ثنا صفری
چکیده
آموزش عالی بهعنوان نظام پرورش نیروی انسانی متخصص و تولیدکننده دانش نقش مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور دارد. این نقش به ویژه در توسعه انسانی کارآزموده کشورها و پرورش افراد متخصص به ویژه اعضای هیات علمی انکارناپذیر است. در این راستا میتوان سند چشم انداز بیست سال آینده توسعه جامعه ایرانی را مورد نظر قرار داد. در این ...
بیشتر
آموزش عالی بهعنوان نظام پرورش نیروی انسانی متخصص و تولیدکننده دانش نقش مهمی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر کشور دارد. این نقش به ویژه در توسعه انسانی کارآزموده کشورها و پرورش افراد متخصص به ویژه اعضای هیات علمی انکارناپذیر است. در این راستا میتوان سند چشم انداز بیست سال آینده توسعه جامعه ایرانی را مورد نظر قرار داد. در این سند بر ضرورت توجه به پرورش نیروی انسانی، برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی تاکید شده است. از این رو میتوان به نقش و اهمیت آموزش عالی در توسعه آینده این کشور پی برد. بنابراین ماهیت و کیفیت یک موسسه آموزش عالی در گرو کیفیت توان علمی اعضای هیات علمی آن میباشد. به عبارتی دیگر ارتقای دانشگاهها از طریق ارتقای توانمندیهای اعضای هیات علمی و ارتباط آنها با تغییرات تکنولوژیکی وتاثیرات آنها بر تدریس ویادگیری تسریع میگردد. از سوی دیگر پاسخ گویی به نیازهای نوظهور جوامع علمی مستلزم بهره مندی از مطالعات میانرشتهای است. در این مقاله ابتدا به مفهوم و ماهیت توسعه اعضای هیات علمی پرداخته میشود وسپس حیطههای مطالعاتی مربوط به این حوزه مطالعاتی با تاکید بر علوم میانرشتهای مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین رویکردهای جدید ونقش اعضای هیات علمی در ارتقاء مطالعات میانرشتهای مورد بررسی وتحلیل واقع شده ودر پایان راهکارهای مناسب برای ارتقا کیفیت علوم میانرشتهای ارائه میشود.
نوآوری و فناوری
مرتضی شفعتی؛ محمد رضا عبدلی؛ حسن ,ولیان
چکیده
استدلال، بهعنوان نشانۀ وجود تفکر منطقی، استعدادی ذهنی است که به شیوهای عقلانی عمل میکند. در پس هر استدلالی، فردی قرار دارد که برخی مقدمهها را بهگونهای هدفمند، در راستای حمایت از نتایج بهکار میگیرد و هرچه امکان تجربۀ مستقیم محتوای گزارهها کمتر باشد، نیاز به آوردن استدلال برای توجیه نتایج بیشتر میشود. حسابرسی، بهعنوان ...
بیشتر
استدلال، بهعنوان نشانۀ وجود تفکر منطقی، استعدادی ذهنی است که به شیوهای عقلانی عمل میکند. در پس هر استدلالی، فردی قرار دارد که برخی مقدمهها را بهگونهای هدفمند، در راستای حمایت از نتایج بهکار میگیرد و هرچه امکان تجربۀ مستقیم محتوای گزارهها کمتر باشد، نیاز به آوردن استدلال برای توجیه نتایج بیشتر میشود. حسابرسی، بهعنوان عرصهای که ویژگی اصلی آن، اعمال قضاوت حرفهای است، برای ارزشمندتر شدن نیازمند قضاوت بر پایهٔ استدلالهایی قوی است؛ بنابراین، در این مقاله، عواملی را معرفی خواهیم کرد که زمینههای بهبود قدرت استدلال حسابرسان را فراهم میکنند. در این مقاله به کمک 13 خبرهٔ حسابرسی، حسابداری، و مدیریت مالی و برپایۀ روش دلفی نخست، 24 عامل مؤثر بر استدلال، در بازه یکساله بهمن 1397 تا 1398، مشخص و سپس اتفاقنظر خبرگان با بهکارگیری ضریب هماهنگی کندال تأیید شده است. دادههای پژوهش نیز به کمک پرسشنامه مقایسه زوجی محققساخته با نرخ ناسازگاری 03/0 و برپایۀ روش الگوسازی ساختاریـتصویری فازی، در 11 سطح، الگوسازی شدهاند. هوش، تجربه، استانداردهای حسابرسی و حسابداری، و دستورالعملهای حسابرسی، در پایینترین سطح الگو، و توانایی دفاع، عدم سوگیری متن، تردید، و استقلال حسابرس (بهعنوان عوامل تأثیرگذار بر استدلال) در بالاترین سطح قرار گرفتهاند. همچنین، در نمودار میکمک، پایبندی به اخلاق، فرهنگ سازمانی اخلاقمحور و بهدور از تقلب، دانش و مهارت در صنعت موردنظر، و صراحت و شفافیت اطلاعات، بهعنوان عوامل پیوندی استخراج شدهاند که تأکید بر آنها میتواند استدلال حسابرسان را بهبود بخشد.
اقلیمشناسی
مریم رحمانیان؛ حسین افخمی
چکیده
پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تغییرات آبوهوایی، تمام جنبههای زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. این پیامدها اغلب نامحسوس هستند و با گزارشهای رسانهای برای مردم ملموس میشود. رسانهها در گزارشهای اقلیمی از چارچوبهای خبری خاصی استفاده میکنند تا بر نحوه دریافت و درک مردم از این موضوعات اثر بگذارند. مطالعات پیشین ...
بیشتر
پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تغییرات آبوهوایی، تمام جنبههای زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. این پیامدها اغلب نامحسوس هستند و با گزارشهای رسانهای برای مردم ملموس میشود. رسانهها در گزارشهای اقلیمی از چارچوبهای خبری خاصی استفاده میکنند تا بر نحوه دریافت و درک مردم از این موضوعات اثر بگذارند. مطالعات پیشین در مورد نحوه قاببندی اخبار اقلیمی در رسانههای جهان نشان میدهد که چگونه آنها افکار عمومی را پیرامون موضوع تغییرات آبوهوایی شکل میدهد. با این حال، چنین مطالعاتی چندان در مورد رسانههای ایران صورت نگرفته است. این مقاله را میتوان یکی از اولین گامهای بررسی نحوهٔ قاببندی اخبار اقلیمی در ایران بهحساب آورد که در آن 388 خبر اقلیمی از 15 روزنامه سراسری ایران به کمک نرمافزارهای SPSS و EXCELL مورد تحلیل محتوای کمّی قرار گرفته است. یافتههای مقاله حاضر نشان میدهد که مطبوعات ایران بیشتر از فریمهای «برخورد» و «پیامدهای محیطزیستی» و کمتر از فریمهای «عدم قطعیت» و «آبوهوای جاری» برای ارائه اخبار آبوهوایی استفاده کردهاند. همچنین، مطبوعات مورد بررسی در این مقاله جهت تحریر اخبار اقلیمی بیشتر بر «کارشناسان» به عنوان منبع خبری تأکید داشتهاند.
میان رشتهای
ریحانه نیک روش؛ سید غلامرضا اسلامی؛ ژاله صابرنژاد؛ عبدالحسین کلانتری
چکیده
رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوۀ آموزشی معلممحور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوۀ آموزشی دانشآموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزشگرایی به سازندهگرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونههای فضایی و روابط جدید است. مقالۀ حاضر با هدف دستیابی به اصول ...
بیشتر
رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوۀ آموزشی معلممحور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوۀ آموزشی دانشآموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزشگرایی به سازندهگرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونههای فضایی و روابط جدید است. مقالۀ حاضر با هدف دستیابی به اصول تولید اجتماعی و معیارهای ارزشیابی فضاهای آموزشیِ همخوان با شیوۀ یادگیری سازندهگرا بر این فرض استوار است که با بهرهگیری از رویکرد سازندهگرایی و اتکا بر نظریههای تولید اجتماعی فضا میتوان به گونههایی مشخص از فضامندی مدارس دست یافت که در طی آن تعاملات کودکان و مشارکت فعال آنها در یادگیری منجر به افزایش انگیزۀ آنها در امر تعلیم و تربیت میشود. این مقالۀ کیفی و بین رشتهای از لحاظ هدف بر شیوۀ توسعهای و از منظر روش بر مبنای تحقیقات توصیفیـتحلیلی استوار است. لذا، با استفاده از یک چارچوب تحلیلی از مجموعۀ نظریهها، فضاهای آموزشی سه مدرسه که بهطور هدفمند انتخاب شدهاند، با توجه به قابلیتهای فضاییـاجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش با شناسایی پنج گونه از فضاهای آموزشی به الگویی از ساختار فضایی مناسب ـ شامل مجموعۀ کلاس، فضای عمومی و فضای مشترک ـ برای کاربرد روش آموزشی سازندهگرا و در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی دانشآموزان دست یافته است. در واقع، اگر کلاسهای رایج بهنوعی نمایندۀ مفهوم قدرتِ برخاسته از نظریۀ لوفور و فوکو باشند، ساختار ارائهشده گونهای از تبدیلپذیری و سیالیت فضایی را پیشنهاد داده که بهرغم مفهوم انعطافپذیری ـ با پلان کاملاً باز ـ میتواند از هرجومرج فضا جلوگیری کند.
میان رشتهای
سکینه هژبر لاکه؛ خسرو جلیلی کهنه شهری؛ احمدرضا نظری چروده
چکیده
شعر پستمدرن را بهواسطهٔ ویژگی بیپردهگویی و ساختارشکنی موضوعات کلامی، میتوان مرجعی مناسب برای مطالعات کهنالگویی در نظر گرفت. مقالهٔ حاضر با توجه به کثرت بسامد واژهها، ترکیبات، و عباراتی پیرامون خشم، خشونت و مرگ در شعر پستمدرن فارسی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که دلیل تمایل اغراقآمیز شاعران پستمدرن به بیان خشم ...
بیشتر
شعر پستمدرن را بهواسطهٔ ویژگی بیپردهگویی و ساختارشکنی موضوعات کلامی، میتوان مرجعی مناسب برای مطالعات کهنالگویی در نظر گرفت. مقالهٔ حاضر با توجه به کثرت بسامد واژهها، ترکیبات، و عباراتی پیرامون خشم، خشونت و مرگ در شعر پستمدرن فارسی، در پی یافتن پاسخ به این پرسش است که دلیل تمایل اغراقآمیز شاعران پستمدرن به بیان خشم و خشونت در شعر چیست؟ در این راستا، تصاویر «خشم و خشونت اجتماعی»، «خشم و خشونت فردی» و «تصاویر مرتبط با مرگ» در آثار تعدادی از شاعران پستمدرن، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با در نظر گرفتن رویکرد میانرشتهای، بین ادبیات و دو حوزهٔ نقد اجتماعی و نقد روانشناختی مورد بررسی قرار داده شده است. نتیجه نشان داد، کثرت بازتاب «خشونت نسبت به زنان»، «فساد اخلاقی»، «جنگ» و ناهنجاریهایی از قبیل «مصرف مواد مخدر» در بخش خشونتهای اجتماعی، «خودکشی» و «مازوخیسم» در بخش خشونتهای فردی، بیشتر برخاسته از اندیشهٔ فراگیر «مرگاندیشی» است. «مرگاندیشی» که یکی از نشانههای غلبهٔ کهنالگوی سایه در ناخودآگاه بشر است، در شعر پستمدرن، به یک اندیشهٔ جاری و بهتبع آن به یکی از ویژگیهای اصلی این جریان شعری تبدیل شده است. شاعران پستمدرن سعی نمودهاند برای نشان دادن تاریکی و خشم درونی نهفته در اجتماع، از تصاویر منزجزکننده و وحشتزا، که مرتبط با «مرگ» است، بهره ببرند و روند شعر خود را به سوی تاریکی و وحشت پیش ببرند؛ تاجاییکه میتوان ادعا کرد، از میان شاعران معاصر، آنهایی که در ناخودآگاه خویش، مغلوب کهنالگوی سایه بودند، به شعر پستمدرن روی آوردهاند.
زبان و ادبیات
وحیدرضا میرزائیان
چکیده
یکی از دغدغههای بشر امروز، با وجود هر دین و آیین، رعایت اخلاق و شئونات انسانی است؛ این مقاله نیز با تکیه بر همین مهم نگاهی دارد به لزوم رعایت معیارهای اخلاقی هنگام استفاده از فضای مجازی در آموزش و یادگیری به صورت عام و آموزش زبان به صورت خاص. سعی شده است تا شناختی از وضعیت موجود در زمینه رعایت موازین اخلاقی و محیطهای آموزش مجازی و ...
بیشتر
یکی از دغدغههای بشر امروز، با وجود هر دین و آیین، رعایت اخلاق و شئونات انسانی است؛ این مقاله نیز با تکیه بر همین مهم نگاهی دارد به لزوم رعایت معیارهای اخلاقی هنگام استفاده از فضای مجازی در آموزش و یادگیری به صورت عام و آموزش زبان به صورت خاص. سعی شده است تا شناختی از وضعیت موجود در زمینه رعایت موازین اخلاقی و محیطهای آموزش مجازی و همچنین لزوم جلب توجه دانشجویان و مدرسان به این حوزه ارائه شود. در این مقاله از روش پرسشنامهای استفاده شده و دو نوع فرم نظرسنجی تهیه شد که نوع اول برای مدرسان زبان و نوع دوم برای زبانآموزان تدوین و توزیع گردید. تجزیه و تحلیل پرسشنامهها نشان داد که اکثر مدرسانی که از رایانه برای آموزش زبان استفاده میکنند، هنگام روبرویی با اطلاعات شخصی زبانآموزان، حریم شخصی ایشان را رعایت نمودهاند. همچنین دانشجویان هم نسبت به پخش تصاویر خود در فضای مجازی بیشترین حساسیت را نشان دادند و از کنترل ورود و خروج و سایر فعالیتهای خویش در فضای مجازی توسط استادان احساس نامناسبی نداشتند. در این مقاله از آزمون کای _ اسکویر استفاده شد و نتیجه این بود که تفاوت معناداری بین جنسیت و لزوم رعایت موازین اخلاقی، هنگام یادگیری در فضای مجازی وجود ندارد.
نوآوری و فناوری
علی بیات سیدشهابی؛ محمدرضا سعیدآبادی؛ داتیس خواجهئیان
چکیده
با همهگیری رسانههای اجتماعی و توانمندشدن کاربران در مشارکت با سازمانهای رسانهای، همآفرینی ارزش به یک روند فزاینده در صنعت رسانه تبدیل شده است. خبرگزاریها ازجمله سازمانهای رسانهای هستند که به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر مشارکت کاربران از طریق شبکههای اجتماعی، شهروند خبرنگاری و محتوای تولیدشده توسط کاربران قرار گرفتهاند ...
بیشتر
با همهگیری رسانههای اجتماعی و توانمندشدن کاربران در مشارکت با سازمانهای رسانهای، همآفرینی ارزش به یک روند فزاینده در صنعت رسانه تبدیل شده است. خبرگزاریها ازجمله سازمانهای رسانهای هستند که به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر مشارکت کاربران از طریق شبکههای اجتماعی، شهروند خبرنگاری و محتوای تولیدشده توسط کاربران قرار گرفتهاند و از مشارکت کاربران به اشکال گوناگون، از محتوای خبری تا تحلیل و پویش و گفتوگو و محتوای کاربرساخته بهرهمند میشوند. پژوهش جاری با نظرسنجی از 735 نفر از کاربران فعال سامانه «فارسمن» متعلق به خبرگزاری فارس به شناسایی مؤلفهها و ابعاد همآفرینی ارزش در خبرگزاریها و توسعهٔ مدل همآفرینی ارزش راهبردی میپردازد. مدل تحقیق مبتنی بر این است که انگیزه مشارکت کاربر در همآفرینی تحت تأثیر سه نوع ارزش رابطهای، اقتصادی و سرگرمی است که از طریق تقویت برند به وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری میانجامد. با اجرای یک پرسشنامه و جمعآوری داده از 12330 نفر از کاربران فارسمن که حداقل یکبار سوژهای را در فارسمن ثبت کردهاند، سپس با استفاده از رویکرد کمّی و با بهرهگیری از نرمافزارهای SPSS، EXCEL، و SMART-PL به تجزیهوتحلیل پرسشنامههای تکمیلشده پرداخته و مدل معادلات ساختاری تأیید شد. یافتهها نشان میدهد مشارکت مخاطبان شبکههای خبری بهترتیب در همآفرینی ارزش رابطهای، سرگرمی و اقتصادی تأثیر مثبت داشته و با تقویت ارزش برند خبرگزاری، باعث افزایش وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری مخاطبان میشود.
پژوهش و فناوری
رضا مهدی؛ احمد کیخا
چکیده
بازکاوی وضعیت نوآوریهای پژوهشی دانشگاهها میتواند به بهبود نقش آنها در توسعه فناوری و تبادل دانش میان مخاطبان مختلف اجتماعی و اقتصادی منجر شود و به تعاملات مؤثرتر میان دانشگاهها و سایر بخشهای کلان جامعه کمک کند. هدف از این مقاله، شناسایی و گزارش نوآوری در حوزه پژوهش، فناوری و تبادل دانش در چند دانشگاه برتر واقع در شهر تهران ...
بیشتر
بازکاوی وضعیت نوآوریهای پژوهشی دانشگاهها میتواند به بهبود نقش آنها در توسعه فناوری و تبادل دانش میان مخاطبان مختلف اجتماعی و اقتصادی منجر شود و به تعاملات مؤثرتر میان دانشگاهها و سایر بخشهای کلان جامعه کمک کند. هدف از این مقاله، شناسایی و گزارش نوآوری در حوزه پژوهش، فناوری و تبادل دانش در چند دانشگاه برتر واقع در شهر تهران است. این پژوهش بهصورت کمی با استناد به دادههای ثبتی نهادی در دو گام انجام شده است. در گام نخست، با مرور غیرنظاممند اسناد، مؤلفههای چاچوب مفهومی پژوهش شناسایی شده است. مؤلفههای چارچوب نوآوری در پژوهش، فناوری و تبادل دانش شامل نوآوری در دروندادها، فرایندها و بروندادها است. دروندادها شامل منابع انسانی، منابع مالی و زیرساختها، فرایندها شامل ساختارها و تشکیلات، سازوکارها و رویهها و بروندادها شامل خلق و کاربست دانش و فناوری، طرحهای پژوهشی تقاضامحور، کمیت و کیفیت مقالات علمی منتشرشده، چاپ کتاب و انتشار مجله علمی، مراتب اعضای هیئت علمی، افتخارات اعضای هیئت علمی، گسترش تحصیلات تکمیلی، واحدهای فناور و شرکتهای نوپا و دانشبنیان و شتابدهندهها، تحرک علمی بینالمللی، درآمد حوزۀ پژوهش، فناوری و تبادل دانش، است. در گام دوم، وضعیت نوآوری در هشت دانشگاه برتر در کارکرد پژوهش، فناوری و تبادل دانش واکاوی شده است. در این دانشگاهها نوآوری در حوزه پژوهش و فناوری در دو مفهوم و منظر شامل نوآوری در نظام پژوهش و فناوری و عناصر و اجزای آن و پشتیبانی دانشگاهها و نظام پژوهش و فناوری دانشگاهی از تحول و نوآوری به معنای مقابله با سکون، رکود و ایستایی، وجود دارد. دانشگاهها در تمامی مؤلفههای دروندادها، فرایندها و بروندادهای پژوهش، فناوری و تبادل دانش بهطور محسوس دارای تحول و نوآوری بوده و پشتیبان نوآوری هستند.
عباس منوچهری
چکیده
با سرعت انتشار بیسابقه و تداوم غیرقابلتصور در بهچالشکشیدن تعاملات کوچک و کلان انسانی، ویروس کویدـ19 اکنون به دغدغهای مهم برای متخصصان و همچنین مردم عادی در سراسر جهان تبدیل شده است. ویروس کرونا نهتنها سلامت انسانها را به خطر انداخته، بلکه حتی زیستجهان انسانی را مختل کرده است. فواصل زمانی وقوع پاندمیها در حال کاهش ...
بیشتر
با سرعت انتشار بیسابقه و تداوم غیرقابلتصور در بهچالشکشیدن تعاملات کوچک و کلان انسانی، ویروس کویدـ19 اکنون به دغدغهای مهم برای متخصصان و همچنین مردم عادی در سراسر جهان تبدیل شده است. ویروس کرونا نهتنها سلامت انسانها را به خطر انداخته، بلکه حتی زیستجهان انسانی را مختل کرده است. فواصل زمانی وقوع پاندمیها در حال کاهش است و درعینحال، هر بار بر شدت و قدرت ویرانگری هر پاندمی جدید افزوده میشود. این بدان معناست که عالم بشری تنها از طریق ویروسی مشخص تهدید نمیشود، بلکه در حال تجربهٔ روند ویرانگر پاندمیهای تشدیدشونده است. این مقاله تلاش دارد تا با این پدیده از منظری میانرشتهای مواجه شود. آنچه در اینجا ادعا شده این است که پرسشها فقط زمانی پاسخهای مقتضی را خواهند گرفت که به واقعیات مربوط به منشأ این ویروس توجه شود. ویروس کرونا معلول علت یا علل معینی نیست، بلکه در بطن عالم زندگانی بشر، که شامل «طبیعت» هم میشود، نشانهای است که بر اختلالی قابلتوجه، اما اغلب نادیدهگرفتهشده، در عالم انسانی دلالت دارد. در عالمیت تکنیکیشدهٔ دوران مدرن جنگافزار تکنولوژیکی منشأ پاندمیها و ویروسهاست. به عبارتدیگر، در جهان تکنولوژیکی هم طبیعت و هم زیستجهان انسانی بهنحوی نظاممند تخریب و مختل شدهاند.
برنامه هفته توسعه در ایران
فاطمه سرخه دهی؛ اباذر اشتری مهرجردی
چکیده
ایران بهرغم سابقه طولانی در برنامهریزی، همچنان با مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری روبرو است. تولید بهعنوان مهمترین رکن توسعه صنعتی دچار معضلات بسیاری است. سؤال اصلی این است که مشکلات و معایب برنامههای توسعه در حوزههای اقتصادی و فرهنگی، جهت حمایت از تولید، فعالیتهای مولد و توسعه صنعتی چیست؟ برای پاسخ از روش تحلیلیـ ...
بیشتر
ایران بهرغم سابقه طولانی در برنامهریزی، همچنان با مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری روبرو است. تولید بهعنوان مهمترین رکن توسعه صنعتی دچار معضلات بسیاری است. سؤال اصلی این است که مشکلات و معایب برنامههای توسعه در حوزههای اقتصادی و فرهنگی، جهت حمایت از تولید، فعالیتهای مولد و توسعه صنعتی چیست؟ برای پاسخ از روش تحلیلیـ توصیفی در چارچوب مبانی نظری رویکرد اقتصاد نهادگرا استفاده شده است. با وجود قوانین حمایت از تولید در برنامههای توسعه و تأکید بر حمایتهای مالی، اما همچنان بخش تولید با مشکلات بسیار مواجه است. نتایج حاکی از آن است که فقدان راهبرد توسعه صنعتی مشخص، عدم توجه به فرهنگ اقتصادی ضد تولید، عدم شناسایی فعالیتهای مولد، جذابیت سرمایهگذاری در فعالیتهای نامولد، فقدان سیاستهای مالیاتی مناسب، عدم دسترسی به کلیه حسابهای بانکی، عدم شفافیت، فضای بیثبات اقتصاد کلان و ناامنی حقوق مالکیت از مهمترین مشکلات تولید است و موجب شده حمایتهای مالی به رانتهای نامولد و افزایش رانتجویی منجر شود. یکی دیگر از مسائل مهم اما مغفول در برنامهریزی توسعه، فقدان راهبرد برای تحول فرهنگ اقتصادی و خلقیات جامعه در مسیر تولید و توسعه صنعتی و افزایشاعتماد عمومی و سرمایههای اجتماعی است.
رضا اکبری نوری؛ راضیه موسوی خورشیدی؛ محمدرضا گلیج
چکیده
پست مدرنیزم را میتوان به عنوان چالشی اساسی در مقابل آموزههای مدرنیزم قلمداد کرد که از دهه 1960 به بعد با اتکا به بنیادهای معرفتی خود تاثیری اساسی را بر برنامهریزی شهری به جا گذاشت، به گونهای که برنامهها و اهداف را در برنامهریزی شهری نسبت به دوران مدرن مورد بازخوانیهای اساسی قرار داد. پست مدرنیزم که برخلاف مدرنیزم بر عدم ...
بیشتر
پست مدرنیزم را میتوان به عنوان چالشی اساسی در مقابل آموزههای مدرنیزم قلمداد کرد که از دهه 1960 به بعد با اتکا به بنیادهای معرفتی خود تاثیری اساسی را بر برنامهریزی شهری به جا گذاشت، به گونهای که برنامهها و اهداف را در برنامهریزی شهری نسبت به دوران مدرن مورد بازخوانیهای اساسی قرار داد. پست مدرنیزم که برخلاف مدرنیزم بر عدم قطعیتها تکیه داشت تلاش کرد تا با اتکا بر همین مولفه روایتهای جدیدی را در برنامه یزی شهری در سه زمینه انگیزه، اهداف و چگونگی انجام برنامهها وارد این حوزه گرداند. بر این مبنا چند گانه باوری که ریشه در عدم قطعیت به عنوان باور بنیادین پست مدرنها داشت به عنوان محور اساسی در برنامهریزیهای جدید مد نظر قرار گرفت. مقاله حاضر تلاش دارد تا با اتکا به روش توصیفی ـ تحلیلی، خوانش پست مدرنها را به برنامهریزی شهری نسبت به پیش از خود که متعلق به دوران مدرن است مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به این منظور ابتدا به واکاوی مولفههای بنیادی در میان پست مدرنها در این زمینه پرداخته تا بر مبنای آن، رویکرد آنها را به برنامهریزی شهری مورد تحلیل قرار دهیم.
معصومه قاراخانی
چکیده
ایجاد پیوند میان حوزه های نظری و عرصههای عملی آموزش و نیز ارتباط اثربخش علم با واقعیت های اجتماعی روزمره از ویژگی های آموزش میان رشته ای است. میان رشته ای «سیاست اجتماعی» که با مسایل سیستمی و پیچیده زندگی روزمره سروکار دارد، از هر دو این ویژگی ها برخوردار است. گرچه «سیاست اجتماعی» در برخی از دانشگاه های دنیا به مثابه یک ...
بیشتر
ایجاد پیوند میان حوزه های نظری و عرصههای عملی آموزش و نیز ارتباط اثربخش علم با واقعیت های اجتماعی روزمره از ویژگی های آموزش میان رشته ای است. میان رشته ای «سیاست اجتماعی» که با مسایل سیستمی و پیچیده زندگی روزمره سروکار دارد، از هر دو این ویژگی ها برخوردار است. گرچه «سیاست اجتماعی» در برخی از دانشگاه های دنیا به مثابه یک رشته دانشگاهی هویت مستقل خود را دارد، اما تاکنون به طور مشخص و مستقل به عنوان بخشی از ساختار آموزش دانشگاهی ایران درنیامده است. این پژوهش با آگاهی از مسئله کم توجهی به میان رشته «سیاست اجتماعی»، به این پرسش پاسخ می دهد که دلایل امکان و شرایط امتناع «سیاست اجتماعی» در نظام آموزش عالی ایران چیست؟ با اتخاذ رویکردی تفسیری و تحلیلی تلاش می شود دلایل امتناع و شرایط امکان آن در ایران واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش ماهیت موضوع «سیاست اجتماعی»، شرایط بیمارگونه ساختار آموزش دانشگاهی در ایران و نیز ضعف گفتمان روشنفکری در توجه به موضوعات مرتبط با «سیاست اجتماعی» را می توان به عنوان دلایل امتناع آن دانست. شرایط امکان «سیاست اجتماعی» نیز خود را در توجه به دو سطح از ضرورت باز می یابد. یک، سطح شناختی که ناظر بر نقش راهبردی رشته «سیاست اجتماعی» در سیاستگذاری اجتماعی است، و دوم، سطح کاربردی که مستلزم درک شرایط مسئله مند اجتماعی در ایران و ضرورت فهم علمی این شرایط است. تأسیس «سیاست اجتماعی» آکادمیک می تواند از سویی ناظر بر بعد معرفت شناختی آن با هدف توسعه دانش اجتماعی در ایران باشد و از سوی دیگر در توجه به اهمیت کارکردی و نقش کاربردی آن، می تواند با پیوند میان ابعاد اجتماعی، سیاسی و امنیتی با وجوه علمی پدیده های اجتماعی منجر به کاستن از هزینه های فرصت سیاست گذاری های اجتماعی در جامعه شود.
قاسم درزی؛ احمد پاکتچی
چکیده
ترجمه فرهنگی یکی از مهمترین الزامات زبانشناختی مطالعات میانرشتهای است که مقصود از آن همسانسازی و همسنخ کردن مضامین فرهنگی رشتههای مختلف برای برقراری ارتباط بهتر میان آنها است. نشانهشناسی فرهنگی نیز از جدیدترین علوم است که به شکل برقراری ارتباط میان فرهنگها پرداخته است. نشانهشناسی فرهنگی سه الگوی «دیگریفرهنگی»، ...
بیشتر
ترجمه فرهنگی یکی از مهمترین الزامات زبانشناختی مطالعات میانرشتهای است که مقصود از آن همسانسازی و همسنخ کردن مضامین فرهنگی رشتههای مختلف برای برقراری ارتباط بهتر میان آنها است. نشانهشناسی فرهنگی نیز از جدیدترین علوم است که به شکل برقراری ارتباط میان فرهنگها پرداخته است. نشانهشناسی فرهنگی سه الگوی «دیگریفرهنگی»، «کریولسازی» و «سپهر نشانهای» را برای برقراری ارتباط میان فرهنگی اراپه میکند. در الگوی دیگریفرهنگی، همدلی مهمترین کلید برای رفع مانع «دیگری» در برقراری ارتباط میانفرهنگی معرفی میشود. سپهر نشانهای نیز جایی است که در مرکز آن متون فرهنگی تولید میشوند و بیرون از آن آشوب و بینظمی، درون سپهر را تهدید میکند و در تعامل این درون و بیرون سپهر است که میتوان به تولید فرهنگ جدید دست یافت. در الگوی کریولشدگی نیز، شیوه شکلگیری زبانهای میانفرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد. شناخت کیفیت چنین مقولهای میتواند بهخوبی میانرشتهپژوه را در دستیابی به زبان مشترک بینرشتهای یاری رساند.
محمد عسگری
چکیده
پرورش مهارتهای تفکر، بهخصوص مهارتهای تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزههای معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دورههای میانرشتهای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میانرشتهای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله ...
بیشتر
پرورش مهارتهای تفکر، بهخصوص مهارتهای تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزههای معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دورههای میانرشتهای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میانرشتهای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله به موضوعات ذیل میپردازد: آموزش چگونه اندیشیدن دربارة اصول منطقی هر موضوع، آموزش اندیشههای کلیدی تفکر، اهمیت اندیشهها در تبدیل شدن افراد به متفکری انتقادی، آموزش تفکر در یک حوزه خاص، دریافت اندیشهها و منطق یک متن، اهمیت پرسشگری در آموزش تفکر انتقادی و دیدن موضوعات از منظرهای متفاوت و متضاد. در پایان، الگویی اقتباسی برای آموزش مهارتهای تفکر انتقادی از منظر رویکردی انتقادی معرفی شده است.
جمعیت شناسی
میلاد بگی
چکیده
با توجه به تغییر ساختار سنّی جمعیت و تحولات اقتصادی-اجتماعی سطح کلان که ایران تجربه کرده است انتظار میرود روندهای ازدواج در بین دورهها و نسلهای مختلف با تغییراتی همراه باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش سن-دوره-کوهورت چندسطحی به بررسی تغییرات دورهای و نسلی ازدواج و تعیینکنندههای احتمال ازدواج طی چهار دهه اخیر پرداخته است. ...
بیشتر
با توجه به تغییر ساختار سنّی جمعیت و تحولات اقتصادی-اجتماعی سطح کلان که ایران تجربه کرده است انتظار میرود روندهای ازدواج در بین دورهها و نسلهای مختلف با تغییراتی همراه باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش سن-دوره-کوهورت چندسطحی به بررسی تغییرات دورهای و نسلی ازدواج و تعیینکنندههای احتمال ازدواج طی چهار دهه اخیر پرداخته است. یافتهها حاکی از آن است در هر دو جنس، کوهورتهای جوانتر در مقایسه با کوهورتهای مسنتر، ازدواج خود را به تأخیر انداخته و در سنین بالاتری ازدواج میکنند. در همه کوهورتها تا سن 35 سالگی، درصد زنان ازدواجکرده بیش از مردان است اما در سنین بالاتر این امر برعکس خواهد شد. روندهای دورهای این نتایج را مورد تایید قرار میدهد. تحلیلهای سن-دوره-کوهورت نیز نشان داد که اگرچه در دورهها و کوهورتهای مختلف زنان زودتر از مردان ازدواج کردهاند، اما به طور کلی احتمال ازدواج زنان کمتر از مردان است. تحصیلات دانشگاهی و اشتغال دو متغیر مهم در کاهش احتمال ازدواج در دورهها و کوهورتهای مختلف بود ولی تأثیرات آنها در بین دو جنس متفاوت است. مدل مرد نانآور خانواده ایرانی سبب شده است تا اشتغال، احتمال ازدواج مردان را افزایش و احتمال ازدواج زنان را کاهش دهد. با توجه به گسترش آموزش عالی و طولانیشدن دوره تحصیل انتظار میرود در صورت عدم ارائه برنامههای سیاستی مناسب برای اشتغال جوانان، تأخیر در سن ازدواج همچنان تداوم داشته باشد. در این راه نیاز است تا برنامهریزان در سیاستهای خود، تغییرات رخداده در سطح خانواده و جامعه طی دهههای گذشته را مد نظر قرار دهند.
ابراهیم برزگر
چکیده
مطالعات میانرشتهای گونهای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعفها و کاستی های تخصصی شدن و شعبهشعبه شدن علم به رشتههای تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزههای فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تأکید میورزد. فلسفه پیدایش علوم میانرشتهای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیدههای ...
بیشتر
مطالعات میانرشتهای گونهای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعفها و کاستی های تخصصی شدن و شعبهشعبه شدن علم به رشتههای تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزههای فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تأکید میورزد. فلسفه پیدایش علوم میانرشتهای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیدههای منفرد، اما چندوجهی و پدیدههایی ریشه دارد که تبیین همزمانی، مشکلشناسی میانرشتهای، راه حلشناسی میانرشتهای، و اقدام همگانی و فراگیر را میطلبید. از سوی دیگر، در مجادلات نظری و نقد روششناسی تجزیه و ترکیب و علوم پوزیتیویسمی ریشه دارد. این گونه مطالعات هم محدودیتها و کاستیهای روش تجزیهگرایی و تخصصیمحوری را برطرف میکند، هم ظرفیتها و امکانات پژوهشی جدیدی برای حوزههای مختلف علوم فراهم میآورد.
مرتضی بحرانی
چکیده
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب ...
بیشتر
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی وفایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روششناختی بر این واقعیت مبتنی است که روشهای کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت دربرخی از علوم از بقیه متفاوت و کاملتر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفتشناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. اینکه کدام معیار، معیار اصلی طبقهبندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میانرشته را نیز تعیین میکند. حسب این تمایز، «میانرشتهای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستیشناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روششناختی و معرفتشناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیمبندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستیشناختی و اخلاقی توجه شده و میانرشتهای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندیهای موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایدهمندی علوم از جنبه حلالمسائلی، افق همکاریهای میانرشتهای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبتسنجی میپردازد.
رضا ماحوزی
چکیده
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها ...
بیشتر
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها با یکدیگر سخن گفته شده است و هم از تمایز و تفرد هر یک از دیگری. با اینحال این موضع نه معادل رویکرد رشتهای در عصر مدرن و نه معادل رویکرد میانرشتهای است. این موضع حتی معادل وحدت این دو با یکدیگر هم نیست. بلکه اساساً این علمشناسی در یک فضای فکریِ متفاوت از علمشناسی قرون اخیر طرح گردیده است. این نوشتار درصدد است پس از تشریح علمشناسی فارابی و ابنسینا و سپس تشریح رویکرد رشتهای و میانرشتهای این تفاوت را نشان دهد. در پایان با لحاظ احتیاط در استعمال واژه «پیشارشتهای» این رویکرد به علمشناسی فارابی و ابنسینا نسبت داده میشود.
جمال سلیمی؛ حسن ملکی
چکیده
مبنای نظری برنامه درسی بین رشته ای را می توان در فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی یافت. نهضت پیشرفت گرایی رویکردی به آموزش و یادگیری است که در آن بر خلاقیت، فعالیت، یادگیری طبیعی، کسب تجارب یادگیری در جهان واقعی و تجاربی از این نوع تاکید زیادی می شود. یکی دیگر از مبانی نوین نظری رویکرد بین رشته ای، تئوری «سازنده گرایی » است. این تئوری ...
بیشتر
مبنای نظری برنامه درسی بین رشته ای را می توان در فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی یافت. نهضت پیشرفت گرایی رویکردی به آموزش و یادگیری است که در آن بر خلاقیت، فعالیت، یادگیری طبیعی، کسب تجارب یادگیری در جهان واقعی و تجاربی از این نوع تاکید زیادی می شود. یکی دیگر از مبانی نوین نظری رویکرد بین رشته ای، تئوری «سازنده گرایی » است. این تئوری بر این اعتقاد است که هر شخصی بایستی واقعیتهای خود را بسازد. یک اصل ساختن گرایی می گوید تجربه کلید یادگیری معنی دار است- البته نه تجاربی که در قالب کتابهای درسی ارائه شده اند، بلکه تجاربی که هر شخص به گونه ای مستقیم و بلاواسطه کسب می نماید- و به اشتراک گذاشتن تجارب نیز بسیار اثرگذار خواهد بود. در ضمن مباحث مربوط به تدوین مضامین و محتویات در یک برنامه درسی میان رشته ای، به دلیل ضرورت امر، هرگونه تقسیم بندی رشته ای رد می شوند. محتویات مواد درسی بر اساس مشکلات تعریف می شوند مضافاً آنکه این مشکلات باید لنگرگاهی در واقعیت بیابند. مشکلات اصلی و واقعی زندگی به سر نخی تبدیل می شوند که بایستی آنها نه تنها در طراحی برنامه درسی بلکه را در فرآیند «آموزش» هم دخالت داد. از طرف دیگر، برنامه درسی متشکل از عناصری است که بدون آنها، ساختاری منسجم نخواهد داشت. در این مقاله، ابتدا به بررسی ادبیات مربوط به برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی پرداخته شده و به دنبال آن سعی شده است که با برشمردن عناصر اصلی برنامه درسی میان رشته ای، راهکارهای عملی برای طراحی برنامه درسی در این دیدگاه ارائه گردد.
سید صدرالدین موسوی؛ مسعود درودی
چکیده
مطالعات پسااستعماری از حوزههای مطالعاتی جدید دربارة مسائل کشورهای غیرغربی و فرهنگ آنهاست و در چارچوب مطالعات فرهنگی جای میگیرد. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعهای از رهیافتهای نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگرایی به تحلیل گفتمان استعماری میپردازد. این مطالعات بر استعمار به مثابه امری غیرفیزیکی ...
بیشتر
مطالعات پسااستعماری از حوزههای مطالعاتی جدید دربارة مسائل کشورهای غیرغربی و فرهنگ آنهاست و در چارچوب مطالعات فرهنگی جای میگیرد. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعهای از رهیافتهای نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگرایی به تحلیل گفتمان استعماری میپردازد. این مطالعات بر استعمار به مثابه امری غیرفیزیکی و فرهنگی که کماکان ادامه دارد، تأکید میورزد. حوزه و دامنة مطالعات پسااستعماری، به دلیل طرح مباحث جدید دارای وسعت گستردهای است. این آشفتگی بهویژه بهدلیل دامنة وسیع موضوعات مورد علاقة مطالعات پسااستعماری است که از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی، پژوهش دربارة حکومتهای استعماری، مسئلة هویت و مطالعات فرهنگی و.... ؛ را دربرمیگیرد. این امر باعث ابهامات و مناقشاتی در برخوردهای نخستتین مخاطبان و پژوهشگران با این حوزه از مطالعات میگردد وباعث شده است برخی از نویسندگان این مطالعات را به طور یکپارچه و دارای وحدت مفهومی استنباط کنند. به نظر میرسد تدقیق در رویکردهای و شاخههای این مطالعات ضروری مینماید. براین اساس در این مقاله سعی برآنست تا از رهگذر بررسی دقیق موضوعات و مسائل و رویکردهای مطالعات پسااستعماری، به شناخت هر چه صحیح و دقیقتر از این حوزة مطالعاتی رسیده و با نگرشی انتقادی، به ابعاد مغفول در این مطالعات بپردازد.
حسین ابراهیمآبادی
چکیده
تاسیس و گسترش آموزش عالی میانرشتهای یکی از دغدغههای مهم ذهنی و برنامهای وزارت علوم در طول سالهای 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامهها، فعالیتها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشتههای میانرشتهای» نشانگراستقبال سرد دانشگاهها، جامعه علمی و حتی بخشهای ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی ...
بیشتر
تاسیس و گسترش آموزش عالی میانرشتهای یکی از دغدغههای مهم ذهنی و برنامهای وزارت علوم در طول سالهای 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامهها، فعالیتها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشتههای میانرشتهای» نشانگراستقبال سرد دانشگاهها، جامعه علمی و حتی بخشهای ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده میشود درسطح کلان، میتوان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینههای عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی وسازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میانرشتهای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میانرشتهای اشاره داشت. در این مقاله تلاش میشود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میانرشتهای، موانع چرخش ازآموزش رشتهای به آموزش و یادگیری میانرشتهای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میانرشتهای مقایسه و ویژگیهای آموزش میانرشتهای به بحث گذاشته میشود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایدههایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میانرشتهای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میانرشتهایها مورد بررسی و پیشنهاد شده است.
محمد حسنخانی
چکیده
دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان یک دانشگاه غیردولتی در سال 1361 و با هدف تلفیق میان شاخههای مشخصی از علوم انسانی با معارف و علوم اسلامی تأسیس شد. در این مقاله تجربة نوین دانشگاه امام صادق(ع) در طراحی و تأسیس نسل جدیدی از رویکرد آکادمیک در مطالعات میانرشتهای در نظام آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار میگیرد. مقاله ضمن ارزیابی عملکرد ...
بیشتر
دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان یک دانشگاه غیردولتی در سال 1361 و با هدف تلفیق میان شاخههای مشخصی از علوم انسانی با معارف و علوم اسلامی تأسیس شد. در این مقاله تجربة نوین دانشگاه امام صادق(ع) در طراحی و تأسیس نسل جدیدی از رویکرد آکادمیک در مطالعات میانرشتهای در نظام آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار میگیرد. مقاله ضمن ارزیابی عملکرد دانشگاه در نیل به اهداف اعلامی و مطلوبش در گسترش مرزهای علوم اسلامی و گسترش تحقیقات میانرشتهای بین علوم و معارف اسلامی با علوم انسانی و علوم اجتماعی، به توصیف و تبیین نوآوری دانشگاه امام صادق(ع) در تلفیق میان معارف اسلامی از یک سو و رشتههای علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق، مدیریت و ارتباطات از سوی دیگر پرداخته و سپس دستاوردهای این تجربه را مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده در پایان تلاش خواهد کرد تا موانع و چالشهای پیش روی این تجربه را بهویژه از منظر مطالعات میانرشتهای مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
میان رشتهای
محمود حیدریان؛ حمیدرضا قربانی؛ حسنعلی عرب؛ شهرام پارسه
چکیده
فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بالغ بر 30 سال است که برای مطالعات باستانشناسی بهکار میرود و بهطور فزایندهای درحال گسترش است. گسترش استفاده از این سیستم در باستانشناسی، نتیجه تکثیر و دردسترس بودن برنامههای نرمافزاری جغرافیایی، پیشرفت در فناوری رایانه و فراوان بودن دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی است. باستانشناسی ...
بیشتر
فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بالغ بر 30 سال است که برای مطالعات باستانشناسی بهکار میرود و بهطور فزایندهای درحال گسترش است. گسترش استفاده از این سیستم در باستانشناسی، نتیجه تکثیر و دردسترس بودن برنامههای نرمافزاری جغرافیایی، پیشرفت در فناوری رایانه و فراوان بودن دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی است. باستانشناسی ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در سالهای اخیر بررسیها و پایاننامههای زیادی بخشی از مطالعات خود را به این مقوله اختصاص دادهاند. این مقاله با مروری بر ضرورت استفاده از نظریههای مکانی در باستانشناسی، به بررسی و نقد کاربرد این سیستم در باستانشناسی ایران میپردازد. پس از بررسی فعالیتهای انجامشده مبتنیبر این سیستم در ایران که در دو حوزه چشمانداز و درونمحوطهای انجام شده است، مشخص شد که عدم آشنایی کامل باستانشناسان با قابلیتها و امکانات این سیستم و توجیه نشدن کاربران آشنا با این سیستم که از دانشآموختگان رشتههای جغرافیا بوده و درصدد کمک به باستانشناسان برآمدهاند، ازجمله مهمترین مشکلات بر سر راه کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در باستانشناسی ایران است؛ هرچند میتوان عوامل دیگری چون دشواری ساخت مدل مکانی برای تمامی اشیا و شکلهای متنوع بهدستآمده از کاوش، بهروزرسانی نشدن بانکهای اطلاعاتی بهدلیل طولانی بودن روند تفسیرهای باستانشناسی از کاوش تا آماده شدن برای چاپ، پیچیدگی مشاهدههای باستانشناسی، تنوع زیاد ابزارها، مفاهیم و کارکردهای خاص، نقشهکشی و تجزیهوتحلیل تصویر، تنوع فرهنگی و منطقهای، گاهنگاری و چارچوبهای تاریخی، هزینهبر بودن و نبودن توافق در بین باستانشناسان ایرانی را نیز در این امر دخیل دانست.
محمد رضا حاتمی؛ حامد روشن چشم
چکیده
تحولات جدید دهههای اخیر باعث شده تا مطالعات مشارکتی و میانرشتهای از سوی پژوهشگران و نهادهای پژوهشی مورد توجه قرار گیرد. به واسطة ضرورت جامع نگری در حل مسائل و فهم پیچیدگی و چند بعدی بودن مسائل پیش روی محققان، این ایده شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشتة علمی برای حل مسائل مهم بر اساس روش تخصصی خود، بدون کمک گرفتن از متخصصان سایر ...
بیشتر
تحولات جدید دهههای اخیر باعث شده تا مطالعات مشارکتی و میانرشتهای از سوی پژوهشگران و نهادهای پژوهشی مورد توجه قرار گیرد. به واسطة ضرورت جامع نگری در حل مسائل و فهم پیچیدگی و چند بعدی بودن مسائل پیش روی محققان، این ایده شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشتة علمی برای حل مسائل مهم بر اساس روش تخصصی خود، بدون کمک گرفتن از متخصصان سایر رشتههای علمی به ارائة راه حل اقدام کنند- به خصوص در پژوهشهای مربوط به مسائل اجتماعی- ممکن است به جای ارائه راه حل برای بررسی تمام ابعاد مسئله باعث ایجاد راه حلهای متعدد، ولی ناکارآمد شوند. بر این اساس پژوهشهای مسائل اجتماعی بایستی با کمک پژوهشگران حوزههای مختلف علمی و به صورت گروهی و در تعامل با یکدیگر انجام گیرد. بر این اساس ایجاد یک همگرایی بین رشتههای مختلف مطالعاتی ضروری بنظر میرسد، این پژوهش به دنبال ارائة راهکارهمگرایی بین رشتههای تخصصی مختلف انسانی، طبیعی و مهندسی است. در این پژوهش تلاش شده است تا با استناد به متون علمی، راهکار همگرایی بین رشتهای بررسی شود.
علوم رفتاری
وحید ارشدی؛ مصطفی سلیمیفر؛ علی اکبر ناجی میدانی؛ بهروز مهرام
چکیده
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزههای اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. با توجه به ماهیت میانرشتهای موضوع، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از صاحبنظران «اقتصاد ...
بیشتر
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزههای اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. با توجه به ماهیت میانرشتهای موضوع، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از صاحبنظران «اقتصاد اسلامی»، متخصص در تبیین «رفتار مصرفکننده مسلمان»، و صاحبنظران علوم تربیتی، روانشناسی و جامعهشناسی، در مباحث مربوط به «چگونگی اثر ارزش بر کنش»، ابزار این مطالعه بوده است. نمونه، بهصورت هدفمند و همراه با روش «گلوله برفی» انتخاب شده و مصاحبهها تا حد اشباع نظری انجام شد. یافتههای بهدستآمده از تحلیل دادهها در این سه مرحله نشان میدهد که همافزایی کیفیت بالای انتقال آموزه از سوی نهادهای آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی، قدرت درک آموزه از سوی اعضای خانواده، فرصتسازی و فرصتیابی تربیتی درون خانواده، کیفیت منبع تأمین معیشت خانواده و اعتقاد راسخ به نظام پاسخگویی در آخرت میتوانند منجر به «نظمپذیری جمعی درون خانواده» شوند. این نظم جمعی، از عوامل «زمینهای» و «ساختاری» تأثیر پذیرفته و از حالت «قاعدهمندی» به «صلاحدیدی» تبدیل میشود. نوآوری این مقاله، نگاه عمیقی است که به چگونگی شکلگیری رفتار اقتصادی در درون خانواده داشته است.