کییز و محققساخته است. جامعه آماری، زنان سرپرست خانوار عضو و غیرعضو گروههای خودیار تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران و روش نمونهگیری، تصادفی ساده است.حجم نمونه، 200 نفر از زنان سرپرست خانوار بهزیستی استان تهران است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمارههای توصیفی و استنباطی استفاده شده است.یافتهها نشان میدهد که میانگین نمره ابعاد پنجگانه سلامت اجتماعی در زنان سرپرست خانوار گروه خودیار، بهطور معناداری در سطح اطمینان 95درصد بیشتر از زنان سرپرست خانوار گروه غیرخودیار است. میانگین نمره چهار بعد توانمندسازی اقتصادی در زنان سرپرست خانوار گروه خودیار بیشتر از زنان سرپرست خانوار غیرخودیار است. همچنین، بین توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در دو گروه هدف با سلامت اجتماعی آنان در سطح اطمینان 95درصد، رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس یافتهها،توانمندسازی اقتصادی زنان در دو گروه مذکور، اثر معنیداری بر سلامت اجتماعی آنها دارد.
میان رشتهای
عبدالرسول شاکری؛ مسعود فرهمندفر
چکیده
کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میان رشتهای نوشتۀ حسین پاینده بهعنوان کتاب درسی دانشگاهی برای درس نظریهها و نقد ادبی در دورۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی (برای همۀ گرایشها) در دو جلد نخستین بار در سال 1397 در انتشارات سازمان مطالعه و تدوین (سمت) منتشر شد. با توجه به اهمیت جهانی مطالعات میانرشتهای در ادبیات طی چند دهۀ اخیر ...
بیشتر
کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میان رشتهای نوشتۀ حسین پاینده بهعنوان کتاب درسی دانشگاهی برای درس نظریهها و نقد ادبی در دورۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی (برای همۀ گرایشها) در دو جلد نخستین بار در سال 1397 در انتشارات سازمان مطالعه و تدوین (سمت) منتشر شد. با توجه به اهمیت جهانی مطالعات میانرشتهای در ادبیات طی چند دهۀ اخیر و نیاز مبرم به چنین مطالعاتی در ادبیات فارسی، در این مقاله میزان و نحوۀ کاربست رویکردهای میانرشتهای در کتاب یادشده بررسی شده است. بر این اساس با روشی تاریخنگارانه و توصیف و تحلیل، تاریخچهای از نظریه و نقد ادبی در غرب و سپس در ایران به دست دادهایم. این موضوع در برنامههای رسمی دانشگاههای ایران نیز ارائه شده است. پس از تبیین دورۀ رواج گفتمان نقد ادبی در ایران، شکل و ساختار کتاب بررسی شده است. در بخش بررسیِ محتوای کتاب، ضمن برشمردن مهمترین مؤلفهها، نسبت مباحث آن با وضعیت کنونی نظریه و نقد ادبی در غرب و ایران توضیح داده شده و مطالب آن از جهت انطباق با مطالعات میانرشتهای در ادبیات فارسی در کانون توجه قرار گرفته است. بر اساس یافتههای این مقاله، میتوان ادعا کرد انتشار کتاب نظریه و نقد ادبی: درسنامهای میان رشتهای، ضمن حفظ پیوند با نظریههای ادبی، نشاندهندۀ گسست از این نظریهها و عطف توجه به مطالعات میانرشتهای در ادبیات فارسی است و انتشار آن در جایگاه کتاب درسی دانشگاهی را میتوان چرخشگاهی در مطالعات ادبیِ دانشگاهی در ایران دانست.
میان رشتهای
زینب رجبی؛ اصغر فهیمیفر
چکیده
پیوند درونی شعر و ادبیات فارسی با نگارگری ایران که نمایانگر اشتراک در زمینه خیال و صورخیال است، سبب شده تا این دو حوزه از هنرهای ایران دارای اشتراکی درونی و عمیق باشند و زبان و بیان مشترکی برای بیان صور و معانی عالم خیال ارائه نمایند. شاعران و نگارگران ایران از ابزارهای کلامی و بصری خاصی همچون آرایههای ادبی و بصری برای انتقال این ...
بیشتر
پیوند درونی شعر و ادبیات فارسی با نگارگری ایران که نمایانگر اشتراک در زمینه خیال و صورخیال است، سبب شده تا این دو حوزه از هنرهای ایران دارای اشتراکی درونی و عمیق باشند و زبان و بیان مشترکی برای بیان صور و معانی عالم خیال ارائه نمایند. شاعران و نگارگران ایران از ابزارهای کلامی و بصری خاصی همچون آرایههای ادبی و بصری برای انتقال این صور و معانی بهره جستهاند. در این مقاله که با تأکید بر آرایهٔ استعاره است، به نقش و قابلیت بیانی این آرایه در شعر و نگارگری، بهطورخاص پرداخته شده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسشهاست: 1. آرایهٔ استعاره در شعر و نگارگری ایران چه تأثیرات بیانی دارد؟ 2. نگارگران چگونه از ظرفیت استعاره در بیان بصری خویش بهره بردهاند؟ هدف از مقاله، بررسی ارتباط دو حوزهٔ تمدنی ایران یعنی شعر و نگارگری و تبیین وجه اشتراک آنها یعنی عالم خیال و صورخیال است. همچنین مشخصنمودن انواع استعاره و استعارهٔ گونههای بصری در آثار نگارگری از اهداف دیگر این مقاله است. این مطالعه به شیوهٔ توصیفی_تحلیلی صورت گرفته و شیوهٔ جمعآوری اطلاعات کتابخانهای-اسنادی است. دادههای مقاله نشان میدهد که استعاره در شعر فارسی در قالب واژگان و جملات بهصورت صریح و غیرصریح تداعی معنا مینماید که این امکانات از طریق شعر به نگارگری ایران منتقل گشته و هنرمندان نگارگر از امکان بیانی این آرایه بهصورت بصری در قالب اشکال، رنگها و بافتها استفاده کردهاند و هویت بصری جدیدی برای بیان مضامین ارائه نمودند.
میان رشتهای
شادی کسنوی؛ سید نصراله ابراهیمی؛ محمود باقری
چکیده
تأمینمالی پروژهمحور بهعنوان یکی از شیوههای استقراض بلندمدت، از خصوصیات ویژهای برخوردار است که لازمه آن، اعطاء حق نظارت، دخالت و کنترل وامدهنده بر اسناد پروژه است. نقش پررنگ وامدهنده در مدیریت ریسکهای قراردادی، اسباب ارتباط زنجیرهای بین اسناد مالی و اسناد پروژه را فراهم میسازد. حقوق امتیازی وامدهنده و تعارض ...
بیشتر
تأمینمالی پروژهمحور بهعنوان یکی از شیوههای استقراض بلندمدت، از خصوصیات ویژهای برخوردار است که لازمه آن، اعطاء حق نظارت، دخالت و کنترل وامدهنده بر اسناد پروژه است. نقش پررنگ وامدهنده در مدیریت ریسکهای قراردادی، اسباب ارتباط زنجیرهای بین اسناد مالی و اسناد پروژه را فراهم میسازد. حقوق امتیازی وامدهنده و تعارض آن با اصول حقوق قراردادها ــ بهویژه اصل نسبیبودن قراردادها ــ و ارتباط زنجیرهای بین اسناد، شکل جدیدی برای ماهیت تأمینمالی پروژهمحور قائل میشود. این ماهیت جدید، که ارتباطات زنجیرهای آن از لحاظ اقتصادی تأیید و کارایی اقتصادی آن توجیه شده است، نگارندگان را به سمت شبکه قراردادی بهعنوان ماهیت این نوع از تأمین مالی، منفک از تئوری های حقوقی سنتی سوق میدهد. شناسایی شبکه قراردادی، که در هر دو نظام حقوقی سیویللا و کامنلا راهکارهایی برای استفاده از آن ارائه شده است، به جهت قابلیت انعطاف بیشتری که نسبت به حقوق قراردادها دارد، عامل مهمی در تهیه و تنظیم اسناد تأمینمالی و رضایت وامدهنده برای تأمینمالی پروژههای سرمایهبر صنعت محسوب میشود.
میان رشتهای
مرتضی بحرانی
چکیده
رویکرد میانرشتهای، رویکرد پساتوسعه به دانش است؛ رویکردی که آرمانـهنجار مسئولیت را پیش مینهد: «میانِ» سوژه و ابژه، خود و دیگری، و گذشته و آینده چیزی لازم است تا خدشههای نظام غایی امنیت را جبران کند. بدون این غایت میانی، همۀ ارزشهای نو در معرض خدشه و انحراف هستند. اما این مسئولیت نیز با محدودیت روبهرو است؛ بهگونهای ...
بیشتر
رویکرد میانرشتهای، رویکرد پساتوسعه به دانش است؛ رویکردی که آرمانـهنجار مسئولیت را پیش مینهد: «میانِ» سوژه و ابژه، خود و دیگری، و گذشته و آینده چیزی لازم است تا خدشههای نظام غایی امنیت را جبران کند. بدون این غایت میانی، همۀ ارزشهای نو در معرض خدشه و انحراف هستند. اما این مسئولیت نیز با محدودیت روبهرو است؛ بهگونهای که چهبسا میانرشتگی نیز ناقض غایت خود شود. خوانش پدیدارشناختی، این محدودیت را جبران میکند. تحقق آن جبران و رفع این محدودیت، در گرو مسئولیت برای کاستن استعداد وقوع شرارت در موقعیت است: درست آنگاه که کمتر دست به خشونت میزنیم، کمتر به تبعیض وقع مینهیم، و کمتر به بهرهکشی، تخریب، تجاهل، و بیعملی روی میآوریم، زمینۀ مسئولیت را خلق کردهایم. برای ما که در فرایند پیشرفت هستیم، میانرشتهکاری بهمثابه کنش برآمده از همکاری رشتهها، در راستای تحقق مسئولیتی که با خود امنیت و ایمنی را نیز محقق میکند، امری خطیر و کاری بسیار دشوار است؛ تنها با پرمایگی دانشی و اخلاقی است که میتوان در نظر و عمل، میانرشتهشناس و میانرشتهکار شد. میانرشتگی از خود ما آغاز میشود و تحقق خود، بدون ادراک خردورزی و بدون تلاش سنجشگری ناممکن است. مساهمت من در این مطالعه میانرشتهای در حد همین افزوده است که میتوان با رهیافتی متفاوت از رهیافت اثباتگرایانه به تبیین افقی از میانرشتهای پرداخت که انتقادهای گذشته، دیگر سر راست نکنند و زمینههای تبانی میانرشتگی برای مباشرت در شرارت را منتفی کند.
میان رشتهای
امیرحسین حاتمی
چکیده
متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریهپردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخنگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و ...
بیشتر
متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریهپردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخنگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و روشهای میانرشتهای است. چرا که تنها با کاربرد یک روششناسی میانرشتهای است که میتوان همه این مؤلفههای متنوع را به درستی تحلیل نمود. از میان روششناسیهای موجود در این زمینه، روششناسی قصدی ـ زمینهگرای کوئنتین اسکنیر استاد و پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی، یکی از پرکاربردترینها بوده است. گرچه عمدتاً تمرکز مطالعات اسکینر بر حوزه اندیشهٔ سیاسی بوده است، اما روششناسی او بر پایه و اصول میانرشتهای بنا شده و هم خود او و هم شارحان و مفسران آثارش، این روششناسی را در رشتههای مختلف علوم انسانی به کار بستهاند. از این رو در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلیـتوصیفی، و با ذکر نمونههای متعددی از متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی، کاربست روششناسی میانرشتهای اسکینر در اینگونه متون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابر یافتههای مقاله، مطالعه و بررسی متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی با توجه به تأثیری که از حوزههای مختلف علوم انسانی میپذیرند، نیازمند روششناسیهای میانرشتهای است. در این میان روششناسی میانرشتهای اسکینر با توجه به تأکیدی که بر «قصد و نیّت» نویسنده دارد، میتواند به میزان قابلتوجهی به فهم این متون و بهویژه بررسی انتقادی بسیاری از آنها کمک کند.
میان رشتهای
سید محسن ساجدی راد؛ سیامک نادری
چکیده
صادقهدایت، نویسنده نامدار معاصر، که با ارائۀ شیوۀ نوینی در فن داستاننویسی به آوازهای بلند دست یافت، با تکیه بر مطالعاتش در انسانشناسی زیستی محتوای منحصر بهفردی از خود بر جای گذاشت که بخشی از آنها در قالبی روایی شامل داستانها و مجموعهنوشتارهایی چون: افسانهٔ آفرینش، س.گ.ل.ل، پدران آدم، نمک ترکی و تاریکخانه ...
بیشتر
صادقهدایت، نویسنده نامدار معاصر، که با ارائۀ شیوۀ نوینی در فن داستاننویسی به آوازهای بلند دست یافت، با تکیه بر مطالعاتش در انسانشناسی زیستی محتوای منحصر بهفردی از خود بر جای گذاشت که بخشی از آنها در قالبی روایی شامل داستانها و مجموعهنوشتارهایی چون: افسانهٔ آفرینش، س.گ.ل.ل، پدران آدم، نمک ترکی و تاریکخانه میشد. بخشی دیگر شامل کتابهای مستندی چون فواید گیاهخواری و انسان و حیوان که در آنها بهطور مستقیم از انسانشناسی زیستی، مبانی و پدیدآورندگان آن سخن میگفت. انسانشناسی زیستی، از شاخههای مهم دانش انسانشناسیست که به بررسی ساختار تکاملی انسان میپردازد. تعدادی چند از آثار او دربردارندۀ برخی نظریات انسانشناسی زیستیست که با بازخوانی آنها میتوان به میراث ماندگاری از این دانش دست یافت. این مقاله میکوشد در کنار بررسی این آثار از نقطهنظر انسانشناسی زیستی میزان اثرگذاری او را بر تکوین این دانش در ایران بازگوید و به این پرسش اساسی پاسخ گوید که با توجه به انگارههای مطالعاتی هدایت در آثارش، میتوان او را در دانش انسانشناسی زیستی ایران نیز پیشگام دانست یا بایستی این مطالعات را در حوزۀ دیگری دنبال کرد؟ از این رو با تکیه بر مطالعات بینرشتهای، این آثار را در مقایسۀ تطبیقی با نظریات انسانشناسی زیستی قرار داده تا میزان این مطالعات را در آثار او بازیابد و از آنجا که تاکنون این مطالعات در کانون توجه هیچیک از پژوهشگران هدایتشناس و انسانشناس نبوده است؛ وجه تمایزی آشکار با سایر تحقیقات پیشین دارد که تنها فعالیتهای او را از نقطهنظر انسانشناسی فرهنگی بررسی کردهاند.
میان رشتهای
فاطمه منصوریان راوندی؛ محمد گنجی؛ نرگس نیکخواه قمصری
چکیده
در سالهای اخیر، بهرغم انجام پژوهشهای فراوان در مورد اشتغال دانشآموختگان در کشور، همچنان ابعادی از این موضوع ناشناخته مانده و برایناساس، انجام فراتحلیل کیفی در این زمینه میتواند ضمن مشخص کردن ویژگیهای روششناختی و محتوایی این پژوهشها، خلأهای پژوهشی موجود در این حوزه را شناسایی کند؛ بنابراین، در این مقاله با استفاده ...
بیشتر
در سالهای اخیر، بهرغم انجام پژوهشهای فراوان در مورد اشتغال دانشآموختگان در کشور، همچنان ابعادی از این موضوع ناشناخته مانده و برایناساس، انجام فراتحلیل کیفی در این زمینه میتواند ضمن مشخص کردن ویژگیهای روششناختی و محتوایی این پژوهشها، خلأهای پژوهشی موجود در این حوزه را شناسایی کند؛ بنابراین، در این مقاله با استفاده از روش فراتحلیل کیفی، 92 پژوهش انجامشده در این حوزه در بازۀ زمانی (1397-1357)، در قالب پایاننامه و مقالههای پژوهشی، با جستوجوی دو کلیدواژۀ «اشتغال و دانشآموختگان» در دو منبع علمی «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات علمی ایران (ایرانداک)» و «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» واکاوی شدهاند. در بررسی پژوهشهای موجود طی چند دهۀ اخیر، پرداختن به مسئله اشتغال دانشآموختگان با تأکید بر چند موضوع مشخص، مانند وضعیت اشتغال و بیکاری دانشآموختگان، ضرورت توجه به کیفیت آموزش عالی و برنامه درسی موجود در دانشگاه و توجه به موضوع کارآفرینی دانشآموختگان بوده است. با توجه به نتایج پژوهشهای انجامشده در این حوزه، تکرار پژوهش در این موضوعات و فقدان یک مطالعۀ جامع در حوزه اشتغال دانشآموختگان را میتوان به عواملی مانند سهم نامتناسب رشتههای تحصیلی، عدم تعادل در استفاده از رویکردهای روشی، خلأ تحلیلهای نظری هماهنگ با شرایط جامعۀ ایران، کمرنگ بودن موضوع جنسیت، عدم تمرکز بر مسائل و چالشهای درونسازمانی دانشآموختگان شاغل، توجه ناکافی به موضوعاتی مانند مهارتافزایی و فعالیت در بخش تعاون، و فقدان پژوهشهای مبتنیبر آیندهپژوهی نسبت داد.
میان رشتهای
قاسم درزی
چکیده
تاریخ انگاره، در زمرۀ روشهای جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگارۀ مشخص را بررسی و مهمترین تغییراتِ مؤلفهای در آن را شناسایی میکند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسیای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان میدهد. نگاهی تاریخی به مهمترین تعریفها در مورد میانرشتگی و گونههای مختلف آن ...
بیشتر
تاریخ انگاره، در زمرۀ روشهای جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگارۀ مشخص را بررسی و مهمترین تغییراتِ مؤلفهای در آن را شناسایی میکند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسیای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان میدهد. نگاهی تاریخی به مهمترین تعریفها در مورد میانرشتگی و گونههای مختلف آن نشان میدهد که میانرشتگی، ابتدا بیشتر مفهومی آرمانی و مربوط به دستیابی به «علم واحد» بوده است. در دوره مدرن نیز نخستین تعریفها از میانرشتگی در راستای دستیابی به علم واحد هستند، اما این ایده بهسرعت کنار گذاشته شده و «تلفیق دانش»، بهعنوان اصلیترین معیار، مطرح شد و ازآنپس، کمکم رویکرد ابزاری به میانرشتهای در میانِ صاحبنظران شکل گرفت. کلگرایان، مهمترین منتقدان رویکرد تلفیقی به میانرشتهای بودند و انتزاعی بودن بحثهای مرتبط با «تلفیق دانش» را اصلیترین آسیب آن میدانستند. نگاه انضمامی و مسئلهمحور، در این رویکرد کاملاً مشهود است و برهمیناساس نیز تعریفهای مرتبط با میانرشتگی تبیین میشوند. همچنین، در قرن بیستویکم شاهد محوریتِ رویکردِ کاربردی و توجه جدی به فرارشتهای هستیم. مفهومسازی «فرارشتهای» کاملاً براساس میزانِ کاربردی بودن و بومی بودنِ مسائل موردنظر است. در گونۀ نخست فرارشتهای با «عبور از مرزهای دانش» و در گونه دوم، با «عبور از حوزه دانشی» روبهرو خواهیم بود؛ بنابراین، نگاه تاریخی به این انگاره، دو گذارِ اساسی را به ما نشان میدهد: 1) گذار از نگاه آرمانگرایانه و مبتنیبر رخنههای معرفتی به نگاه عملگرایانه و مبتنیبر حل مسئله؛ 2) گذار از میانرشتهای به فرارشتهای.
میان رشتهای
محسن طاهری دمنه؛ زهرا حیدری دارانی
چکیده
بهرغم آنکه ساحت میانرشتهای چه از نظر مفهومپردازی و چه از نظر کاربرد هنوز در میانهٔ راه است، بیشتر مطالعات در این زمینه بر سوژهٔ دانشگاه متمرکز بوده و بر لزوم ایجاد جریان میانرشتهای در دانشگاه توجه نشان دادهاند. با وجود این، تجربهٔ زیست دانشگاهی نشان میدهد انسان دانشگاهی که مهارت میانرشتهای را پیش از دانشگاه ...
بیشتر
بهرغم آنکه ساحت میانرشتهای چه از نظر مفهومپردازی و چه از نظر کاربرد هنوز در میانهٔ راه است، بیشتر مطالعات در این زمینه بر سوژهٔ دانشگاه متمرکز بوده و بر لزوم ایجاد جریان میانرشتهای در دانشگاه توجه نشان دادهاند. با وجود این، تجربهٔ زیست دانشگاهی نشان میدهد انسان دانشگاهی که مهارت میانرشتهای را پیش از دانشگاه نیاموخته است، در فهم و کاربری میانرشتگی در دانشگاه نیز ضعیف عمل میکند. از این منظر فارغ از مفهوم «رشته» که یادآور فعالیت تخصصی در دانشگاه است، واژهٔ «میانرشتهای» بیانکننده مجموعهای از مهارتهای زیست در آینده است که باید از نخستین مراحل آموزشپذیری انسان در سبد آموزش او قرار گیرد. این مقاله، کوششی نظرورزانه و تحلیلی استنباطی برای بسط جایگاه میانرشتهای در آموزشهای پیشادانشگاهی است که در آن ابتدا امکانپذیری و ضرورت این جایگاه بررسی میشود و سپس برخی از راهکارهای عملی برای نیل به این مقصود تشریح میشود تا تصویری از آیندهٔ مدرسه شکل گیرد. این تکهچسبانی تصویری از مدارس آینده است که در آن انسان میانرشتهای برای زیست در محیطی پیچیده، مهارتهایی چون سازگاری، کار گروهی، خلاقیت، تفکر انتقادی و حل مسئله را بهدست میآورد.
میان رشتهای
سیدمنصور امامی میبدی؛ اباذر اشتری
چکیده
دانشگاه فرهنگیان با اتکا به پیشینهٔ صد سال مراکز تربیتمعلم، در سال ۱۳۹۰ تأسیس شد که هدف آن تأمین، تربیت و توانمندسازی معلمان و نیروی انسانی وزارت آموزشوپرورش جهت ارائهٔ شهروند نمونه به جامعه و پرورش شهروندان ایران است. این مقاله مطالعهای از نوع همبستگی و رابطهای بوده که جامعهٔ آن را کلیهٔ دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان یزد ...
بیشتر
دانشگاه فرهنگیان با اتکا به پیشینهٔ صد سال مراکز تربیتمعلم، در سال ۱۳۹۰ تأسیس شد که هدف آن تأمین، تربیت و توانمندسازی معلمان و نیروی انسانی وزارت آموزشوپرورش جهت ارائهٔ شهروند نمونه به جامعه و پرورش شهروندان ایران است. این مقاله مطالعهای از نوع همبستگی و رابطهای بوده که جامعهٔ آن را کلیهٔ دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان یزد تشکیل میدهد. از بین این دانشجویان 300 نفر بهعنوان نمونه انتخاب و با ابزار پرسشنامه مورد پیمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد نیمی از جامعهٔ آماری 20ساله بوده و تنها 16درصد آنها متأهل بودند. همچنین میانگین نمرات شاخصهای ارزشهای دینی(61.6)، گرایش به هدف(67.5 ) و رفتارشهروندی سازمانی(82.5) بود. همچنین بین ارزشهای دینی در کار و گرایش به هدف در کار با رفتار شهروندی سازمانی رابطهٔ مثبت وجود دارد. بهعلاوه، این دو متغیر درمجموع 54درصد تغییرات رفتار شهروندی سازمانی دانشجو و معلمان دانشگاه فرهنگیان را تبیین کردند. در همین رابطه بهنظر میرسد شهروندان آینده نیازمند آموزش متغیرهای هدفمندی و معنویت در محیط کار و اجتماعی هستند.
میان رشتهای
حسن افراخته
چکیده
ایران در بین کشورهای توسعهنیافته از طولانیترین تاریخ برنامهریزی توسعه برخوردار است اما همچنان در گروه کشورهای درحالتوسعه قرار دارد. هیچ یک از برنامههای توسعه، قبل و بعد از انقلاب، به اهداف اقتصادی خود دست نیافته است. اکنون، کشور نهتنها جایگاه نسبی مناسبی از نظر سطح توسعه در جهان ندارد بلکه در مواردی نیز شاهد سیر قهقرایی ...
بیشتر
ایران در بین کشورهای توسعهنیافته از طولانیترین تاریخ برنامهریزی توسعه برخوردار است اما همچنان در گروه کشورهای درحالتوسعه قرار دارد. هیچ یک از برنامههای توسعه، قبل و بعد از انقلاب، به اهداف اقتصادی خود دست نیافته است. اکنون، کشور نهتنها جایگاه نسبی مناسبی از نظر سطح توسعه در جهان ندارد بلکه در مواردی نیز شاهد سیر قهقرایی بوده است. هدف این مقاله، آن است که دستاوردهای اقتصادی برنامههای 70 ساله توسعه ایران را مورد واکای قرار دهد و عوامل مؤثرآن را از منظر سازههای ذهنی تحلیل کند. دادههای مورد نیاز تحقیق از طریق اسنادی و مصاحبه با نخبگان برنامهریزی توسعه جمعآوری شده است. دادههای جمعآوریشده از طریق گراندد تئوری و استدلال استقرایی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که اهداف اقتصای برنامههای توسعه بعد از 70سال تحققنیافته است. زیرا برنامهها مبتنی بر بنیان نظری محکم و منطبق بر شرایط کشور نبوده است. بنابراین، مشارکت داوطلبانه مردمی بهدلیل نبود ساختار دموکراتیک تأمین نشده است؛ کار از اهمیت لازم برخوردار نبوده است؛ باوجود وزن کم اقتصادی ایران در جهان، در این کشور سهم بالایی از سیاستهای جهان تعقیب میشود؛ به نقش تأمین فضای با ثبات طبیعی، اقتصادی و اجتماعی در گسترش تولید، اهمیتی داده نمیشود؛ و به اقتصاد بهمثابه کل ارگانیک توجهی مبذول نمیشود. درنتیجه، سازههای ذهنی، نقش مهمی در عدمتحقق برنامههای توسعه در ایران ایفاء میکند.
میان رشتهای
اعظم معتمدی؛ محمد یمنی؛ علی خورسندی طاسکوه؛ محبوبه عارفی
چکیده
پژوهشهای میانرشتهای در دو دهۀ اخیر از رشد کمسابقهای برخوردار شدهاند. مرور ادبیات علمی مربوط نشان میدهد که این دسته از پژوهشها اهمیت روششناختی و نیز گونهشناختی معتنابهای دارند. هدف این پژوهش این است که با استفاده از روش اسنادی و با توجه به روند تاریخی به مقایسه و توصیف و تبیین طبقهبندیهای مختلف از پژوهش میانرشتهای، ...
بیشتر
پژوهشهای میانرشتهای در دو دهۀ اخیر از رشد کمسابقهای برخوردار شدهاند. مرور ادبیات علمی مربوط نشان میدهد که این دسته از پژوهشها اهمیت روششناختی و نیز گونهشناختی معتنابهای دارند. هدف این پژوهش این است که با استفاده از روش اسنادی و با توجه به روند تاریخی به مقایسه و توصیف و تبیین طبقهبندیهای مختلف از پژوهش میانرشتهای، فارغ از طبقهبندیهای که تاکنون انجام شده است، بپردازد. این مطالعه با رویکردی تبارشناسانه بر آن است که بهرغم بههمپیوستگیها، گسستگیها، و طبقهبندیهای گوناگون پژوهش میانرشتهای، به ریشهیابی این گونهها پرداخته و گفتمان جدیدی را در این قلمرو مطرح سازد. این مقاله نشان میدهد که طبقهبندیهای پژوهش در بسیاری از موارد با هم همپوشانی داشته و پژوهش میانرشتهای از اواخر قرن بیستم تا دهههای اخیر همراه با تحولات نقش دانشگاهها در جامعه، از تأکید بر طبقهبندی ساختاری بهسوی تأکید بر طبقهبندی ساختاریـکاربردی سوق یافته است و دانش از ماهیت آکادمیک بهسوی ماهیت پسا آکادمیک تغییر ماهیت داده است.
میان رشتهای
قاسم درزی
چکیده
تشبیه و استعاره، از صنایعِ مهم ادبی محسوب میشوند که در تبیین و رفع ابهام از مفاهیم مبهم و پیچیده نقشی مهمی دارد. گرچه استعارهها بیشتر در زمرۀ صنایع ادبی بهحساب میآیند و ابعادِ زیباییشناختیِ آنها شناختهشدهتر است، اما در دورۀ مدرن توانستهاند راه خود را به دنیای علم نیز باز نمایند و نقشی تأثیرگذار در اکتشافاتِ برجستۀ ...
بیشتر
تشبیه و استعاره، از صنایعِ مهم ادبی محسوب میشوند که در تبیین و رفع ابهام از مفاهیم مبهم و پیچیده نقشی مهمی دارد. گرچه استعارهها بیشتر در زمرۀ صنایع ادبی بهحساب میآیند و ابعادِ زیباییشناختیِ آنها شناختهشدهتر است، اما در دورۀ مدرن توانستهاند راه خود را به دنیای علم نیز باز نمایند و نقشی تأثیرگذار در اکتشافاتِ برجستۀ علمی در دوران معاصر داشته باشند. با توجه به اهمیتِ مقولۀ «پیچیدگی» در مطالعاتِ میانرشتهای و نقشِ بسزایِ استعارهها در تبیین و پرده برداشتن از پیچیدگیِ امور، میتوان از استعارهها در مواضع مختلفی در پژوهش میانرشتهای استفاده کرد. چهار کاربستِ اصلیِ استعارهها در مطالعاتِ میانرشتهای عبارتاند از: 1) تبیین معنای عمومی و کلّی از میانرشتگی؛ 2) تعیین کیفیتِ تعاملِ رشتهها با یکدیگر؛ 3) تعیین نحوۀ برقراری دیالوگ و گفتوگو میانِ رشتههای مختلف؛ و 4) کمک به استخراج مسائل میانرشتهای و برنامۀ تحقیقاتی. بر این اساس و در قالبِ این چهار کاربستِ اصلی به بیان و توضیح 6 استعارۀ رایج در میانرشتهای خواهیم پرداخت. این 6 استعاره عبارتاند از: مرزگذری، پُلسازی، بازسازی، مجمعالجزایر، دوزبانگی، و نگاشت.
میان رشتهای
مظفر چشمه سهرابی؛ فاطمه زرمهر
چکیده
طبقهبندی کلاسیک با منطق دو ارزشی بنیان غالب طرحهای طبقهبندی موجود است، اما با تحولات اخیر و ظهور علوم میانرشتهای، تعیین درست جایگاه آنها در طبقهبندی علم با چالش مواجه شده است. در این مقاله از روشهای تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش تحلیل اسنادی، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با کمک فیشبرگه، ...
بیشتر
طبقهبندی کلاسیک با منطق دو ارزشی بنیان غالب طرحهای طبقهبندی موجود است، اما با تحولات اخیر و ظهور علوم میانرشتهای، تعیین درست جایگاه آنها در طبقهبندی علم با چالش مواجه شده است. در این مقاله از روشهای تحلیل اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش تحلیل اسنادی، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با کمک فیشبرگه، اسناد مربوط به موضوع بررسی شد. در بخش تحلیل محتوا، 125 طرح (شامل 75طرح طبقهبندی علم و 50 طرح ردهبندی کتابخانهایـکتابشناختی) شناسایی و اطلاعات مربوط به شاخهها، زیرشاخهها، واضعان و غیره این طرحها در چک لیستهای تهیهشده، ثبت شد. بنابراین، از روش سرشماری استفاده شد. نتایج بهدست آمده حاکی از شناسایی 75 نظام طبقهبندی علم است که قدیمیترین آن ردهبندی ودایی (حدود 600 ق.م) است. در رابطه با نظامهای ردهبندی کتابخانهایـکتابشناختی، 50 نظام ردهبندی در چهار دستهبندی نظامهای ردهبندی عهد باستان، قرون وسطی، قرون جدید و قرون معاصر شناسایی شدند. بررسی شاخههای اصلی و زیرشاخههای نظامهای «طبقهبندی علم» و همینطور «نظامهای ردهبندی کتابخانهایـکتابشناسی» نشان داد که مبنای «تقسیمبندی علوم» یا «تقسیمبندی منابع مکتوب» در این نظامها، موضوع یا رشته بوده است و بهطور مستقل به میانرشتهها توجه نشده است. بنابراین، ما با سرشاخههای موضوعی دوتایی، سهتایی، چهارتایی، پنجتایی و غیره هم در اکثر نظامهای ردهبندی کتابخانهایـکتابشناختی و هم در نظامهای طبقهبندی علوم مواجه هستیم که درواقع برگرفته از منطق کلاسیک است. همچنین، نتایج نشان داد که میان رشتهها فاقد جایگاه بهطور مستقل در 125 نظام ردهبندی هستند. درمجموع، منطق فازی بهعنوان روش و منطق جایگزین در طبقهبندیهای علوم و ردهبندیهای منابع کتابخانهای پیشنهاد میشود.
میان رشتهای
فردین محمدی؛ محسن نوغانی؛ مهدی کرمانی؛ کمال خالقپناه
چکیده
مقاله حاضر درصدد تبیین این مسئله است که میدان آموزش در میدان قدرت از چه جایگاهی برخوردار است؟ چارچوب مفهومی مقاله براساس نظریات بوردیو تدوین گردید. بهمنظور گردآوری و تحلیل دادهها از روش تحلیل اسنادی و تحلیل موضوعی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در روش اسنادی عبارت بود از اسناد فرادستی که با استفاده از نمونهگیری هدفمند، اسناد ...
بیشتر
مقاله حاضر درصدد تبیین این مسئله است که میدان آموزش در میدان قدرت از چه جایگاهی برخوردار است؟ چارچوب مفهومی مقاله براساس نظریات بوردیو تدوین گردید. بهمنظور گردآوری و تحلیل دادهها از روش تحلیل اسنادی و تحلیل موضوعی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در روش اسنادی عبارت بود از اسناد فرادستی که با استفاده از نمونهگیری هدفمند، اسناد توسعه و بودجه بهعنوان نمونه انتخاب شدند. در روش تحلیل موضوعی، با استفاده از نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری با 31نفر از معلمان مصاحبه شد؛ سپس دادههای گردآوریشده با استفاده از نرمافزاز Maxqda و تکنیکهای کدگذاری باز و محوری موردتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بهرغم وابستگی مالی میدان آموزش به میدان قدرت، بهلحاظ اهداف میدانی تحت سیطره آن قرار دارد. البته بهلحاظ مالی در سالهای اخیر از سوی میدان قدرت تا حدی نیز مورد طرد و بیاعتنایی واقع شده است. این امر بدانمعناست که میدان آموزش نزد میدان قدرت «وابسته کارکردی غیرقابل اعتنا» است. این امر موجب شده است که میدان آموزش از کارکرد تخصصی خود فاصله گرفته و با چالشهای متعددی مواجه شود. بهطورکلی، نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که میدان آموزش نزد این میدان قدرت از جایگاه والایی برخوردار نیست.
میان رشتهای
طاهره میرعمادی
چکیده
این مقاله به کنکاش در نظریهها و چارچوبهای مفهومی در حوزه بینرشتهای سیاستپژوهی علم، فناوری، و نوآوری میپردازد تا با بررسی میزان بینرشتگی، درجه توانمندی این نظریهها را در رویارویی با چالشهای اصلی سیاستگذاری بسنجد. پرسش این مقاله این است که چه تغییری در طبیعت میانرشتگی این قلمرو دانشی درنتیجۀ چرخشهای نظری در انگارههای ...
بیشتر
این مقاله به کنکاش در نظریهها و چارچوبهای مفهومی در حوزه بینرشتهای سیاستپژوهی علم، فناوری، و نوآوری میپردازد تا با بررسی میزان بینرشتگی، درجه توانمندی این نظریهها را در رویارویی با چالشهای اصلی سیاستگذاری بسنجد. پرسش این مقاله این است که چه تغییری در طبیعت میانرشتگی این قلمرو دانشی درنتیجۀ چرخشهای نظری در انگارههای مفهومی آن پدیدار شده است. واحد تحلیل، برنامههای پژوهشی حاکم بر حوزه مطالعاتی است که حول محور «شکست»، تکوین یافتهاند. ابزار سنجش میانرشتگی این قلمرو دانشی، بنیانهای فلسفی این انگارههای نظری است. مقاله حاضر با استفاده از آموزههای کلاین و ولش در بعد هستیشناختی و معرفتشناختی درمییابد که با توجه به چندرشتهای بودن جامعه علمی این حوزه، اولاً سطح تحلیل از خرد به سطح کلان سیستمی و اکنون به نگرش چندسطحی تحول یافته است؛ ثانیاً بهتدریج سهم نگرشهای کیفیگرا و تفسیری علوم اجتماعی و انسانی در توسعۀ نظریه و روشها بیشتر شده و در پایان، صبغه انتقادی این نگرشها نسبت به صبغۀ ابزاری آنها پررنگتر شده است. این سه ویژگی، نشاندهندۀ این است که انگارههای مفهومی نوین در این رشته، قابلیت این حوزه را در رویارویی با معضلات پیچیدۀ سیاستگذاری افزایش دادهاند.
میان رشتهای
نسیم رحمان نسب امیری؛ علی اصغر پورعزت
چکیده
آب، موضوع بسیاری از بحرانهای احتمالی قرن جاری خواهد بود. کاهش ذخایر آب شیرین دنیا، به دلایل فراوان، ازجمله افزایش جمعیت، تغییرات آبوهوایی و بهویژه استفادۀ ناپایدار از منابع آب، سبب شده است که موضوع تأمین آب آشامیدنی سالم، به یکی از مهمترین دغدغههای جهانی تبدیل شود؛ دغدغهای که اهمیت آن با توجه به طرح حق بر آب آشامیدنی سالم ...
بیشتر
آب، موضوع بسیاری از بحرانهای احتمالی قرن جاری خواهد بود. کاهش ذخایر آب شیرین دنیا، به دلایل فراوان، ازجمله افزایش جمعیت، تغییرات آبوهوایی و بهویژه استفادۀ ناپایدار از منابع آب، سبب شده است که موضوع تأمین آب آشامیدنی سالم، به یکی از مهمترین دغدغههای جهانی تبدیل شود؛ دغدغهای که اهمیت آن با توجه به طرح حق بر آب آشامیدنی سالم ــ بهمنزله یکی از حقهای مهم بشری ــ بیشتر مدنظر قرار میگیرد. هرچند، تضمین حق دسترسی به آب آشامیدنی سالم و تحقق آن، یکی از تعهدات بینالمللی مهم دولتها است، اما حل بحران آب و بهویژه یافتن روشهایی برای استفادۀ پایدار از منابع آب، بدون همراهی و مشارکت همه افراد جامعه، ازجمله بخش خصوصی فعال در این عرصه بسیار دشوارتر خواهد بود. در بخش خصوصی، بهویژه شرکتهای فراملی که از توان مالی، فنی و انسانی بسیار بالایی بهرهمند هستند، در عرصه مدیریت و تأمین منابع آب، مؤثر ظاهر شدهاند؛ بنابراین، بهلحاظ اهمیت رعایت حق بر آب، بررسی موضوع مسئولیت و نقش بخش خصوصی در تحقق حق بر آب، اهمیت فراوانی دارد. مقاله حاضر با اتخاذ رویکردی میانرشتهای، مبانی حقوقی و اخلاقی مسئولیت بخش خصوصی در برابر تحقق حق آب را بررسی کرده، ماهیت و قلمرو این مسئولیت را با توجه به اهمیت سود برای شرکتهای خصوصی مدنظر قرار داده است.
میان رشتهای
مهدی سبحانی نژاد؛ سولماز نورآبادی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تبیین پیشنیازها و سازوکار برنامه درسی میانرشتهای دانشگاهی بهمنظور تحقق معرفت جامع است. روش پژوهش این مقاله، توصیفیـتحلیلی و استنتاجی بوده و در پی پاسخ به دو پرسش است؛ 1. پیشنیازهای برنامه درسی میانرشتهای دانشگاهی چیست؟ 2. سازوکار تحقق معرفت جامع حاصل از برنامه درسی میانرشتهای در آموزش عالی، چگونه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تبیین پیشنیازها و سازوکار برنامه درسی میانرشتهای دانشگاهی بهمنظور تحقق معرفت جامع است. روش پژوهش این مقاله، توصیفیـتحلیلی و استنتاجی بوده و در پی پاسخ به دو پرسش است؛ 1. پیشنیازهای برنامه درسی میانرشتهای دانشگاهی چیست؟ 2. سازوکار تحقق معرفت جامع حاصل از برنامه درسی میانرشتهای در آموزش عالی، چگونه است؟ یافتهها نشان داد که «عمدهترین پیشنیاز برنامه درسی میانرشتهای دانشگاهی، درک اهمیت میانرشتهای در راستای خودرهبرسازی یادگیرنده است». لازم است دستاندرکاران این حوزه دریابند که تقسیم موضوعها به مواد درسی مجزا، برقراری ارتباط میان مفاهیم را دشوار میکند. رویکرد موضوعمحور کنونی، سبب پرورش نیافتن مهارتهای فکری سطح بالا و نیز بیتوجهی به ابعاد بینشی و مهارتی یادگیری میشود. همچنین ازآنجاکه منظور از معرفت جامع، نوعی یادگیری است که دربردارندۀ همزمان شناخت، بینش و مهارت باشد، بنابراین، برنامه درسی دانشگاهی باید بهگونهای باشد که فراگیران بتوانند به همۀ ابعاد معرفت جامع دست یابند. سازوکار میانرشتهای، درصدد فراهم کردن فرصت بحث و تفکر، آشنا کردن استادان با رویکردهای نوین تدریس، سنجش نیازهای محلی و ملی و مشاهده نتایج در محتوای برنامه درسی، و بهکارگیری روش مناسب ارزشیابی از برنامههای درسی است. با بهرهمندی از برنامه درسی میانرشتهای میتوان به تحقق معرفت جامع که هدف والای دانشگاه است، کمک کرد.
میان رشتهای
محمود حیدریان؛ حمیدرضا قربانی؛ حسنعلی عرب؛ شهرام پارسه
چکیده
فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بالغ بر 30 سال است که برای مطالعات باستانشناسی بهکار میرود و بهطور فزایندهای درحال گسترش است. گسترش استفاده از این سیستم در باستانشناسی، نتیجه تکثیر و دردسترس بودن برنامههای نرمافزاری جغرافیایی، پیشرفت در فناوری رایانه و فراوان بودن دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی است. باستانشناسی ...
بیشتر
فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بالغ بر 30 سال است که برای مطالعات باستانشناسی بهکار میرود و بهطور فزایندهای درحال گسترش است. گسترش استفاده از این سیستم در باستانشناسی، نتیجه تکثیر و دردسترس بودن برنامههای نرمافزاری جغرافیایی، پیشرفت در فناوری رایانه و فراوان بودن دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی است. باستانشناسی ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در سالهای اخیر بررسیها و پایاننامههای زیادی بخشی از مطالعات خود را به این مقوله اختصاص دادهاند. این مقاله با مروری بر ضرورت استفاده از نظریههای مکانی در باستانشناسی، به بررسی و نقد کاربرد این سیستم در باستانشناسی ایران میپردازد. پس از بررسی فعالیتهای انجامشده مبتنیبر این سیستم در ایران که در دو حوزه چشمانداز و درونمحوطهای انجام شده است، مشخص شد که عدم آشنایی کامل باستانشناسان با قابلیتها و امکانات این سیستم و توجیه نشدن کاربران آشنا با این سیستم که از دانشآموختگان رشتههای جغرافیا بوده و درصدد کمک به باستانشناسان برآمدهاند، ازجمله مهمترین مشکلات بر سر راه کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در باستانشناسی ایران است؛ هرچند میتوان عوامل دیگری چون دشواری ساخت مدل مکانی برای تمامی اشیا و شکلهای متنوع بهدستآمده از کاوش، بهروزرسانی نشدن بانکهای اطلاعاتی بهدلیل طولانی بودن روند تفسیرهای باستانشناسی از کاوش تا آماده شدن برای چاپ، پیچیدگی مشاهدههای باستانشناسی، تنوع زیاد ابزارها، مفاهیم و کارکردهای خاص، نقشهکشی و تجزیهوتحلیل تصویر، تنوع فرهنگی و منطقهای، گاهنگاری و چارچوبهای تاریخی، هزینهبر بودن و نبودن توافق در بین باستانشناسان ایرانی را نیز در این امر دخیل دانست.
میان رشتهای
افسانه زارعی دهباغی؛ سعید ضرغامی همراه ضرغامی همراه؛ یحیی قائدی؛ خسرو باقری نوع پرست
چکیده
هدف پژوهش حاضر، ترسیم پیشنهادهایی برای اهداف دانشپژوهی در علوم اجتماعی بر مبنای رئالیسم انتقادی و با نگاهی میانرشتهای است که با روش توصیفیـاستنتاجی انجام شده است. رئالیسم انتقادی با بینشی شناختشناسانه بهعنوان مبنایی درنظر گرفته میشود که پیشنهادهایی برای دانشپژوهی (آموزش، پژوهش، تلفیق و کاربرد) در علوم اجتماعی خواهد ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، ترسیم پیشنهادهایی برای اهداف دانشپژوهی در علوم اجتماعی بر مبنای رئالیسم انتقادی و با نگاهی میانرشتهای است که با روش توصیفیـاستنتاجی انجام شده است. رئالیسم انتقادی با بینشی شناختشناسانه بهعنوان مبنایی درنظر گرفته میشود که پیشنهادهایی برای دانشپژوهی (آموزش، پژوهش، تلفیق و کاربرد) در علوم اجتماعی خواهد داشت. نتایج پژوهش نشان میدهد که رئالیسم انتقادی با تأکیدی که بر واقعیتهای مستقل از ذهن و خاصیت انتقادپذیری دانش دارد، بر آموزشی رهاساز در علوم اجتماعی تأکید میکند. در حوزه پژوهش، رئالیسم انتقادی بر فلسفه و خودآگاهی فلسفی تأکید میکند و درنتیجه پژوهشگر علوم اجتماعی مفروضات پنهان و آشکار در پژوهش خود را بهتر فهم میکند. در عرصه تلفیق نیز تأکید بر فهم واقعیت در ابعاد گسترده است. این عرصه، عامل پیشرفت علوم را بهاشتراکگذاری دانش در قلمروی وسیع میداند؛ ازاینرو علوم میانرشتهای را بهرسمیت شناخته و از هر دانشی که قادر به تبیین بهتر لایههای پیچیده واقعیت باشد، استقبال میکند و سرانجام، در عرصه کاربرد، رئالیسم انتقادی توان بالقوهای در کاربرد دانش با توجه به تلفیق علوم در حل مسائل اجتماعی دارد. دلیل این امر، نظریهپردازی بهدور از تنگنظری و درعینحال منطبق با واقعیت رئالیسم انتقادی است که با مؤلفه انتقادی بودن، دانش را به عرصه عمل نزدیکتر کرده است.
میان رشتهای
رضا ماحوزی؛ مسعود اعتصامی
چکیده
سنتگرایی بهعنوان یکی از جریانهای نیرومند فکری دنیای معاصر، از طریق نقد نشانههای دنیای جدید و نظام آموزشی و فرهنگی آن، خواهان ایجاد نظم جدیدی در عرصه فرهنگ، علم، و آموزش است. این جریان، به پشتوانه بهرهمندی از یک سنت فکری فلسفی و عرفانی، توانسته است در دهههای اخیر ذهنهای بسیاری را در کشورها و فرهنگهای مختلف متوجه خود کند. ...
بیشتر
سنتگرایی بهعنوان یکی از جریانهای نیرومند فکری دنیای معاصر، از طریق نقد نشانههای دنیای جدید و نظام آموزشی و فرهنگی آن، خواهان ایجاد نظم جدیدی در عرصه فرهنگ، علم، و آموزش است. این جریان، به پشتوانه بهرهمندی از یک سنت فکری فلسفی و عرفانی، توانسته است در دهههای اخیر ذهنهای بسیاری را در کشورها و فرهنگهای مختلف متوجه خود کند. بر این اساس، بررسی برنامههای آموزشی و علمی موردنظر جریان سنتگرایی معاصر ــ که در ایران بیش از هرکسی خود را مدیون اندیشههای سید حسین نصر میداند ــ امری موجه است. در این مقاله تلاش میشود با توجه به نقدهای این جریان فکری، بهویژه سید حسین نصر، به محتوا و ساختار علوم جدید و نظام علمی همسو با آن، پیشنهادهای جایگزین در رویکردی میانرشتهای به بحث گذاشته شود. ازاینرو بهکمک نگاه میانرشتهای سنتگرایان در نقد دنیای معاصر ازیکسو و پیشنهاد جایگزین آنها مبنیبر بازگشت به متافیزیک سنت و نهتنها دنیای گذشته از سوی دیگر، مجالی برای فهم کلیت این نظام اندیشگی ــ که همزمان از دانشهایی چون فلسفه، الهیات، عرفان، تاریخ، روانشناسی، هنر، سیاست و علوم دقیقه برخوردار است ــ فراهم میشود. در هر دو وجه، سنتگرایان، فهم درست و دقیق متافیزیک سنت را، شرط هرگونه داوری و قضاوت درباره ضعفها و تاریکیهای عصر مدرن و ضرورت گذر از آن طرح کردهاند. در این نوشتار تلاش میکنیم آینده نظام علم را برمبنای نگاه انتقادی سید حسین نصر به نظام علمی موجود که در متافیزیک وارونه عصر مدرن ریشه دارد، معرفی و بررسی کنیم.
میان رشتهای
ناصرالدین علی تقویان
چکیده
آیا هویت میراثی بهجایمانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیشفرض گرفته شده است. ازاینرو، تحلیل مفهوم زمان نقطۀ عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریۀ اجتماعی میپردازیم و برمینهیم که جامعهشناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» ...
بیشتر
آیا هویت میراثی بهجایمانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیشفرض گرفته شده است. ازاینرو، تحلیل مفهوم زمان نقطۀ عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریۀ اجتماعی میپردازیم و برمینهیم که جامعهشناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» است که در روایت هگلیاش نسبتی وثیق با پارادایم فلسفۀ آگاهی دارد. این پارادایم، اجازۀ تأسیس جامعهشناسی را نمیداد چرا که جامعهشناسی نظریۀ کنش است نه نظریۀ آگاهی. از همین رو، تأسیس جامعهشناسی در پایانههای سدۀ نوزدهم اروپایی مقارن است با بحران فلسفۀ آگاهی. کانون این بحران نیز مفهوم «سوژه» بود، سوژهای که خود هم بنیاد فلسفۀ آگاهی مدرن بود و هم کانون جامعۀ مدرن. اما مارکس، نیچه و فروید طومار سوژه را درهم پیچیدند و بدین سان جامعۀ مدرن را به بحران درانداختند. تأسیس جامعهشناسی پاسخی بود به این بحران. این تأسیس چرخشگاهی است که در آن از گرانباری و زیانباری «تمپوسنتریسم» آگاه گشتیم و بر سودمندی «توپوسنتریسم» انگشت نهادیم. پس از این بحث نظری، به برخی از نارساییهای تلقی زمانمحور از «هویت» در علوم اجتماعی ایران اشاره میکنیم و نشان میدهیم که چگونه این نارساییها گرانبار از گذشته است و ازاینرو ناتوان از نگریستن به آینده. ریشۀ ناتوانی جامعهشناسی ایرانی در پردازش «نظریۀ کنش» را نیز در همین نارساییها جستوجو میکنیم. جامعهشناسی ایرانی برای برونرفت از این بنبست و گشودن افقهایی نو در سپهر نظریه و عمل اجتماعی، چارهای جز دست شستن از تلقی هویت «بهسان میراثی از گذشته»، و برگرفتن آن همچون «انتخابی برای آینده» ندارد. سرآخر درباره مفهومی از هویت «بخردانه» و نسبت آن با علوم اجتماعی سخن میگوییم. افزون بر اینها، وجه میانرشتگی این مقاله در بررسی نسبت علومی همچون جامعهشناسی و تاریخ در چشماندازی فلسفی بر زمینه تحلیل مفهومهای زمان و مکان توضیح داده میشود.