2024-03-29T10:50:35Z
http://www.isih.ir/?_action=export&rf=summon&issue=53
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
بازخوانی رابطۀ حقوق و ایدئولوژی در پرتو مطالعات میانرشتهای
فائزه
دانشور
رابطۀ حقوق و ایدئولوژی، مسئلهای پیچیده و مناقشهبرانگیز است. این موضوع تا حد زیادی ناشی از تفاوت دیدگاه درباره تعریف مفاهیم ایدئولوژی و حقوق و همچنین راههای مختلفی است که این دو به هم مرتبط میشوند. در این بین، ناهمگونیِ ادبیات موجود درباره ایدئولوژی، بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است. بر این اساس، به منظور تبیین رابطه حقوق و ایدئولوژی، ابتدا رویکردهای متفاوت نسبت به مفهوم ایدئولوژی و همچنین تعاریف عام و خاص آن، از طریق مطالعات میان رشته ای تبیین شده وسپس مفهومِ منتخبِ نگارنده از ایدئولوژی ارائه میگردد. در ادامه، نظریههای مربوط به رابطۀ حقوق و ایدئولوژی ذیلِ سه عنوانِ کلیِ استقلالِ حقوق، خادمیتِ حقوق و تأثیرپذیریِ آن دستهبندی می شود. بررسیِ نظریههای یادشده حاکی از این است که نظریۀ استقلال در اثباتِ خودبسندگیِ حقوق، توفیقی نداشته و عقیده خادمیت نیز قادر به پاسخگویی به پرسشهای اساسی درباره ادعاهایش، نبوده و همچنین، نظریۀ تأثیرپذیری از درکِ تأثیر متقابل حقوق بر ایدئولوژی غفلت کرده است. بااینحال، دیدگاه مبتنیبر رابطۀ متقابل حقوق و ایدئولوژی، ضمنِ مفروض گرفتنِ تعریف خاصی از ایدئولوژی، توجه ما را به اهمیت مؤلفههای سیاسی و جامعهشناسانه در فهم و تفسیرِ حقوق جلب کرده و نقش حقوق را در تغییر فرهنگِ سیاسی و ایدئولوژی حاکم بر جامعه، خاطرنشان میسازد.
حقوق
ایدئولوژی
استقلالِ حقوق
خادمیت حقوق
تأثیرپذیریِ حقوق
رابطۀ متقابلِ حقوق و ایدئولوژی
2016
09
22
1
26
http://www.isih.ir/article_241_016d753cf20fac86fb6cf84199dacff5.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
ارائه و آزمون الگوی تبیینکننده خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان رشتههای علوم انسانی در فضا و محیط پژوهشمحور: مورد مطالعه، دانشگاههای غرب کشور
علی
یاسینی
محمد
تابان
محیط پژوهشمحور در دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی، نقش مهمی در تحقق اهداف پژوهشی آموزش عالی ایفا میکند؛ بهنحوی که میتوان انتظار داشت، در صورت بالا بودن کیفیت آن، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، ضمن تعامل مؤثر با استاد راهنما، احساس کارآمدی بالایی نیز در پژوهش داشته باشند. هدف اصلی مقاله حاضر، ارائه و آزمون الگوی تبیینکنندة خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشتههای علوم انسانی در محیط پژوهشمحور است. روش پژوهش، بهلحاظ هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی است که بهطور خاص از الگویابی معادلات ساختاری استفاده کرده است. جامعه پژوهش را تمامی دانشجویان رشتههای علوم انسانی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای غرب کشور (ایلام، کرمانشاه، خرمآباد، کردستان) در سال 1395 تشکیل داده که با شیوه نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم، تعداد 482 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدهاند. دادهها با سه ابزار استاندارد روا و پایا جمعآوری و برای آزمون الگوی پژوهش از نرمافزار SPSS و LISREL استفاده شده است. نتایج، نشان میدهند که بین متغیرهای پژوهش بهلحاظ آماری، رابطه معناداری وجود دارد. بالاترین ضریب همبستگی بین محیط پژوهشمحور و کیفیت تعامل استادـدانشجو (0/61=r) و پایینترین ضریب بین محیط پژوهشمحور و خودکارآمدی پژوهش (17/0=r) محاسبه شده است. نتایج تحلیل مسیر نشان میدهند که محیط پژوهشمحور دارای اثر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی پژوهش (β=0.38) و کیفیت تعامل استادـدانشجو (β=0.57) است و همچنین از طریق متغیر کیفیت تعامل استادـدانشجو، اثر غیرمستقیم معناداری بر خودکارآمدی پژوهش (β=0.21) دارد. نتایج، حاکی از تفاوت الگوی مفروض در بین دانشگاههای موردمطالعه است.
فضا و محیط پژوهشمحور
خودکارآمدی پژوهش
کیفیت تعامل استاد _ شاگرد
2016
09
22
27
54
http://www.isih.ir/article_235_e31c4c4c65f5292a4386566d6fe3ae06.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
مطالعه علمسنجی و تحلیل شبکههای همکاری علمی در فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
محمدامین
عرفان منش
مرضیه
مروتی اردکانی
هدف این مقاله، مطالعه علمسنجی و تحلیل شبکههای همکاری نویسندگان و مؤسسات در مقالههای منتشرشده در فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی، طی شمارههای نخست تا بیستوهفتم است؛ در این راستا تعداد تولیدات، الگوهای تألیف، پرتولیدترین افراد و مؤسسهها، ویژگی شبکههای همکاری در مقالههای فصلنامه و همچنین تخصص موضوعی پدیدآورندگان، مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله دارای رویکرد کاربردی است و با استفاده از شاخصهای علمسنجی و تحلیل شبکههای اجتماعی، انجام شده و از نرمافزار تحلیل شبکه یو.سی.آی.نت، برای ترسیم و تحلیل شبکههای همکاری علمی استفاده شده است. نتایج این پژوهش، نشان میدهد که 185 مقاله در شمارههای نخست تا بیستوهفتم فصلنامه منتشر شده است که 272 پژوهشگر از 70 دانشگاه و مؤسسه پژوهشی در نگارش آن دخیل بودهاند. بررسی شبکه همکاری پدیدآورندگان مقالهها نشاندهنده تمایل بیشتر پژوهشگران به تولیدات انفرادی و یا مشارکت در گروههای کوچک است. بهطورکلی 65/48 درصد از مقالهها بهصورت انفرادی و 35/51 درصد نیز از طریق همکاری علمی دو یا چند پژوهشگر تألیف شده است. مطالعه شبکه همکاری علمی دانشگاهها و مؤسسههای پژوهشی در مقالههای فصلنامه با استفاده از شاخصهای مرکزیت، بیانگر این است که دانشگاههای شهید بهشتی، تهران، علامه طباطبایی، تربیت مدرس و خوارزمی از نقشی کلیدی و مرکزی در شبکه برخوردار بودهاند. همچنین حوزههای موضوعی علوم تربیتی، علوم سیاسی و مدیریت، دارای بیشترین سهم در مقالههای منتشرشده در فصلنامه بودهاند.
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
علمسنجی
تحلیل شبکههای اجتماعی
همتألیفی
همکاری علمی
2016
09
22
55
77
http://www.isih.ir/article_230_22b2dd3b2b0580301ee99e20d19eaf18.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
معنا و مبنای تبیین در علوم اجتماعی
مرتضی
مردیها
فلسفه علوم اجتماعی، همچون فلسفه علوم طبیعی، با پرسش از معنای علم و مفاد و معیار تبیین و توضیح علمی آغاز میشود. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که «تولید علمی، در حوزه علوم اجتماعی، دقیقاً در پی چیست؟ به تعبیر دیگر، در یک توضیح و تبیین علمی در پی معلوم کردن چه مجهولی هستیم؟» بهطور معمول، دستکم سه پاسخ به این پرسش داده میشود: علت، دلیل، و معنا. در این مقاله ضمن توصیف، تحلیل، و نقد هریک از این پاسخها، که مکتبی در فلسفه و روششناسی علم محسوب میشوند، سعی میکنم نشان دهم که هیچیک از این موارد، نمیتواند به داعیه غلبه مطلق در امر تبیین وفا کند، که البته این امر بهمعنای برابری ارزش آنها نیست. فرضیهݘ مقاله حاضر این است که توضیح علّی، توضیح دلیلی، و توضیح معنایی، هم از منظر تحلیل نظری و هم در روال غالب عالمان علوم اجتماعی، بهترتیب، دارای بیشترین اهمیت و کارآمدی در امر تبیین علمی هستند.
تبیین علمی
علت
دلیل
معنا
2021
12
13
79
104
http://www.isih.ir/article_242_a45cd0a0ca95a7161e3eb8090708d3c9.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
تبیین ویژگیهای فلسفی نظریه پیچیدگی و استلزامات آن در برنامه درسی
پروانه
نجاریان
نظریه پیچیدگی، نظریه نوینی است که از علوم طبیعی منشأ گرفته، اما پس از چندی در قلمرو علوم اجتماعی نیز گسترش یافته و در دو دهه اخیر با شتاب فزایندهای توسط متخصصان تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گرفته است. با توجه به اینکه نظریه پیچیدگی در ایران، در اغلب قلمروها و بهویژه در تعلیم و تربیت و برنامه درسی، موضوع ناشناختهای است، ضرورت دارد مفاهیم و دلالتهای آن تبیین شوند. مقاله حاضر با این پرسش تدوین شده است که چگونه مفاهیم و استلزامات نظریه پیچیدگی، راهکارهایی برای رفع کاستیهای برنامه درسی کنونی ارائه میکنند؟ این پژوهش از نوع بنیادی بوده و از دو روش پژوهش فلسفی استفاده شده است: «تحلیل مفهومی از نوع ارزیابی ساختار مفاهیم» و «استنتاج از نوع قیاس عملی». یافتههای مقاله حکایت از این دارد که با یاری گرفتن از ویژگیهای نوین فلسفی نظریه پیچیدگی، میتوان در جهت اصلاح برنامه درسی کنونی گام برداشت. برخی استلزامات نظریه در برنامه درسی عبارتند از: بها دادن به ابعاد پیچیده انسان و تعاملات او با جهان هستی، تحقق رویکرد فرارشتهای و برنامه درسی مسئلهمحور، ترویج دانش زمینهای و انتخاب منابع و مواد آموزشی مرتبط با مسائل بومی، جایگزینی دانش توزیعی، مشارکتی، و مذاکرهای بهجای دانش کنترلی و سلسلهمراتبی، حمایت از یادگیری مادامالعمر و یادگیری از راه دور، تأکید بر یادگیری از طریق بازخورد، پیوند، و تعامل چندجانبه شبکهای با بهکارگیری فناوریهای شبکهبنیان پیچیده نوین آموزشی، و آمادگی برای رویارویی با تحولات و موقعیتهای غیرمنتظره.
پیچیدگی
خودـسازمان
نوپدیدی
لبه آشوب
پیوند
2016
09
22
105
137
http://www.isih.ir/article_231_7000f9d65cb27481aec251a689a4a1a2.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
آسیبشناسی فرایند سیاستپژوهی در نظام آموزش عالی ایران؛ مطالعهای کیفی
جعفر
امیری فرح آبادی
محمد
ابوالقاسمی
محمد
قهرمانی
از نظر بسیاری از متخصصان و صاحبنظران آموزش عالی، مهمترین عامل ناکارآمدی سیاستگذاری آموزش عالی ایران در حال حاضر، منطبق نبودن سیاستها و تصمیمهای این حوزه با پشتوانههای علمی، نظری و پژوهشی است. سیاستپژوهی بهعنوان فرایندی پژوهشی، معطوف به ارائه گزینههای سیاستی و ناظر به عمل، به سیاستگذاران، تعریف میشود و میتواند در سیاستگذاری منطقی و عقلایی در حوزه آموزش عالی بسیار مؤثر باشد؛ ازاینرو هدف کلی این مقاله، آسیبشناسی فرایند سیاستپژوهی در آموزش عالی ایران است. بهمنظور نیل به این هدف، جامعه آماری مقاله حاضر، مراکز، مؤسسهها و پژوهشکدههای سیاستپژوهی، اعم از مؤسسههای وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا غیروابسته به این وزارتخانه، سیاستگذاران باسابقه در حوزه آموزش عالی و همچنین خبرگان علمی این حوزه بودند که 14 نفر از آنها بهصورت هدفمند برای انجام مصاحبههای عمیق انتخاب شدند و روایی یافتهها نیز با روشهای تطبیق مشارکتکنندگان و بازبینی همکاران بررسی شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از کدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافتههای پژوهش، حاکی از وجود 113 گزاره مفهومی (مقوله فرعی)، 14 مقوله اصلی در قالب پنج بعد عوامل زمینهای و محیطی، عوامل ساختاری، عوامل کارکردی (مربوط به سیاستگذاران/ تصمیمگیران آموزش عالی و سیاستپژوهان آموزش عالی)، و عوامل تعاملی و ارتباطی بود که روابط بین آنها در الگوی پژوهش ترسیم شد.
آسیبشناسی سازمانی
سیاستپژوهی آموزش عالی
سیاستگذاری آموزش عالی
2016
09
22
139
171
http://www.isih.ir/article_233_48ae85f7c6761e01467dd6fd96efd0f7.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
نقش روانشناسی در ایجاد پیوند بین رشتههای علوم انسانی برای توسعه مؤسسههای میانرشتهای
محمد نقی
فراهانی
حمید
خانی پور
روانشناسی میتواند در نقش یک علم میانجی، علوم انسانی را به هم مرتبط کند. اهداف این مقاله عبارتند از: 1- بررسی تاریخچه علاقهمندیهای میانرشتهای در روانشناسی؛ 2- بررسی حوزههای مشترک روانشناسی و سایر علوم انسانی؛ 3- تبیینهای روانشناختی ناکام ماندن مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی ایران؛ 4- سازوکارهای روانشناختی اثرگذاری تأسیس مؤسسههای میانرشتهای در توسعه آموزش عالی؛ و 5- راههای ارتقای همکاری روانشناسان در مطالعات میانرشتهای ایران. مطالعات میانرشتهای، نیازمند تأسیس و توسعه مؤسسههای میانرشتهای است که برونداد آن، یکپارچگی نظری و توسعه راهحلهای جامع و کلنگر به نیازهای زیستی، روانی، اجتماعی، و اخلاقی انسان خواهد بود. فرایندهای مخرب مرتبط با پویاییهای کار گروهی، سوگیری خود افزایی و کمبود مؤسسههای میانرشتهای بهعنوان داربستهای اجتماعی تحول علوم انسانی، ازجمله دلایل شکست همکاریهای میانرشتهای در ایران است. توسعه مؤسسههای میانرشتهای که روانشناسی نیز در آن نقش داشته باشد، مستلزم تغییر دادن برنامههای درسی، گسترش شاخههای روانشناسی، و اتخاذ رویکردهای گفتمانی در روانشناسی است.
میانرشتهای
روانشناسی
آموزش عالی
مؤسسه میانرشتهای
2016
09
22
173
193
http://www.isih.ir/article_239_54eb4ec96a41ef1153e276b180050c10.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
مدل پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در کشور از زاویه مطالعات میانرشتهای نظامهای آموزش عالی و سیاست خارجی؛ مورد مطالعه: دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
طلیعه
مقیمی
حمیدرضا
اراسته
کامران
محمدخانی
با توجه به پیشرفتهای علمی اخیر در جمهوری اسلامی ایران، پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در اولویت برنامههای راهبردی کشورمان قرار گرفته است. مقاله حاضر بهلحاظ پرداختن به نقش نظامهای آموزش عالی و سیاست خارجی در پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری، از نوع پژوهشهای میانرشتهای نوآورانه است و برای نخستینبار با ایجاد رابطهای دوسویه از طریق پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری، دو حوزه مدیریت آموزش عالی کشور و سیاست خارجی را به هم پیوند میدهد؛ همچنین بر مبنای هدف، از نوع کاربردی و از نظر نحوه جمعآوری اطلاعات، پیمایشی است. برای پاسخ به پرسشهای پژوهش، از دو روش کیفی (مصاحبه نیمهساختاریافته) و کمی (پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه آماری در روش کیفی، 6 نفر از صاحبنظران حوزههای آموزش عالی و سیاست خارجی (بهلحاظ ماهیت بینرشتهای پژوهش) هستند که در مصاحبه شرکت کردهاند. جامعه آماری برای ابزار کمی نیز اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی هستند. یافتههای بهدستآمده از این پژوهش، بیانگر کارآمدی آن در سیاستگذاریهای دو حوزه مورداشاره است و مدل نهایی شامل 3 بعد و 30 مؤلفه برای پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در کشور و 5 عامل و 21 ملاک، برای ارتقای نقش نظام آموزش عالی در پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری است. توسعه ظرفیتهای کشور در مسیر پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری در همه ارکان جامعه، بهویژه جامعه علمی و توسعه همکاریهای علمی و فناورانه میان نهادهای علمی کشور و همچنین تسهیل فرایند صدور روادید و تسهیلات ویژه برای جامعه علمی ایران و دیگر کشورها، در راستای توسعه دادوستدهای دانشگاهی، از مهمترین پیشنهادهای کاربردی، به دو نظام موردمطالعه این پژوهش برای پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری است.
پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری
مطالعات میانرشتهای
نظام سیاست خارجی
نظام آموزش عالی
2016
09
22
195
224
http://www.isih.ir/article_232_f78ca697567bb85653d083c50dba860f.pdf
فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی
ISIH
2008-4641
2008-4641
1395
8
4
مطالعات دینشناختی از دیدگاه نینیان اسمارت و تأملی در آن از نگاه عرفانی، با رویکردی میانرشتهای بین کلام، دینشناسی و عرفان
مهدی
سپهری
نینیان اسمارت، دینشناسِ برجسته معاصر، با فاصله گرفتن از دینشناسی سنتی که در قالب علم کلام سابقه داشته است، پژوهش خود درباره دین را پژوهشی تاریخی، تطبیقی (میانفرهنگی)، میانرشتهای و نیز پدیدارشناختی و همدلانه دانسته و آن را در قالب الگویی تحلیلی ارائه میدهد. الگوی وی ابعاد هفتگانه «آیینی و مناسکی»، «تجربی و احساسی»، «اسطورهای»، «اعتقادی و فلسفی»، «اخلاقی و حقوقی»، «اجتماعی و نهادی» و نیز «مادی» را برای دین مطرح میکند که البته این ابعاد با هم مرتبط هستند. از سوی دیگر، دینشناسی عرفانی در مقایسه با نگاه اسمارت، با الگویی تکاملیافته در نگاه سید حیدر آملی، گونهای از شیوه «أنفسی و حضوری» را ارائه میدهد که در عین فاصلهگیری پدیدارشناختی در راستای دوری از تعصبها و قالبهای پیشساخته ذهنی، توانایی همدلیِ ذاتگرایانه و حقیقتجویانه فراوانی در دینشناسی دارد. این «همدلی»، در پدیدارشناسیِ غیرعرفانیِ مدرن، از حد یک همدلیِ ذهنی و درنهایت، احساسی فراتر نمیرود. اگرچه الگوی دینشناسیِ اسمارت با ابعاد متکثر و جامعی که برای دین معرفی میکند، فضای گستردهای برای تحلیل جهانبینیها و ادیان، پیش روی مینهد، اما به اندازه الگویِ وحدتگرای عرفانی، در تحلیل ابعاد طولی و تو در توی دین توانایی ندارد. الگوی «شریعت _ طریقت _ حقیقت» در دینشناسی عرفانی با ساختارِ سهگانهاش در عین ارائه رابطهای مرتبهای و طولی بین ابعاد دین، متضمن استعاره «راه» است که اهمیتی نمادین در تحلیل سنتهای دینی بهعنوان ظهوراتِ حقایق فراتاریخی و فرازمانی در مسیری تاریخی و زمانی دارد.
نینیان اسمارت
مطالعات دینشناختی مدرن
دینشناسی عرفانی
ابعاد دین
مطالعه تاریخی تطبیقی
الگوی دینشناختی
2016
09
22
225
245
http://www.isih.ir/article_240_9784aef8376b8f46a231b2865e31e9c9.pdf