اندیشههای کوهن و دیدگاه پارادایمی، انگارههای پیشرفت و انباشتی بودن علم را به چالشی ویرانگر کشید و پس از آن «پارادایم» بارها در علوم اجتماعی هم به کارگرفته شد و اقبالی گسترده یافت. نوشتار پیش رو در پی پاسخ به این پرسش است که آیا در مطالعات میانرشتهای میتوان از رویکردهای چند/فرا پارادایمی بهره گرفت یا گفتگو و پل زدن میان پارادایمها ناشدنی است. در این پژوهش نخست مفهوم پارادایم و دیدگاههای گوناگون آن واکاوی میشود که مفهوم ناهمسنگی پارادایمها در آن نقش پررنگی دارد و سپس امکان گفتگوی پارادایمها در مطالعات میانرشتهای بررسی میشود. رویکرد پژوهش توصیفی- تطبیقی است و با ژرفکاوی پژوهشهای پیشین درباره رویکردهای پارادایمی دنبال میشود.در پایان نشان داده میشود که یکی از دشواریهای بحث درباره پارادایمها و به ویژه رویکرد چند/فرا پارادایمی، کاربست باز و سست مفهوم پارادایم است و گنگی آن با پیش چشم داشتن زمینه کاربرد تا اندازه زیادی کاسته میشود. همچنین نتیجه میگیریم رویکرد چند/فرا پارادایمی مفهومی ناسازنماست که ویژگی اساسی پارادایمها را نادیده میگیرد و در مطالعات میانرشتهای نمیتوان همهنگام از چند پارادایم در بررسی پدیدهها بهره گرفت.
Following Kuhn's seminal work, "the structure of scientific revolution", challenging accumulation and progress in science, paradigm concept has been widely used in social science and popularized in scientific community. In this article, possibility of multi/meta paradigm approach in interdisciplinary studies is sought. Reviewing different perspectives to paradigms including paradigm incommensurability, possibility of dialogue between different paradigms, i.e. multi/meta paradigm approach, is examined. The enquiry is comparative-descriptive and critically scrutinizes previous writings in the area. Eventually, it will be shown that a major problem in literature on paradigm is loose application of the term. Taking into account the context of application, Vagueness can be reduced. Furthermore, Multi/Meta paradigm approach is paradoxical and ignores the essential characteristic of paradigm. in interdisciplinary studies, multiple paradigms cannot be used simultaneously.