2024-03-29T13:32:45Z
http://www.isih.ir/?_action=export&rf=summon&issue=44
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
اندیشه سیاسی بهمثابه دانشی میانرشتهای: روایتی دلالتی - پارادایمی
عباس
منوچهری
اندیشه سیاسی، آن نوع نظرورزی است که در رشتههای متعددی صورتبندی میشود. فلسفه سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، الهیات سیاسی، و ادبیات سیاسی شاخصترین انواع اندیشه سیاسی هستند. اگر چه در یک سیر تاریخی «علم سیاست» به «علم قدرت» تبدیل شد، ولی اکنون بار دیگر برای دستیافتن به «زندگی خوب»، «سیاست اندیشی» به سرآغازهای خود باز گشته است. با توجه به چرخش معرفتی «علم سیاست» به اخلاق، از یکسو، و چرخشی که در مطالعات توسعه و علم اقتصاد به اندیشه هنجاری صورت گرفته است، از سوی دیگر، بهره بردن از تضمنات عملی اندیشه سیاسی، ضرورتی تاریخی بهنظر میرسد. در این مقاله، ابتدا به تحلیلها و نظریههای شاخصی که درباره چیستی اندیشه سیاسی ارایه شدهاند رجوع میشود، آنگاه روایت دلالتی _ پارادایمی بهعنوان شیوهای بدیل برای تبیین میانرشتهای اندیشه سیاسی ارایه میشود.
اندیشه سیاسی
دلالت
پارادایم
وضعیتی
بنیادین
هنجاری
راهبردی
تضمنی
2015
06
29
1
22
http://www.isih.ir/article_185_51f0f5fa2f5ee4f29f19a7141342d763.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
اجتماع گرایی بهمثابه روش تحلیل: تلاشی برای بومی نگری در علوم اجتماعی
ابراهیم
عباسی
این مقاله سعی دارد ابعاد روششناختی اجتماعگرایی را بهعنوان یکی از رهیافتهای هنجاری علوم اجتماعی در تبیین پدیدههای سیاسی و اجتماعی بررسی کند. بدینسان در پی سؤال مؤلفههای روشی اجتماعگرایی چیست؟ اصول روششناختی و مفاهیم اصلی آن را از دیدگاه السدیر مکاینتایر به بحث میگذارد. اجتماعگرایان سنت را به جای گفتمان قرار میدهند. پنج مرحله ظهور، عقلانیت، گفتوگو، افول و احیای مجدد سنتهای فکری را بررسی میکنند. آنها سازهگرایان عرصه روششناختی هستند. سطح تحلیل آنها نه خرد و کلان بلکه محلی است و مکان و عقلانیت محیطی برای آنها اهمیت فراوان دارد. در عرصه جامعهشناسی نیز بر اجتماعات تأکید دارند و سیاست را در این عرصه جستجو میکنند. از نظر جامعهشناسی رهیافت فوق ناشی از افول تدریجی ایدئولوژیهای بسیج کننده، اعم از چپ و لیبرال در عرصه سیاسی، افول جنبشهای پرولتری و فرایندهای غیر سیاسی شدن در کشورهای اروپایی و تحولاتی نظیر جنبش سبزها، حامیان محیط زیست، جنبشهای فمینیستی و ... بوده است. کاربست این رهیافت به جای دیگر نظریات رویکردهای اثباتگرایی و هرمنوتیکی، بهنظر میرسد بتواند رهیافتی بومی را برای فهم و سیاستگذاری در جامعه متکثر ایرانی بهدست دهد و بهعنوان نظریهای میانرشتهای برای علوم انسانی بهکار آید.
اجتماع گرایی
روش تحلیل
مک اینتایر
بومی نگری
علوم اجتماعی
2015
06
29
23
56
http://www.isih.ir/article_186_8ecd401f66520b8829758382e8750d98.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
چالشهای انجام مطالعات فرهنگی در ایران و افقهای پیشرو
عباس
کاظمی
محبوبه
حاج حسینی
در این مقاله چالشهای انجام مطالعات فرهنگی بهعنوان دانشی بینرشتهای نشان داده خواهد شد. در این تحقیق که از طریق مصاحبه گروهی با فارغالتحصیلان و مصاحبه فردی با متخصصان مطالعات فرهنگی انجام شده است، ابتدا تجربه زیسته ذیل دانشی بینرشتهای را بر اساس تجربه دانشجویان آن در سه دانشگاه «علامه طباطبایی»، «علم و فرهنگ» و «دانشگاه تهران» روایت میکند. سپس چالشها و غفلتهای مطالعات فرهنگی در ایران را بر اساس مصاحبههای فردی با متخصصان این رشته شرح میدهد و در نهایت در باب راههای برون رفت و آینده مطالعات فرهنگی بحث کرده و به داوری در باب دیدگاههای استخراج شده از مصاحبهها میپردازد.
مطالعات فرهنگی
مطالعات بینرشتهای
پایاننامهمحوری
چالشهای نظری و روشی
بومیگرایی
2015
06
29
57
79
http://www.isih.ir/article_187_747c878f3b42472eceae55cf45a8c02b.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
نقش و مفهوم «فضا» در بازآفرینی نظریه معماری و علوم اجتماعی
اسماعیل
ضرغامی
سیدمحمد
بهروز
«فضا» از اواخر قرن نوزدهم و تا پیش از دهۀ 1960 در معماری کلیدواژۀ اصلی بود اما بهتدریج اهمیت نظری خود را در دانش معماری از کف داد. این تحول عمدتاً بهسبب فراگیرشدن نشانهشناسی پسامدرن و نظریات «مکان» در معماری بود. دانش اجتماعی اما مسیر برعکسی را طی نمود، در قرن نوزدهم، در آگاهی مدرن و بهواسطه تاریخیگری، فضا یکسره در انقیاد زمان درآمد، «مراحل» زمانی توسعه موردتوجه قرار گرفت، زمان خطی بود و فضا حاشیهای. در تمام این دوره مراد از «فضا»، فضای انتزاعی دکارتی/نیوتنی بود که نسبت به تاریخ، زمینه و جامعه خنثی و بیاثر بود و لذا در حیطه و بازۀ مطالعات علوم اجتماعی واقع نمیشد. در قرن بیستم اما فضامندی بهتدریج راه خود را به تحلیلهای اجتماعی گشود تا آنجا که تحولات اواخر قرن بیستم در این زمینه را «چرخش فضاوار» علوم اجتماعی نامیدند. در این مقاله ضمن بررسی این تحولات در هر دو عرصه در نتیجهگیری اشاره خواهدشد که با روی آوردن به یک هستیشناسی رابطهای در باب فضا و غنا یافتن آن از مطالعات میان و ترارشتهای، کلیدواژۀ فضا همچنان در نظریۀ معماری رهگشا خواهدبود و در رابطۀ آن با علوم اجتماعی نقشی میانجیگرانه خواهد داشت.
فضا
نظریۀ معماری
علوم اجتماعی
چرخش فضاوار
میانرشتهای و ترارشتهای
2015
06
29
81
99
http://www.isih.ir/article_188_a510f864c770a6d95fd08baee94410a0.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
مطالعه ساخت اجتماعی حوادث ناشی از کار (مطالعه موردی کارگران معادن زغال سنگ منطقه کوهبنان کرمان و طبس)
مجید
موحد مجد
عباس
گرگی
در علوم ایمنی، حادثه رویدادی ناخواسته و غیر برنامهریزی شدهاست که بهصورت یک یا چند واقعه متوالی بهواسطه اعمال ناایمن شرایط ناایمن یا هر دو به وجود میآید. بهرغم رشد فزاینده علوم ایمنی در دهههای اخیر، مفهوم حادثه همچنان بهعنوان پدیدهای غیراجتماعی، خنثی و فاقد معنا تعریف میگردد که بهطور ناخواسته و غیر برنامهریزی شده توسط کارگران یا ماشینآلات به وجود میآیند. بخش قابلتوجهی از تحقیقات انجام شده دراین زمینه، به پیروی از سنت همهگیرشناسی و روانشناسی رفتارگرا با تقلیل مسئله ایمنی و بهداشت کار به موضوعی صرفاً فنی و تخصصی بر نقش عوامل فردی خطر و خطای انسانی در وقوع حوادث تأکید میکنند. بیتوجهی این مطالعات به بسترهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسازمانی در تحلیل حوادث و عدم بهرهگیری از یافتههای میانرشتهای باعث گردیده تا گزارشهای مذکور صرفاً به ارایه فهرستی از عوامل خطر و توزیع آماری حوادث برحسب متغیرهای کمی و جمعیتشناختی اکتفا نموده و در نتیجه نسبت به فرایند ساخت اجتماعی حوادث و ماهیت پرابلماتیک مفهوم حادثه اجتناب نمایند. از این رو، پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از ظرفیت دیگر رشتههای علمی، نظیر جامعهشناسی انتقادی و اقتصاد سیاسی محدویتهای علوم ایمنی و رویکردهای متعارف فنی و تخصصی آن را در تبیین یکجانبه و تکبعدی حوادث ناشی از کار نشان دهد. بهمنظور دستیابی به این هدف، در پژوهش حاضر، از روششناسی کیفی بهعنوان روششناسی غالب و از روش مردمنگاری انتقادی جهت انجام عملیات تحقیق و متعاقباً از روش تحلیل موضوعی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. یافتههای بهدست آمده در این پژوهش شامل هفت مقولۀ عمده است که در قالب چرخه ساخت اجتماعی حوادث نشان داده شده است. درمجموع، نتایج این تحقیق نشان میدهد که حوادث ناشی از کار، بیش از آنکه به دلیل بیاحتیاطی و ویژگیهای فردی و روانشناختی کارگران باشد، از شرایط حاکم بر سازمان کار، روابط نابرابر قدرت و تجارب کارگران از محیط کار ناشی میشود.
ساخت اجتماعی حوادث
حوادث ناشی از کار
مردم نگاری انتقادی
معادن زغال سنگ
2015
06
29
101
126
http://www.isih.ir/article_189_c7d6a9a5449080b3076ae3a4d7289a78.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
الگوی استفاده از اینترنت در طراحی برنامه های پس از مدرسه
طاهره
شاه جعفری
حسین
ابراهیمآبادی
محمدهاشم
رضائی
عیسی
ابراهیمزاده
این پژوهش چگونگی استفاده از اینترنت را توسط دانشآموزان سال سوم راهنمایی تحصیلی شهر تهران در سال92-1391مورد بررسی قرار داده است. در این چهار چوب با انجام نیاز سنجی، نیازهای نوجوانان ایرانی در محیطهای مجازی و فضای اینترنت شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. بدینمنظور از پرسشنامه محقق ساخته و نیز مصاحبه با متخصصان و صاحبنظران در حوزههای برنامهریزی درسی، تکنولوژی آموزشی، برنامهریزی آموزشی و فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اساس رویکرد میانرشتهای استفاده گردید. در نهایت نیازهای دانشآموزان بر اساس روش تحلیل عاملی به دو عامل دانش و مهارت و ویژگیهای فردی _ اجتماعی تفکیک شده است والگوی استفاده از اینترنت شامل عوامل فراغتی و دسترسی به اطلاعات و منابع طراحی و ارایه شد. همچنین بر اساس نتایج مشخص شد این عوامل اثر مستقیمی بر ویژگیهای شبکه ندارد و این تأثیر در رابطه با عوامل فراغتی از طریق محل برنامهها صورت میپذیرد.بیشترین علاقهمندی دانشآموزان در اینترنت به دانلود فیلم و آهنگ و سپس بازیهای بر خط و برنامههای تفریحی اشاره دارد که لزوم توجه برنامهریزان را به تهیه و ارایه فیلم و بازیها و برنامههای آموزنده، علمی و تفریحی _ آموزشی مشخص مینماید.
نوجوان
الگوی استفاده از اینترنت
شبکه
نیاز سنجی و فضای مجازی
2015
06
29
127
147
http://www.isih.ir/article_190_cf9f36431b55d427db3470027492f514.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1394
7
2
بررسی دیدگاههای روانشناختی عطار براساس مکتب انسانگرایی با رویکرد میانرشتهای
زهره
نجفی
مهنوش
مانی
مهرداد
کلانتری
مکتب انسانگرایی در قرن بیستم با دیدگاههای راجرز و مزلو به روانشناسان معرفی شد. این مکتب به بررسی نیازهای آدمی و گرایشهای فطری او پرداخته است. آرمان شهر، تجربیات اوج و والا، تجربیات دینی، انگیزههای متعالی و طبیعت انسان از جمله نظریات مزلو و راجرز است. عطار یکی ازبزرگترین عرفای مسلمان قرن 6 و 7 نیز در غزلیات خود بر اساس آموزههای اسلام به بررسی این امور پرداخته و ضمن بیان آنها به تحلیل و تبیین این موضوعات همت گمارده است. با کاربرد نظریات انسانگرایان میتوان بسیاری از اندیشههای عطار را تبیین کرد و دریافت که وی نیز بهنظریهپردازی در این زمینه پرداخته است. در واقع آشکار میشود عطار مانند بسیاری دیگر از عارفان در تعلیمات خویش به مباحث روانشناختی روی آورده که دریافت و استخراج این نظریات نیازمند پژوهشهای جدی متخصصان علم روانشناسی بر روی متون ادبی است. از طرف دیگر برای تفسیر بسیاری از اندیشههای عرفانی آشنایی با نظریات گوناگون روانشناسی ضرورت دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی _ تحلیلی انجام گردیده است کوشش میشود با بهکارگیری نظریات انسانگرایان درباره نیازهای انسان، انسان کامل، تجربیات اوج و انگیزههای متعالی نظریات عطار تبیین گردد.
عطار
مزلو
راجرز
مکتب انسان گرایی
میان رشته ای
2015
06
29
149
168
http://www.isih.ir/article_191_0e981fa893ad1e5a65d7f7fd384f6964.pdf