آینده پژوهی
فاطمه رجبیان غریب؛ سعید محمدزاده؛ محمدشریف شریف زاده
چکیده
در آینده، عرصهٔ مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه، به حوزههای متنوعی از اجتماعات محلی، ملی و بینالمللی گسترش خواهد یافت. حضور توأم با مسئولیتپذیری اجتماعی آموزش عالی در روند تحولات آینده، نیازمند رویکردی آیندهنگارانه است تا امکان کنشگری در رخدادهای آینده را فراهم سازد. بنابراین، هدف این مقاله، آیندهنگاری مسئولیتپذیری ...
بیشتر
در آینده، عرصهٔ مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه، به حوزههای متنوعی از اجتماعات محلی، ملی و بینالمللی گسترش خواهد یافت. حضور توأم با مسئولیتپذیری اجتماعی آموزش عالی در روند تحولات آینده، نیازمند رویکردی آیندهنگارانه است تا امکان کنشگری در رخدادهای آینده را فراهم سازد. بنابراین، هدف این مقاله، آیندهنگاری مسئولیتپذیری اجتماعی آموزش عالی کشاورزی است. مطالعهٔ حاضر در سه گام اصلی انجام شد. ابتدا بر مبنای روش گروه کانونی، به شناسایی پیشرانهای مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه در آموزش عالی کشاورزی پرداخته شد. سپس با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل و با بهرهگیری از نرمافزار MicMac، از میان 14پیشران شناساییشدهٔ مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه، 5 پیشران کلیدی انتخاب شد. برای این عوامل کلیدی بر اساس ایدهٔ سناریونویسی21 وضعیت ممکن و محتمل در آیندهٔ مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه با نظر خبرگان تعریف گردید و با تشکیل ماتریس21*21 و بهرهگیری از دانش خبرگان در ارزیابی میزان تأثیرات وقوع هر یک از وضعیتها بر وقوع یا عدم وقوع وضعیتهای دیگر در آیندهٔ مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه با استفاده از قابلیتهای نرمافزار Scenario Wizard 4.31، دو سناریو متضاد (ققنوس و طاووس) بهعنوان سناریوهای قوی و 104 سناریو با احتمال وقوع پایین و ضعیف استخراج شد. سناریو ققنوس نمایانگر تحقق مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه در راستای توسعهٔ پایدار محلی و منطقهای بوده و سناریو طاووس مبین آن است که دانشگاه بهعنوان تافتهای جدابافته، فاقد مسئولیتپذیری اجتماعی است. این سناریوها چشمانداز آیندهٔ مسئولیتپذیری اجتماعی دانشگاه را نشان میدهند.
آینده پژوهی
احد رضایان قیه باشی؛ علی اصغر پورعزت
چکیده
سازمانها، آحاد جامعه، نخبگان، و خطمشیهای دولتی، درحالیکه خود بهشدت تحت تأثیر دانشمندان رشتههای علمی گوناگون قرار دارند، به روشهای گوناگون بر فراگرد ساخت آینده تأثیر میگذارند. براساس نظریههای «وضع» و «ساخت اجتماعی واقعیت»، و مدل خطمشیگذاری «نخبگانـتودهها»، آینده بهطور مستمر تحت تأثیر ...
بیشتر
سازمانها، آحاد جامعه، نخبگان، و خطمشیهای دولتی، درحالیکه خود بهشدت تحت تأثیر دانشمندان رشتههای علمی گوناگون قرار دارند، به روشهای گوناگون بر فراگرد ساخت آینده تأثیر میگذارند. براساس نظریههای «وضع» و «ساخت اجتماعی واقعیت»، و مدل خطمشیگذاری «نخبگانـتودهها»، آینده بهطور مستمر تحت تأثیر عناصر فردی و سازمانی فعال در جامعه در حال شکلگیری است و این افراد و سازمانها، معمولاً اقدامات خویش را با توجیهاتی علمی صورتبندی میکنند؛ توجیهاتی که در تعامل با دانشمندان و نخبگان میآموزند. ضمن اینکه یافته علمی حاصل از تلاش پژوهشگران رشتههای علمی گوناگون، ممکن است در قالب مجموعهای از نظریههای معطوف به اجرا، ساخت جهان آینده را تحت تأثیر قرار دهند. زیرا این علوم میانرشتهای، برایند نظری علوم و فنون گوناگون بوده و نظریهها و استراتژیهای تغییر و برنامههای تحول آینده را تحت تأثیر قرار میدهند؛ تأثیری که از طریق رسوخ دانش به زبان عامه، منطق کارگزاران دولتی، و رویههای رفتاری و ساختاری مرسوم در روند توسعه سازمانها و نهادهای اجتماعی، ایجاد میشود. این مقاله با طرح این پرسش که آینده چگونه ساخته میشود؟ فراگرد ساخت آینده را برایند مؤلفههای اجتماعی، واقعیتهای زبانی، مدلهای تصمیمگیری و کنشگری فوقفعال بازیگران (سازمانها، احاد مردم و نخبگان) معرفی میکند. این مؤلفهها با تأثیرپذیری از علوم میانرشتهای و تأثیرگذاری متقابل بر آن، واقعیت آینده را شکل میدهند.
آینده پژوهی
محسن طاهری دمنه؛ معصومه کاظمی
چکیده
مهاجرت از آن قسم پدیدههای چندوجهی است که برای مطالعه و درک درست آن لازم است رویکردها و روشهای مختلفی با نگاه میانرشتهای به کار گرفته شوند. مطالعه ادبیات نظری درباره مهاجرت گویای این است که نظریههای تشریحکننده مهاجرت، اغلب بر روی مسائل اقتصاد کلان و نظریههای نیازهای فردی توسعه پیدا کردهاند. درحالیکه، اگر مهاجرت ...
بیشتر
مهاجرت از آن قسم پدیدههای چندوجهی است که برای مطالعه و درک درست آن لازم است رویکردها و روشهای مختلفی با نگاه میانرشتهای به کار گرفته شوند. مطالعه ادبیات نظری درباره مهاجرت گویای این است که نظریههای تشریحکننده مهاجرت، اغلب بر روی مسائل اقتصاد کلان و نظریههای نیازهای فردی توسعه پیدا کردهاند. درحالیکه، اگر مهاجرت یا تمایل به آن را تصمیمی برای اقدام بدانیم، قاعدتاً این تصمیم برآمده از تصویر یا تصاویری از آینده است. مهاجرت به این منظور صورت میگیرد که تصویری مطلوب از یک آینده محقق، یا از تحقق تصویری نامطلوب جلوگیری شود. از این منظر میتوان تصاویر آینده را برای شناخت پارامترهای ذهنی و بینالاذهانی مؤثر بر مهاجرت، مطالعه کرد. با این هدف، پژوهش حاضر در سنت کیفی، با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته به بررسی تصاویر آینده جوانانی که مایل به مهاجرت هستند، میپردازد و تلاش میکند تا پدیده مهاجرت را از ساحت تصاویر ذهنی مربوط به آینده بررسی کند. دادههای حاصل از ۲۳ مصاحبه بعد از اشباع نظری، با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل شدند و نتایج نشان داد که سه تم اصلی یعنی: ۱) تصاویر ویرانشهری از مبدأ؛ ۲) پیروی از یک همهگیری برای رفتن؛ و ۳) جاذبه مقصد، تصاویر قویِ محرک مهاجرت به شمار میآیند. دراینمیان، بیشترین و قابلملاحظهترین سهم مربوط به تصاویر ویرانشهری از مبدأ است.
آینده پژوهی
مسلم شیروانی ناغانی؛ محمد رحیم عیوضی؛ حاکم قاسمی
چکیده
ظهور فرارشتۀ آیندهپژوهی پس از جنگ جهانی دوم، سبب کنار نهاده شدن غیبگویی و پیشگوییهای پیامبرگونه شد. این فرارشته با وجود فرازوفرودهای گوناگون در طول دهههای اخیر، همواره سعی در ارائه گزارههایی علمی درباره آینده داشته است. در این میان، رویکردها و مفاهیم مختلفی در عرصه آیندهپژوهی تولید شده است که هریک با وجود برخی نقاط مشترک، ...
بیشتر
ظهور فرارشتۀ آیندهپژوهی پس از جنگ جهانی دوم، سبب کنار نهاده شدن غیبگویی و پیشگوییهای پیامبرگونه شد. این فرارشته با وجود فرازوفرودهای گوناگون در طول دهههای اخیر، همواره سعی در ارائه گزارههایی علمی درباره آینده داشته است. در این میان، رویکردها و مفاهیم مختلفی در عرصه آیندهپژوهی تولید شده است که هریک با وجود برخی نقاط مشترک، دارای ویژگیها و ممیزههایی هستند. یکی از مهمترین این مفاهیم، آیندهنگاری راهبردی است. این مقاله در پی بررسی چیستی و چرایی این مفهوم است. در این راستا ابتدا به تعریف و تعیین جایگاه آیندهنگاری راهبردی در آیندهپژوهی پرداخته شده و سپس ماهیت میانرشتهای این مفهوم و مبانی معرفتشناسی آن، مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته است. یافتههای این مقاله نشان میدهند که آیندهنگاری راهبردی بهعنوان یک میانرشته به مسیر روبهرشد خود ادامه میدهد و برخلاف برخی دیگر از رویکردهای آیندهپژوهی با شکست و افول روبهرو نشده است. این میانرشته از نوعی عقلانیت درونپارادایمی برخوردار است و متناسب با ویژگیهایی که دارد، میتواند در زمینههای مختلف برنامهریزی بلندمدت کشور، بهویژه در حوزههای اقتصادی، بسیار رهگشا و کارساز باشد. در پایان مقاله، پیشنهادهایی در راستای توجه و بهکارگیری هرچه بیشتر آیندهنگاری راهبردی در کشور ارائه شده است.
آینده پژوهی
مریم صنیع اجلال
چکیده
مطابق با نظریه پیچیدگی در جهان شبکهای و بههم پیوسته کنونی پیشرانهای متعددی در سیاستگذاری در توسعه علم و فنّاوری تأثیرگذارند. فهم روابط و چگونگی تأثیرگذاری این پیشرانها مستلزم بهکارگیری رویکردی میانرشتهای است. بنابر این رویکرد، در این مقاله موضوع توسعه علم و فنّاوری در حوزه سیاستگذاری در فضای تعاملات سیاسی بینالمللی ...
بیشتر
مطابق با نظریه پیچیدگی در جهان شبکهای و بههم پیوسته کنونی پیشرانهای متعددی در سیاستگذاری در توسعه علم و فنّاوری تأثیرگذارند. فهم روابط و چگونگی تأثیرگذاری این پیشرانها مستلزم بهکارگیری رویکردی میانرشتهای است. بنابر این رویکرد، در این مقاله موضوع توسعه علم و فنّاوری در حوزه سیاستگذاری در فضای تعاملات سیاسی بینالمللی بررسی میشود. دستیابی به جایگاه نخست علم و فنّاوری در منطقه جنوب غرب آسیا و نیز دستیابی به جایگاهی شایسته در جهان، نیازمند شناخت میانرشتهایِ کارکردها و تعامل میان کنشگران حوزه علم و فنّاوری از یکسو، و نظام دیپلماسی از سوی دیگر است. بر همین اساس، هدف اصلی این مقاله تبیین چگونگی تأثیرگذاری تعاملات سیاسی بینالمللی و نظام دیپلماسی بر سیاستهای مرتبط با توسعه علم و فنّاوری در جمهوری اسلامی ایران است. اتخاذ راهبرد تعامل هوشمندانه مبتنی بر دیپلماسی فعال برای حضور در نظام شبکهای بینالملل راه دستیابی به توسعه است. راهبرد دیگر، ارتقای سطح توانمندیهای علمی و فنّاورانه برای حفظ این حضور، در کنار گسترش تعاملات با سایر کنشگران نظام بینالملل با هدف تبدیل شدن به یکی از گرههای اثرگذار در نظام جهانی شبکهای است. مجموعه این راهبردها باعث میشود قدرتهای بزرگ نتوانند برای حذف ایران از نظام شبکهای اجماع کنند. از حیث مفهومی رویکرد حاکم بر مطالعه میانرشتهای و چارچوب نظری مورد استفاده مبتنی بر نظریه جامعه شبکهای مانوئل کاستلز است. همزمان از نظریات جهانی شدن و نظام جهانی والرستین نیز استفاده شده است. روش گردآوری دادهها مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسنادی است.
میان رشتهای
فاطمه منصوریان؛ سعید خزایی؛ سیدپیمان شریعت پناهی؛ محمود مشفق
چکیده
هدف این مقاله کشف عوامل تأثیرگذار بر افزایش جمعیت در کلانشهرها و در نهایت ارائه مدلی برای رشد جمعیت مبتنی با نظر خبرگان است. با توجه به اینکه عوامل متعدد مترتب بر زندگی در کلانشهرها، که مهاجرت، باروری و مرگ و میر را متأثر میسازد، از حوزههای مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرچشمه میگیرد؛ ابتدا با مروری بر مفاهیم نظری، ...
بیشتر
هدف این مقاله کشف عوامل تأثیرگذار بر افزایش جمعیت در کلانشهرها و در نهایت ارائه مدلی برای رشد جمعیت مبتنی با نظر خبرگان است. با توجه به اینکه عوامل متعدد مترتب بر زندگی در کلانشهرها، که مهاجرت، باروری و مرگ و میر را متأثر میسازد، از حوزههای مختلفی از جمله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سرچشمه میگیرد؛ ابتدا با مروری بر مفاهیم نظری، عوامل رشد جمعیت کلانشهرها شناسایی و بهصورت عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، جغرافیایی و زیرساختی و امکانات شهری دستهبندی و تحلیل شدهاند و مدل مفهومی اولیه استخراج شده است. سپس زیرمعیارهای تأثیرگذار بر هر یک از عوامل فوق بهصورت مستقل با یکدیگر مقایسه و اولویتبندی شدهاند. پس از آن با استفاده از توزیع پرسشنامه محققساخته در میان 30 نفر از خبرگان جمعیتشناسی، جامعهشناسی و اقتصادی با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی نشان داده شده که مجموعه عوامل اقتصادی بیشترین تأثیر را بر رشد جمعیت شهر داشته است و مجموعه عوامل فرهنگی و اجتماعی، زیرساختی و امکانات شهری و جغرافیایی در جایگاههای بعدی هستند. همچنین در اولویتبندی نهایی، زیرمعیارهای اشتغال، درآمد، سبک زندگی و ارزشهای فردی دارای بیشترین وزن در بین یازده زیرمعیار شدند. در انتها مدل نهایی رشد جمعیت در کلانشهرها ارائه شده است.
آینده پژوهی
احسان مرزبان؛ حسین رضایان؛ احد رضایان؛ مصطفی مرزبان
چکیده
هدف از این پژوهش، شناسایی و تعیین عوامل کلیدی، روندهای نوظهور و نیروهای پیشران در مسیر تدوین آییننامه آینده ارتقای مرتبه اعضای هیات علمی دانشگاهها و ارزیابی روابط ساختاری میان عوامل و مولفههای کلیدی در افق 1414 است. برای این منظور با تکیه بر روششناسی آمیخته و بهرهگیری از ابزارهای مرور ادبیات، مصاحبه، ماتریس تحلیل آثار متقاطع، ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، شناسایی و تعیین عوامل کلیدی، روندهای نوظهور و نیروهای پیشران در مسیر تدوین آییننامه آینده ارتقای مرتبه اعضای هیات علمی دانشگاهها و ارزیابی روابط ساختاری میان عوامل و مولفههای کلیدی در افق 1414 است. برای این منظور با تکیه بر روششناسی آمیخته و بهرهگیری از ابزارهای مرور ادبیات، مصاحبه، ماتریس تحلیل آثار متقاطع، نرمافزار میکمک و پنل خبرگان، ضمن احصای مجموعهای جامع از عوامل اثرگذار، مولفههای کلیدی شناسایی و روابط اثرگذاری و اثرپذیری میان آنها بهلحاظ ساختاری تحلیل شده است. درنتیجه، پنج نیروی "گفتمان حاکم بر آموزش عالی در ایران"، "انتظار جامعه (صنعت، بازار و دولت) از آموزش عالی"، "اقتصاد آموزش عالی"، "رقابتی و بینالمللی شدن آموزش عالی" و "چالشهای نوظهور و توسعه علوم میان و فرارشتهای" بهعنوان پیشرانهای تغییر در موضوع پژوهش احصا گردیده و تاثیر و نقش هر یک در آینده نظام ارتقای اعضای هیأت علمی تبیین شده است. بر این اساس، ارتقای ویرایشهای آینده آییننامه مزبور، نیازمند همگامی با نیروهای پیشران شناساییشده، لحاظ پیچیدگیهای ساختاری میان عوامل کلیدی موثر و انطباق با تحولات محیط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از طریق اتخاذ رویکردهای میانرشتهای و آیندهنگرانه است.
آینده پژوهی
محمد حسینی مقدم؛ مهرداد حمیدی
چکیده
پرسش اصلی این مقاله آن است که در آینده کدام سناریوها میتوانند باعث پیشرفت دانشهای میانرشتهای در دانشگاههای علوم پزشکی کشور میشود؟ پرسشهای فرعی عبارتند از: تجربه جهانی در توسعه دانشهای میانرشتهای چیست؟ عوامل مؤثر بر توسعه دانشهای میانرشتهای در جامعه علمی علوم پزشکی کشور کدامند؟ رویکرد اصلی این مقاله آیندهپژوهی ...
بیشتر
پرسش اصلی این مقاله آن است که در آینده کدام سناریوها میتوانند باعث پیشرفت دانشهای میانرشتهای در دانشگاههای علوم پزشکی کشور میشود؟ پرسشهای فرعی عبارتند از: تجربه جهانی در توسعه دانشهای میانرشتهای چیست؟ عوامل مؤثر بر توسعه دانشهای میانرشتهای در جامعه علمی علوم پزشکی کشور کدامند؟ رویکرد اصلی این مقاله آیندهپژوهی و احصای عوامل مؤثر بر توسعه دانشهای میانرشتهای با تکیه بر مشارکت ذینفعان و خبرگان جامعه علوم پزشکی ایران بوده است. روشهای استفاده شده در این پژوهش عبارتند از: مطالعات اسنادی به منظور آشنایی با تجارب جهانی و ملی، پانل خبرگان و ذهنانگیزی به منظور گردآوری دادهها و اعتباربخشی نتایج پژوهش و تحلیل لایهلایه علتها با هدف شناسایی امکانهای پیش روی جامعه علوم پزشکی در توسعه دانشها میانرشتهای. دستاوردهای مقاله عبارتند از: نخست، دانشهای میانرشتهای در پاسخ به مسائل پیچیده اجتماعی که ریشه در زمان اکنون و آینده دارد، هویت پیدا میکنند؛ دوم، توسعه میانرشتهایها در علوم پزشکی نیازمند فرایند توسعه همزمان از بالا به پایین و از پایین به بالای خطمشیگذاری و اقدام در اجتماعات علمی علوم پزشکی است؛ سوم، ساخت آینده مطلوب توسعه دانشهای میانرشتهای در علوم پزشکی کشور مستلزم توجه به واقعیتهای شکلدهنده به موضوع در لایههای متفاوت عینی تا ذهنی است و براین اساس، طیفی از رویکردها، برنامهها و اقدامات کوتاهمدت تا بلندمدت برای ساخت عینیت( از قبیل تخصیص منابع مالی مناسب به دانشهای میانرشتهای) و ذهنیتهای مرتبط(گفتمانها، استعارهها و اسطورههای بدیل) مورد نیاز است.