زبان و ادبیات
وحیدرضا میرزائیان
چکیده
یکی از دغدغههای بشر امروز، با وجود هر دین و آیین، رعایت اخلاق و شئونات انسانی است؛ این مقاله نیز با تکیه بر همین مهم نگاهی دارد به لزوم رعایت معیارهای اخلاقی هنگام استفاده از فضای مجازی در آموزش و یادگیری به صورت عام و آموزش زبان به صورت خاص. سعی شده است تا شناختی از وضعیت موجود در زمینه رعایت موازین اخلاقی و محیطهای آموزش مجازی و ...
بیشتر
یکی از دغدغههای بشر امروز، با وجود هر دین و آیین، رعایت اخلاق و شئونات انسانی است؛ این مقاله نیز با تکیه بر همین مهم نگاهی دارد به لزوم رعایت معیارهای اخلاقی هنگام استفاده از فضای مجازی در آموزش و یادگیری به صورت عام و آموزش زبان به صورت خاص. سعی شده است تا شناختی از وضعیت موجود در زمینه رعایت موازین اخلاقی و محیطهای آموزش مجازی و همچنین لزوم جلب توجه دانشجویان و مدرسان به این حوزه ارائه شود. در این مقاله از روش پرسشنامهای استفاده شده و دو نوع فرم نظرسنجی تهیه شد که نوع اول برای مدرسان زبان و نوع دوم برای زبانآموزان تدوین و توزیع گردید. تجزیه و تحلیل پرسشنامهها نشان داد که اکثر مدرسانی که از رایانه برای آموزش زبان استفاده میکنند، هنگام روبرویی با اطلاعات شخصی زبانآموزان، حریم شخصی ایشان را رعایت نمودهاند. همچنین دانشجویان هم نسبت به پخش تصاویر خود در فضای مجازی بیشترین حساسیت را نشان دادند و از کنترل ورود و خروج و سایر فعالیتهای خویش در فضای مجازی توسط استادان احساس نامناسبی نداشتند. در این مقاله از آزمون کای _ اسکویر استفاده شد و نتیجه این بود که تفاوت معناداری بین جنسیت و لزوم رعایت موازین اخلاقی، هنگام یادگیری در فضای مجازی وجود ندارد.
نوآوری و فناوری
علی بیات سیدشهابی؛ محمدرضا سعیدآبادی؛ داتیس خواجهئیان
چکیده
با همهگیری رسانههای اجتماعی و توانمندشدن کاربران در مشارکت با سازمانهای رسانهای، همآفرینی ارزش به یک روند فزاینده در صنعت رسانه تبدیل شده است. خبرگزاریها ازجمله سازمانهای رسانهای هستند که به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر مشارکت کاربران از طریق شبکههای اجتماعی، شهروند خبرنگاری و محتوای تولیدشده توسط کاربران قرار گرفتهاند ...
بیشتر
با همهگیری رسانههای اجتماعی و توانمندشدن کاربران در مشارکت با سازمانهای رسانهای، همآفرینی ارزش به یک روند فزاینده در صنعت رسانه تبدیل شده است. خبرگزاریها ازجمله سازمانهای رسانهای هستند که به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر مشارکت کاربران از طریق شبکههای اجتماعی، شهروند خبرنگاری و محتوای تولیدشده توسط کاربران قرار گرفتهاند و از مشارکت کاربران به اشکال گوناگون، از محتوای خبری تا تحلیل و پویش و گفتوگو و محتوای کاربرساخته بهرهمند میشوند. پژوهش جاری با نظرسنجی از 735 نفر از کاربران فعال سامانه «فارسمن» متعلق به خبرگزاری فارس به شناسایی مؤلفهها و ابعاد همآفرینی ارزش در خبرگزاریها و توسعهٔ مدل همآفرینی ارزش راهبردی میپردازد. مدل تحقیق مبتنی بر این است که انگیزه مشارکت کاربر در همآفرینی تحت تأثیر سه نوع ارزش رابطهای، اقتصادی و سرگرمی است که از طریق تقویت برند به وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری میانجامد. با اجرای یک پرسشنامه و جمعآوری داده از 12330 نفر از کاربران فارسمن که حداقل یکبار سوژهای را در فارسمن ثبت کردهاند، سپس با استفاده از رویکرد کمّی و با بهرهگیری از نرمافزارهای SPSS، EXCEL، و SMART-PL به تجزیهوتحلیل پرسشنامههای تکمیلشده پرداخته و مدل معادلات ساختاری تأیید شد. یافتهها نشان میدهد مشارکت مخاطبان شبکههای خبری بهترتیب در همآفرینی ارزش رابطهای، سرگرمی و اقتصادی تأثیر مثبت داشته و با تقویت ارزش برند خبرگزاری، باعث افزایش وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری مخاطبان میشود.
عباس منوچهری
چکیده
با سرعت انتشار بیسابقه و تداوم غیرقابلتصور در بهچالشکشیدن تعاملات کوچک و کلان انسانی، ویروس کویدـ19 اکنون به دغدغهای مهم برای متخصصان و همچنین مردم عادی در سراسر جهان تبدیل شده است. ویروس کرونا نهتنها سلامت انسانها را به خطر انداخته، بلکه حتی زیستجهان انسانی را مختل کرده است. فواصل زمانی وقوع پاندمیها در حال کاهش ...
بیشتر
با سرعت انتشار بیسابقه و تداوم غیرقابلتصور در بهچالشکشیدن تعاملات کوچک و کلان انسانی، ویروس کویدـ19 اکنون به دغدغهای مهم برای متخصصان و همچنین مردم عادی در سراسر جهان تبدیل شده است. ویروس کرونا نهتنها سلامت انسانها را به خطر انداخته، بلکه حتی زیستجهان انسانی را مختل کرده است. فواصل زمانی وقوع پاندمیها در حال کاهش است و درعینحال، هر بار بر شدت و قدرت ویرانگری هر پاندمی جدید افزوده میشود. این بدان معناست که عالم بشری تنها از طریق ویروسی مشخص تهدید نمیشود، بلکه در حال تجربهٔ روند ویرانگر پاندمیهای تشدیدشونده است. این مقاله تلاش دارد تا با این پدیده از منظری میانرشتهای مواجه شود. آنچه در اینجا ادعا شده این است که پرسشها فقط زمانی پاسخهای مقتضی را خواهند گرفت که به واقعیات مربوط به منشأ این ویروس توجه شود. ویروس کرونا معلول علت یا علل معینی نیست، بلکه در بطن عالم زندگانی بشر، که شامل «طبیعت» هم میشود، نشانهای است که بر اختلالی قابلتوجه، اما اغلب نادیدهگرفتهشده، در عالم انسانی دلالت دارد. در عالمیت تکنیکیشدهٔ دوران مدرن جنگافزار تکنولوژیکی منشأ پاندمیها و ویروسهاست. به عبارتدیگر، در جهان تکنولوژیکی هم طبیعت و هم زیستجهان انسانی بهنحوی نظاممند تخریب و مختل شدهاند.
رضا اکبری نوری؛ راضیه موسوی خورشیدی؛ محمدرضا گلیج
چکیده
پست مدرنیزم را میتوان به عنوان چالشی اساسی در مقابل آموزههای مدرنیزم قلمداد کرد که از دهه 1960 به بعد با اتکا به بنیادهای معرفتی خود تاثیری اساسی را بر برنامهریزی شهری به جا گذاشت، به گونهای که برنامهها و اهداف را در برنامهریزی شهری نسبت به دوران مدرن مورد بازخوانیهای اساسی قرار داد. پست مدرنیزم که برخلاف مدرنیزم بر عدم ...
بیشتر
پست مدرنیزم را میتوان به عنوان چالشی اساسی در مقابل آموزههای مدرنیزم قلمداد کرد که از دهه 1960 به بعد با اتکا به بنیادهای معرفتی خود تاثیری اساسی را بر برنامهریزی شهری به جا گذاشت، به گونهای که برنامهها و اهداف را در برنامهریزی شهری نسبت به دوران مدرن مورد بازخوانیهای اساسی قرار داد. پست مدرنیزم که برخلاف مدرنیزم بر عدم قطعیتها تکیه داشت تلاش کرد تا با اتکا بر همین مولفه روایتهای جدیدی را در برنامه یزی شهری در سه زمینه انگیزه، اهداف و چگونگی انجام برنامهها وارد این حوزه گرداند. بر این مبنا چند گانه باوری که ریشه در عدم قطعیت به عنوان باور بنیادین پست مدرنها داشت به عنوان محور اساسی در برنامهریزیهای جدید مد نظر قرار گرفت. مقاله حاضر تلاش دارد تا با اتکا به روش توصیفی ـ تحلیلی، خوانش پست مدرنها را به برنامهریزی شهری نسبت به پیش از خود که متعلق به دوران مدرن است مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. به این منظور ابتدا به واکاوی مولفههای بنیادی در میان پست مدرنها در این زمینه پرداخته تا بر مبنای آن، رویکرد آنها را به برنامهریزی شهری مورد تحلیل قرار دهیم.
معصومه قاراخانی
چکیده
ایجاد پیوند میان حوزه های نظری و عرصههای عملی آموزش و نیز ارتباط اثربخش علم با واقعیت های اجتماعی روزمره از ویژگی های آموزش میان رشته ای است. میان رشته ای «سیاست اجتماعی» که با مسایل سیستمی و پیچیده زندگی روزمره سروکار دارد، از هر دو این ویژگی ها برخوردار است. گرچه «سیاست اجتماعی» در برخی از دانشگاه های دنیا به مثابه یک ...
بیشتر
ایجاد پیوند میان حوزه های نظری و عرصههای عملی آموزش و نیز ارتباط اثربخش علم با واقعیت های اجتماعی روزمره از ویژگی های آموزش میان رشته ای است. میان رشته ای «سیاست اجتماعی» که با مسایل سیستمی و پیچیده زندگی روزمره سروکار دارد، از هر دو این ویژگی ها برخوردار است. گرچه «سیاست اجتماعی» در برخی از دانشگاه های دنیا به مثابه یک رشته دانشگاهی هویت مستقل خود را دارد، اما تاکنون به طور مشخص و مستقل به عنوان بخشی از ساختار آموزش دانشگاهی ایران درنیامده است. این پژوهش با آگاهی از مسئله کم توجهی به میان رشته «سیاست اجتماعی»، به این پرسش پاسخ می دهد که دلایل امکان و شرایط امتناع «سیاست اجتماعی» در نظام آموزش عالی ایران چیست؟ با اتخاذ رویکردی تفسیری و تحلیلی تلاش می شود دلایل امتناع و شرایط امکان آن در ایران واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش ماهیت موضوع «سیاست اجتماعی»، شرایط بیمارگونه ساختار آموزش دانشگاهی در ایران و نیز ضعف گفتمان روشنفکری در توجه به موضوعات مرتبط با «سیاست اجتماعی» را می توان به عنوان دلایل امتناع آن دانست. شرایط امکان «سیاست اجتماعی» نیز خود را در توجه به دو سطح از ضرورت باز می یابد. یک، سطح شناختی که ناظر بر نقش راهبردی رشته «سیاست اجتماعی» در سیاستگذاری اجتماعی است، و دوم، سطح کاربردی که مستلزم درک شرایط مسئله مند اجتماعی در ایران و ضرورت فهم علمی این شرایط است. تأسیس «سیاست اجتماعی» آکادمیک می تواند از سویی ناظر بر بعد معرفت شناختی آن با هدف توسعه دانش اجتماعی در ایران باشد و از سوی دیگر در توجه به اهمیت کارکردی و نقش کاربردی آن، می تواند با پیوند میان ابعاد اجتماعی، سیاسی و امنیتی با وجوه علمی پدیده های اجتماعی منجر به کاستن از هزینه های فرصت سیاست گذاری های اجتماعی در جامعه شود.
قاسم درزی؛ احمد پاکتچی
چکیده
ترجمه فرهنگی یکی از مهمترین الزامات زبانشناختی مطالعات میانرشتهای است که مقصود از آن همسانسازی و همسنخ کردن مضامین فرهنگی رشتههای مختلف برای برقراری ارتباط بهتر میان آنها است. نشانهشناسی فرهنگی نیز از جدیدترین علوم است که به شکل برقراری ارتباط میان فرهنگها پرداخته است. نشانهشناسی فرهنگی سه الگوی «دیگریفرهنگی»، ...
بیشتر
ترجمه فرهنگی یکی از مهمترین الزامات زبانشناختی مطالعات میانرشتهای است که مقصود از آن همسانسازی و همسنخ کردن مضامین فرهنگی رشتههای مختلف برای برقراری ارتباط بهتر میان آنها است. نشانهشناسی فرهنگی نیز از جدیدترین علوم است که به شکل برقراری ارتباط میان فرهنگها پرداخته است. نشانهشناسی فرهنگی سه الگوی «دیگریفرهنگی»، «کریولسازی» و «سپهر نشانهای» را برای برقراری ارتباط میان فرهنگی اراپه میکند. در الگوی دیگریفرهنگی، همدلی مهمترین کلید برای رفع مانع «دیگری» در برقراری ارتباط میانفرهنگی معرفی میشود. سپهر نشانهای نیز جایی است که در مرکز آن متون فرهنگی تولید میشوند و بیرون از آن آشوب و بینظمی، درون سپهر را تهدید میکند و در تعامل این درون و بیرون سپهر است که میتوان به تولید فرهنگ جدید دست یافت. در الگوی کریولشدگی نیز، شیوه شکلگیری زبانهای میانفرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد. شناخت کیفیت چنین مقولهای میتواند بهخوبی میانرشتهپژوه را در دستیابی به زبان مشترک بینرشتهای یاری رساند.
محمد عسگری
چکیده
پرورش مهارتهای تفکر، بهخصوص مهارتهای تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزههای معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دورههای میانرشتهای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میانرشتهای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله ...
بیشتر
پرورش مهارتهای تفکر، بهخصوص مهارتهای تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزههای معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دورههای میانرشتهای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میانرشتهای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله به موضوعات ذیل میپردازد: آموزش چگونه اندیشیدن دربارة اصول منطقی هر موضوع، آموزش اندیشههای کلیدی تفکر، اهمیت اندیشهها در تبدیل شدن افراد به متفکری انتقادی، آموزش تفکر در یک حوزه خاص، دریافت اندیشهها و منطق یک متن، اهمیت پرسشگری در آموزش تفکر انتقادی و دیدن موضوعات از منظرهای متفاوت و متضاد. در پایان، الگویی اقتباسی برای آموزش مهارتهای تفکر انتقادی از منظر رویکردی انتقادی معرفی شده است.
جمعیت شناسی
میلاد بگی
چکیده
با توجه به تغییر ساختار سنّی جمعیت و تحولات اقتصادی-اجتماعی سطح کلان که ایران تجربه کرده است انتظار میرود روندهای ازدواج در بین دورهها و نسلهای مختلف با تغییراتی همراه باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش سن-دوره-کوهورت چندسطحی به بررسی تغییرات دورهای و نسلی ازدواج و تعیینکنندههای احتمال ازدواج طی چهار دهه اخیر پرداخته است. ...
بیشتر
با توجه به تغییر ساختار سنّی جمعیت و تحولات اقتصادی-اجتماعی سطح کلان که ایران تجربه کرده است انتظار میرود روندهای ازدواج در بین دورهها و نسلهای مختلف با تغییراتی همراه باشد. مقاله حاضر با استفاده از روش سن-دوره-کوهورت چندسطحی به بررسی تغییرات دورهای و نسلی ازدواج و تعیینکنندههای احتمال ازدواج طی چهار دهه اخیر پرداخته است. یافتهها حاکی از آن است در هر دو جنس، کوهورتهای جوانتر در مقایسه با کوهورتهای مسنتر، ازدواج خود را به تأخیر انداخته و در سنین بالاتری ازدواج میکنند. در همه کوهورتها تا سن 35 سالگی، درصد زنان ازدواجکرده بیش از مردان است اما در سنین بالاتر این امر برعکس خواهد شد. روندهای دورهای این نتایج را مورد تایید قرار میدهد. تحلیلهای سن-دوره-کوهورت نیز نشان داد که اگرچه در دورهها و کوهورتهای مختلف زنان زودتر از مردان ازدواج کردهاند، اما به طور کلی احتمال ازدواج زنان کمتر از مردان است. تحصیلات دانشگاهی و اشتغال دو متغیر مهم در کاهش احتمال ازدواج در دورهها و کوهورتهای مختلف بود ولی تأثیرات آنها در بین دو جنس متفاوت است. مدل مرد نانآور خانواده ایرانی سبب شده است تا اشتغال، احتمال ازدواج مردان را افزایش و احتمال ازدواج زنان را کاهش دهد. با توجه به گسترش آموزش عالی و طولانیشدن دوره تحصیل انتظار میرود در صورت عدم ارائه برنامههای سیاستی مناسب برای اشتغال جوانان، تأخیر در سن ازدواج همچنان تداوم داشته باشد. در این راه نیاز است تا برنامهریزان در سیاستهای خود، تغییرات رخداده در سطح خانواده و جامعه طی دهههای گذشته را مد نظر قرار دهند.
ابراهیم برزگر
چکیده
مطالعات میانرشتهای گونهای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعفها و کاستی های تخصصی شدن و شعبهشعبه شدن علم به رشتههای تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزههای فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تأکید میورزد. فلسفه پیدایش علوم میانرشتهای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیدههای ...
بیشتر
مطالعات میانرشتهای گونهای از علوم است که بعد از آشکار شدن ضعفها و کاستی های تخصصی شدن و شعبهشعبه شدن علم به رشتههای تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزههای فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تأکید میورزد. فلسفه پیدایش علوم میانرشتهای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیدههای منفرد، اما چندوجهی و پدیدههایی ریشه دارد که تبیین همزمانی، مشکلشناسی میانرشتهای، راه حلشناسی میانرشتهای، و اقدام همگانی و فراگیر را میطلبید. از سوی دیگر، در مجادلات نظری و نقد روششناسی تجزیه و ترکیب و علوم پوزیتیویسمی ریشه دارد. این گونه مطالعات هم محدودیتها و کاستیهای روش تجزیهگرایی و تخصصیمحوری را برطرف میکند، هم ظرفیتها و امکانات پژوهشی جدیدی برای حوزههای مختلف علوم فراهم میآورد.
مرتضی بحرانی
چکیده
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب ...
بیشتر
به نظر میرسد تمرکز و تاکید بر رشته و میانرشته در حوزه علوم و معارف، با تقسیمبندی علوم و روابط اجتماعی و فرهنگی دانش پیوند داشته باشد. تاریخ طبقهبندی علوم حکایت از آن دارد که معیار تقسیمبندی یا هستیشناختی و اخلاقی بوده است یا روششناختی و معرفتشناختی. مبنای وجودشناختی بر پایه این امر شکل گرفته است که وجود دارای سلسلهمراتب است؛ مبنای اخلاقی نیز به میزان اثربخشی وفایده علوم در رفع احتیاجات زندگی عملی فردی یا اجتماعی مربوط است. در مقابل، مبنای روششناختی بر این واقعیت مبتنی است که روشهای کشف حقیقت و اثبات دیدگاه درست، بسیار متنوعند. بنابراین، روش کسب معرفت دربرخی از علوم از بقیه متفاوت و کاملتر تلقی شده است. بر همین قیاس، هر شاخه و رشته از علم بر مبنای معرفتشناختی، بر نظام حقیقت تاکید داشته است. اینکه کدام معیار، معیار اصلی طبقهبندی علوم باشد، گرایش دارندگان علوم به سمت رشته یا میانرشته را نیز تعیین میکند. حسب این تمایز، «میانرشتهای»، در وهله اول، با عطف توجه به معیار هستیشناختی و اخلاقی، مطرح شده است و در مقابل، «رشته» با عطف توجه به معیار روششناختی و معرفتشناختی به دست آمده است. در دوران مدرن، به دلیل غلبه تقسیمبندی ناشی از معیارهای روش و صدق، «رشته» مبنای آموزش و پژوهش قرار گرفت، اما به دلیل خدشه در این معیار، بار دیگر به معیارهای هستیشناختی و اخلاقی توجه شده و میانرشتهای در کانون توجه قرار گرفت. سیالیت معیار «روش» در مقام مقسّم علوم، مرزبندیهای موجود را دچار چالش کرده است و توجه به فایدهمندی علوم از جنبه حلالمسائلی، افق همکاریهای میانرشتهای را نوید داده است. از این نظر، این مطالعه به بررسی این نسبتسنجی میپردازد.
رضا ماحوزی
چکیده
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها ...
بیشتر
در اندیشه فارابی و ابنسینا علم در معنای عام مترادف با فلسفه است. از این مقسم واحد دو شاخه نظری و عملی و از هر یک از این دو، اقسام متعددی از علوم تخصصی بهدست میآید. در این نمودار خوشهای دو تصویر وحدتانگارانه و تکثرگرایانه (تخصصی) از علوم در کنار هم گرد آمده است. به این معنا، در علمشناسی ابنسینا هم از وحدت علوم و ارتباط آنها با یکدیگر سخن گفته شده است و هم از تمایز و تفرد هر یک از دیگری. با اینحال این موضع نه معادل رویکرد رشتهای در عصر مدرن و نه معادل رویکرد میانرشتهای است. این موضع حتی معادل وحدت این دو با یکدیگر هم نیست. بلکه اساساً این علمشناسی در یک فضای فکریِ متفاوت از علمشناسی قرون اخیر طرح گردیده است. این نوشتار درصدد است پس از تشریح علمشناسی فارابی و ابنسینا و سپس تشریح رویکرد رشتهای و میانرشتهای این تفاوت را نشان دهد. در پایان با لحاظ احتیاط در استعمال واژه «پیشارشتهای» این رویکرد به علمشناسی فارابی و ابنسینا نسبت داده میشود.
جمال سلیمی؛ حسن ملکی
چکیده
مبنای نظری برنامه درسی بین رشته ای را می توان در فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی یافت. نهضت پیشرفت گرایی رویکردی به آموزش و یادگیری است که در آن بر خلاقیت، فعالیت، یادگیری طبیعی، کسب تجارب یادگیری در جهان واقعی و تجاربی از این نوع تاکید زیادی می شود. یکی دیگر از مبانی نوین نظری رویکرد بین رشته ای، تئوری «سازنده گرایی » است. این تئوری ...
بیشتر
مبنای نظری برنامه درسی بین رشته ای را می توان در فلسفه آموزشی پیشرفت گرایی یافت. نهضت پیشرفت گرایی رویکردی به آموزش و یادگیری است که در آن بر خلاقیت، فعالیت، یادگیری طبیعی، کسب تجارب یادگیری در جهان واقعی و تجاربی از این نوع تاکید زیادی می شود. یکی دیگر از مبانی نوین نظری رویکرد بین رشته ای، تئوری «سازنده گرایی » است. این تئوری بر این اعتقاد است که هر شخصی بایستی واقعیتهای خود را بسازد. یک اصل ساختن گرایی می گوید تجربه کلید یادگیری معنی دار است- البته نه تجاربی که در قالب کتابهای درسی ارائه شده اند، بلکه تجاربی که هر شخص به گونه ای مستقیم و بلاواسطه کسب می نماید- و به اشتراک گذاشتن تجارب نیز بسیار اثرگذار خواهد بود. در ضمن مباحث مربوط به تدوین مضامین و محتویات در یک برنامه درسی میان رشته ای، به دلیل ضرورت امر، هرگونه تقسیم بندی رشته ای رد می شوند. محتویات مواد درسی بر اساس مشکلات تعریف می شوند مضافاً آنکه این مشکلات باید لنگرگاهی در واقعیت بیابند. مشکلات اصلی و واقعی زندگی به سر نخی تبدیل می شوند که بایستی آنها نه تنها در طراحی برنامه درسی بلکه را در فرآیند «آموزش» هم دخالت داد. از طرف دیگر، برنامه درسی متشکل از عناصری است که بدون آنها، ساختاری منسجم نخواهد داشت. در این مقاله، ابتدا به بررسی ادبیات مربوط به برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی پرداخته شده و به دنبال آن سعی شده است که با برشمردن عناصر اصلی برنامه درسی میان رشته ای، راهکارهای عملی برای طراحی برنامه درسی در این دیدگاه ارائه گردد.
سید صدرالدین موسوی؛ مسعود درودی
چکیده
مطالعات پسااستعماری از حوزههای مطالعاتی جدید دربارة مسائل کشورهای غیرغربی و فرهنگ آنهاست و در چارچوب مطالعات فرهنگی جای میگیرد. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعهای از رهیافتهای نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگرایی به تحلیل گفتمان استعماری میپردازد. این مطالعات بر استعمار به مثابه امری غیرفیزیکی ...
بیشتر
مطالعات پسااستعماری از حوزههای مطالعاتی جدید دربارة مسائل کشورهای غیرغربی و فرهنگ آنهاست و در چارچوب مطالعات فرهنگی جای میگیرد. این نگرش انتقادی در تعریفی اجمالی به مجموعهای از رهیافتهای نظری اشاره دارد که با تاکید بر پیامدهای استعمارگرایی به تحلیل گفتمان استعماری میپردازد. این مطالعات بر استعمار به مثابه امری غیرفیزیکی و فرهنگی که کماکان ادامه دارد، تأکید میورزد. حوزه و دامنة مطالعات پسااستعماری، به دلیل طرح مباحث جدید دارای وسعت گستردهای است. این آشفتگی بهویژه بهدلیل دامنة وسیع موضوعات مورد علاقة مطالعات پسااستعماری است که از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی، پژوهش دربارة حکومتهای استعماری، مسئلة هویت و مطالعات فرهنگی و.... ؛ را دربرمیگیرد. این امر باعث ابهامات و مناقشاتی در برخوردهای نخستتین مخاطبان و پژوهشگران با این حوزه از مطالعات میگردد وباعث شده است برخی از نویسندگان این مطالعات را به طور یکپارچه و دارای وحدت مفهومی استنباط کنند. به نظر میرسد تدقیق در رویکردهای و شاخههای این مطالعات ضروری مینماید. براین اساس در این مقاله سعی برآنست تا از رهگذر بررسی دقیق موضوعات و مسائل و رویکردهای مطالعات پسااستعماری، به شناخت هر چه صحیح و دقیقتر از این حوزة مطالعاتی رسیده و با نگرشی انتقادی، به ابعاد مغفول در این مطالعات بپردازد.
حسین ابراهیمآبادی
چکیده
تاسیس و گسترش آموزش عالی میانرشتهای یکی از دغدغههای مهم ذهنی و برنامهای وزارت علوم در طول سالهای 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامهها، فعالیتها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشتههای میانرشتهای» نشانگراستقبال سرد دانشگاهها، جامعه علمی و حتی بخشهای ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی ...
بیشتر
تاسیس و گسترش آموزش عالی میانرشتهای یکی از دغدغههای مهم ذهنی و برنامهای وزارت علوم در طول سالهای 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامهها، فعالیتها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشتههای میانرشتهای» نشانگراستقبال سرد دانشگاهها، جامعه علمی و حتی بخشهای ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده میشود درسطح کلان، میتوان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینههای عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی وسازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میانرشتهای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میانرشتهای اشاره داشت. در این مقاله تلاش میشود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میانرشتهای، موانع چرخش ازآموزش رشتهای به آموزش و یادگیری میانرشتهای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میانرشتهای مقایسه و ویژگیهای آموزش میانرشتهای به بحث گذاشته میشود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایدههایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میانرشتهای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میانرشتهایها مورد بررسی و پیشنهاد شده است.
محمد حسنخانی
چکیده
دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان یک دانشگاه غیردولتی در سال 1361 و با هدف تلفیق میان شاخههای مشخصی از علوم انسانی با معارف و علوم اسلامی تأسیس شد. در این مقاله تجربة نوین دانشگاه امام صادق(ع) در طراحی و تأسیس نسل جدیدی از رویکرد آکادمیک در مطالعات میانرشتهای در نظام آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار میگیرد. مقاله ضمن ارزیابی عملکرد ...
بیشتر
دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان یک دانشگاه غیردولتی در سال 1361 و با هدف تلفیق میان شاخههای مشخصی از علوم انسانی با معارف و علوم اسلامی تأسیس شد. در این مقاله تجربة نوین دانشگاه امام صادق(ع) در طراحی و تأسیس نسل جدیدی از رویکرد آکادمیک در مطالعات میانرشتهای در نظام آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار میگیرد. مقاله ضمن ارزیابی عملکرد دانشگاه در نیل به اهداف اعلامی و مطلوبش در گسترش مرزهای علوم اسلامی و گسترش تحقیقات میانرشتهای بین علوم و معارف اسلامی با علوم انسانی و علوم اجتماعی، به توصیف و تبیین نوآوری دانشگاه امام صادق(ع) در تلفیق میان معارف اسلامی از یک سو و رشتههای علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق، مدیریت و ارتباطات از سوی دیگر پرداخته و سپس دستاوردهای این تجربه را مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده در پایان تلاش خواهد کرد تا موانع و چالشهای پیش روی این تجربه را بهویژه از منظر مطالعات میانرشتهای مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
میان رشتهای
محمود حیدریان؛ حمیدرضا قربانی؛ حسنعلی عرب؛ شهرام پارسه
چکیده
فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بالغ بر 30 سال است که برای مطالعات باستانشناسی بهکار میرود و بهطور فزایندهای درحال گسترش است. گسترش استفاده از این سیستم در باستانشناسی، نتیجه تکثیر و دردسترس بودن برنامههای نرمافزاری جغرافیایی، پیشرفت در فناوری رایانه و فراوان بودن دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی است. باستانشناسی ...
بیشتر
فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بالغ بر 30 سال است که برای مطالعات باستانشناسی بهکار میرود و بهطور فزایندهای درحال گسترش است. گسترش استفاده از این سیستم در باستانشناسی، نتیجه تکثیر و دردسترس بودن برنامههای نرمافزاری جغرافیایی، پیشرفت در فناوری رایانه و فراوان بودن دادههای مکانی در زمینه باستانشناسی است. باستانشناسی ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در سالهای اخیر بررسیها و پایاننامههای زیادی بخشی از مطالعات خود را به این مقوله اختصاص دادهاند. این مقاله با مروری بر ضرورت استفاده از نظریههای مکانی در باستانشناسی، به بررسی و نقد کاربرد این سیستم در باستانشناسی ایران میپردازد. پس از بررسی فعالیتهای انجامشده مبتنیبر این سیستم در ایران که در دو حوزه چشمانداز و درونمحوطهای انجام شده است، مشخص شد که عدم آشنایی کامل باستانشناسان با قابلیتها و امکانات این سیستم و توجیه نشدن کاربران آشنا با این سیستم که از دانشآموختگان رشتههای جغرافیا بوده و درصدد کمک به باستانشناسان برآمدهاند، ازجمله مهمترین مشکلات بر سر راه کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در باستانشناسی ایران است؛ هرچند میتوان عوامل دیگری چون دشواری ساخت مدل مکانی برای تمامی اشیا و شکلهای متنوع بهدستآمده از کاوش، بهروزرسانی نشدن بانکهای اطلاعاتی بهدلیل طولانی بودن روند تفسیرهای باستانشناسی از کاوش تا آماده شدن برای چاپ، پیچیدگی مشاهدههای باستانشناسی، تنوع زیاد ابزارها، مفاهیم و کارکردهای خاص، نقشهکشی و تجزیهوتحلیل تصویر، تنوع فرهنگی و منطقهای، گاهنگاری و چارچوبهای تاریخی، هزینهبر بودن و نبودن توافق در بین باستانشناسان ایرانی را نیز در این امر دخیل دانست.
محمد رضا حاتمی؛ حامد روشن چشم
چکیده
تحولات جدید دهههای اخیر باعث شده تا مطالعات مشارکتی و میانرشتهای از سوی پژوهشگران و نهادهای پژوهشی مورد توجه قرار گیرد. به واسطة ضرورت جامع نگری در حل مسائل و فهم پیچیدگی و چند بعدی بودن مسائل پیش روی محققان، این ایده شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشتة علمی برای حل مسائل مهم بر اساس روش تخصصی خود، بدون کمک گرفتن از متخصصان سایر ...
بیشتر
تحولات جدید دهههای اخیر باعث شده تا مطالعات مشارکتی و میانرشتهای از سوی پژوهشگران و نهادهای پژوهشی مورد توجه قرار گیرد. به واسطة ضرورت جامع نگری در حل مسائل و فهم پیچیدگی و چند بعدی بودن مسائل پیش روی محققان، این ایده شکل گرفته که اگر پژوهشگران یک رشتة علمی برای حل مسائل مهم بر اساس روش تخصصی خود، بدون کمک گرفتن از متخصصان سایر رشتههای علمی به ارائة راه حل اقدام کنند- به خصوص در پژوهشهای مربوط به مسائل اجتماعی- ممکن است به جای ارائه راه حل برای بررسی تمام ابعاد مسئله باعث ایجاد راه حلهای متعدد، ولی ناکارآمد شوند. بر این اساس پژوهشهای مسائل اجتماعی بایستی با کمک پژوهشگران حوزههای مختلف علمی و به صورت گروهی و در تعامل با یکدیگر انجام گیرد. بر این اساس ایجاد یک همگرایی بین رشتههای مختلف مطالعاتی ضروری بنظر میرسد، این پژوهش به دنبال ارائة راهکارهمگرایی بین رشتههای تخصصی مختلف انسانی، طبیعی و مهندسی است. در این پژوهش تلاش شده است تا با استناد به متون علمی، راهکار همگرایی بین رشتهای بررسی شود.
علوم رفتاری
وحید ارشدی؛ مصطفی سلیمیفر؛ علی اکبر ناجی میدانی؛ بهروز مهرام
چکیده
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزههای اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. با توجه به ماهیت میانرشتهای موضوع، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از صاحبنظران «اقتصاد ...
بیشتر
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزههای اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. با توجه به ماهیت میانرشتهای موضوع، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از صاحبنظران «اقتصاد اسلامی»، متخصص در تبیین «رفتار مصرفکننده مسلمان»، و صاحبنظران علوم تربیتی، روانشناسی و جامعهشناسی، در مباحث مربوط به «چگونگی اثر ارزش بر کنش»، ابزار این مطالعه بوده است. نمونه، بهصورت هدفمند و همراه با روش «گلوله برفی» انتخاب شده و مصاحبهها تا حد اشباع نظری انجام شد. یافتههای بهدستآمده از تحلیل دادهها در این سه مرحله نشان میدهد که همافزایی کیفیت بالای انتقال آموزه از سوی نهادهای آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی، قدرت درک آموزه از سوی اعضای خانواده، فرصتسازی و فرصتیابی تربیتی درون خانواده، کیفیت منبع تأمین معیشت خانواده و اعتقاد راسخ به نظام پاسخگویی در آخرت میتوانند منجر به «نظمپذیری جمعی درون خانواده» شوند. این نظم جمعی، از عوامل «زمینهای» و «ساختاری» تأثیر پذیرفته و از حالت «قاعدهمندی» به «صلاحدیدی» تبدیل میشود. نوآوری این مقاله، نگاه عمیقی است که به چگونگی شکلگیری رفتار اقتصادی در درون خانواده داشته است.
غلامرضا خواجه سروی
چکیده
سابقة تاریخی پرداختن به ابعاد نظری سیاست در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد؛ اما سیاست به عنوان یک علم وارداتی در دورة قاجار در ایران شناخته شد. این دانش با تاریخ مواجهة گسترة تفکر ایرانی با تجدد همداستان بوده است. از اینرو محتوا، روش و سؤالات این دانش نیز متناسب با ضرورتهای تاریخی و عینی محل تولد و توسعة آن یعنی مغربزمین، در ...
بیشتر
سابقة تاریخی پرداختن به ابعاد نظری سیاست در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد؛ اما سیاست به عنوان یک علم وارداتی در دورة قاجار در ایران شناخته شد. این دانش با تاریخ مواجهة گسترة تفکر ایرانی با تجدد همداستان بوده است. از اینرو محتوا، روش و سؤالات این دانش نیز متناسب با ضرورتهای تاریخی و عینی محل تولد و توسعة آن یعنی مغربزمین، در ایران مطرح شد. وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا انقلابی نیز در ساحت تفکر سیاسی ایران رخ دهد. این انقلاب با تزریق اصول ارزشی اسلامی به کلیة ساحتهای زندگی ایرانیان، موجب شد تا بومیسازی دانش و دانشگاه به یکی از ضرورتهای مهم تبدیل شود. در سه دههای که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد، بومیسازی علم سیاست در ایران با مکتوبات و تولیدات نظری مختلف پیگیری شد. در این میان برخی از دانشگاهها مانند دانشگاه امامصادق علیهالسلام و دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام پیشرو بودند. این دانشگاهها با تعریف رشتههای میانرشتهای، موجب شدند تا علم سیاست با مؤلفههای بومی دینی مورد بازتقریر قرار گیرند. این تجربهها میتوانند نمونههای کاربردی مناسبی برای بومیسازی و اسلامیسازی دانشگاه و دانش در کشور محسوب شوند.
صادق میرویسی نیک
چکیده
این تحقیق با روش تحلیلی _ تفسیری و در چارچوب اندیشه سیاسی به بررسی مهمترین مفروضات نظری «رویکرد قابلیتی» آمارتیا سن و آثار آن بر حوزه عدالت جنسیتی میپردازد. در اینجا بیان میشود که فهم توسعه و آثار آن بر حوزه عدالت و برابری را نمیتوان از مبانی فلسفی نهفته در آن جدا کرد. در همین زمینه بررسی جنسیتی نظریههای توسعه، حاکی از ...
بیشتر
این تحقیق با روش تحلیلی _ تفسیری و در چارچوب اندیشه سیاسی به بررسی مهمترین مفروضات نظری «رویکرد قابلیتی» آمارتیا سن و آثار آن بر حوزه عدالت جنسیتی میپردازد. در اینجا بیان میشود که فهم توسعه و آثار آن بر حوزه عدالت و برابری را نمیتوان از مبانی فلسفی نهفته در آن جدا کرد. در همین زمینه بررسی جنسیتی نظریههای توسعه، حاکی از نارسایی آنها در زمینه مسائل زنان و موانع جنسیتی آنها در برخورداری از فرصتها و منابع واقعی زندگی است. این رویکردها یا نگرش انفعالی به زنان دارند و یا با تلقی انتزاعی از آزادی و فرصت برابر، از توانمندی آنها غافل میشوند. رویکرد قابلیتی که مبنای رویکرد انسانی آمارتیا سن به توسعه است، در این زمینه چشمانداز جامعی را پیشروی ما میگذارد. سن با پیوندی که میان آزادی، عدالت و دموکراسی برقرار میکند، عاملیتبخشی به زنان را محور توسعه قرار میدهد. در این رویکرد، توسعه در درجه نخست باید با تمرکز بر توانمندسازی زنان، آزادیهای ابزاری آنها را محقق سازد و در مرحله بعد، شرایط مناسب بیرونی را برای ابراز وجود و قدرت انتخابگری آنها فراهم کند.
مطالعات زنان
سید خدایار مرتضوی؛ شهیندخت پاکزاد
چکیده
آوازۀ برابریطلبی و آزادیخواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالمگیر شده است. باوجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشهها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانههای خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هالهای از تقدس و برتری به سیمایشان ...
بیشتر
آوازۀ برابریطلبی و آزادیخواهی ژان ژاک روسو از قرن هجدهم تاکنون عالمگیر شده است. باوجودِاین، قلم توانمندش در معماری اندیشهها، جایگاه زنان را به قهقرا کشانده است. روسو از شخصیتی دوگانه در رنج بوده است؛ چونان که با یکی از دوگانههای خویش زنان را به ورطه فرمانبرداری محض فرستاده و با دیگری هالهای از تقدس و برتری به سیمایشان بخشیده است. مقالۀ پیش رو با تحلیل سه کتاب «امیل»، «قرارداد اجتماعی» و «اعترافات»، این دوگانهها را به تصویر کشیده است. در امیل، زن موجودی برای مرد و در خدمت وی آفریده شده است. در قرارداد اجتماعی که مهمترین کتاب روسو و از آغازین کتب مربوط به گفتمان برابری در عصر جدید است، زنان نادیده گرفته شدهاند؛ اما در اعترافات، تا سرحد پرستش تحسین شدهاند. در این مقاله از روش هرمنوتیک مؤلفمحور کوئنتین اسکینر برای موشکافی و تفسیر این سه اثر ماندگار استفاده شده است تا قصد و منظور روسو نمایان شود. همچنین از مقولهبندی مفهومی و نظری لوس ایریگاری، فمینیست پستمدرن و معتقد به شیوۀ استثمارگرایانۀ مردان از زبان، برای تبیین قضاوتهای ناعادلانۀ روسو بهره گرفته شده است. در این تحقیقِ میانرشتهای زن، زبان و اندیشه سیاسی روسو دربارۀ نابرابری جنسیتی به هم پیوند خوردهاند. حاصل کار اینکه، روسو با استفاده از زبان و تحت تأثیر عقدههای روانی، به زنان موقعیتی پست و دور از شأن انسانی آنها بخشیده است.
میان رشتهای
حسن افراخته
چکیده
ایران در بین کشورهای توسعهنیافته از طولانیترین تاریخ برنامهریزی توسعه برخوردار است اما همچنان در گروه کشورهای درحالتوسعه قرار دارد. هیچ یک از برنامههای توسعه، قبل و بعد از انقلاب، به اهداف اقتصادی خود دست نیافته است. اکنون، کشور نهتنها جایگاه نسبی مناسبی از نظر سطح توسعه در جهان ندارد بلکه در مواردی نیز شاهد سیر قهقرایی ...
بیشتر
ایران در بین کشورهای توسعهنیافته از طولانیترین تاریخ برنامهریزی توسعه برخوردار است اما همچنان در گروه کشورهای درحالتوسعه قرار دارد. هیچ یک از برنامههای توسعه، قبل و بعد از انقلاب، به اهداف اقتصادی خود دست نیافته است. اکنون، کشور نهتنها جایگاه نسبی مناسبی از نظر سطح توسعه در جهان ندارد بلکه در مواردی نیز شاهد سیر قهقرایی بوده است. هدف این مقاله، آن است که دستاوردهای اقتصادی برنامههای 70 ساله توسعه ایران را مورد واکای قرار دهد و عوامل مؤثرآن را از منظر سازههای ذهنی تحلیل کند. دادههای مورد نیاز تحقیق از طریق اسنادی و مصاحبه با نخبگان برنامهریزی توسعه جمعآوری شده است. دادههای جمعآوریشده از طریق گراندد تئوری و استدلال استقرایی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که اهداف اقتصای برنامههای توسعه بعد از 70سال تحققنیافته است. زیرا برنامهها مبتنی بر بنیان نظری محکم و منطبق بر شرایط کشور نبوده است. بنابراین، مشارکت داوطلبانه مردمی بهدلیل نبود ساختار دموکراتیک تأمین نشده است؛ کار از اهمیت لازم برخوردار نبوده است؛ باوجود وزن کم اقتصادی ایران در جهان، در این کشور سهم بالایی از سیاستهای جهان تعقیب میشود؛ به نقش تأمین فضای با ثبات طبیعی، اقتصادی و اجتماعی در گسترش تولید، اهمیتی داده نمیشود؛ و به اقتصاد بهمثابه کل ارگانیک توجهی مبذول نمیشود. درنتیجه، سازههای ذهنی، نقش مهمی در عدمتحقق برنامههای توسعه در ایران ایفاء میکند.
قاسم سلیمی؛ زهرا صباغیان؛ حسن دانایی فرد؛ محمود ابوالقاسمی
چکیده
هماکنون جدال اندیشهای بر سر مفهومسازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاهها و مؤسسههای عالی کشور، موضوع پیچیدهای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میانرشتهای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» ...
بیشتر
هماکنون جدال اندیشهای بر سر مفهومسازی تولید، تسهیم، انتشار و کاربرد دانش در دانشگاهها و مؤسسههای عالی کشور، موضوع پیچیدهای است که توجه زیادی را هم در ادبیات دانشگاهی و هم در حوزه مدیریتی به خود معطوف داشته است. بر این مبنا، تسهیم دانش در آموزش عالی به عنوان یک موضوع میانرشتهای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت دانش» و «آموزش عالی» بهویژه مدیریت آموزش عالی است، مطرح شده است. بسیاری از پژوهشگران و صاحبنظران کوشیدهاند تا به این پرسش پاسخ دهند که عوامل تأثیرگذار بر افراد در تسهیم دانش کدامند؟ عوامل و دلایل احتمالی تسهیم و یا عدم تسهیم دانش افراد کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهشهای متعددی انجامشده که یافتههای آن در برخی از موارد نظری و در برخی از موارد نیز دارای شواهد تجربی است. در این مقاله تلاش شده با روش توصیفی تحلیلی، تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی، به مثابه یک حوزه مطالعاتی میانرشتهای در عرصه آموزش عالی، بررسی و واکاوی شود. پژوهش حاضر، کاوش پدیدة تسهیم دانش در عرصه آموزش عالی را به بحث گذاشته و سپس با بررسی دقیق و ژرفنگری، عوامل مؤثر بر تسهیم دانش بین اعضای هیئت علمی را تحلیل کرده است.این مقاله بر این نکته تأکید دارد که حوزه مطالعاتی میانرشتهای تسهیم دانش از علوم و دانشهای مختلفی بهره برده و برای کاوش پدیده تسهیم دانش در محیطهای آموزش عالی و نظریهپردازی در این زمینه، درک و تحلیل ماهیت دانش، انگیزش و فرصت تسهیم دانش در دانشگاه ضروری است. همچنین در این مقاله نتایج دو دهه پژوهشهای مهم تجربی در ارتباط با عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در محیطهای دانشگاهی مرور شده است. در پایان، مقاله با ارائه مدلی مفهومی، جایگاه کنونی و زمینههای بالقوه پژوهشهای آتی مرتبط با تسهیم دانش را پیش روی پژوهشگران قلمرو آموزش عالی قرار میدهد.
غلامعلی طبرسا؛ مهدی حسنوند مفرد؛ محسن عارف نژاد
چکیده
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغههای اصلی نظامهای آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسیها نشان میدهد بهرغم نقشی که دانشگاهها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبودها و نارساییهای فراوانی بوده ...
بیشتر
کیفیت آموزشی و پژوهشی از جمله دغدغههای اصلی نظامهای آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان است. بررسیها نشان میدهد بهرغم نقشی که دانشگاهها در توسعه منابع انسانی داشته و دارند و همواره کوشش بر این بوده است که دانشجویان را تربیت کنند که بتوانند مشکلات جامعه را حل کنند، موضوع آموزش هنوز دچار کمبودها و نارساییهای فراوانی بوده است. دانشگاهها بهعنوان سازمانهایی که نقش اساسی در رشد و توسعه علمی، فرهنگی و تربیت نیروی انسانی متخصص دارند باید همگام با تحولات علمی، آموزشی و متناسب با نیازها و مقیاسهای ملی و جهانی، فرایند کیفیت آموزشی خود را به طور مستمر بهبود بخشند. در این پژوهش به بررسی برخی از عوامل موثر بر بهبود کیفیت آموزشی پرداخته شده است. این عوامل شامل حمایت از دانشجویان و اساتید، اعضای هیئت علمی، خدمات اداری، خدمات کتابخانهای، تهیه برنامه آموزشی و مکان، زیرساختها و امکانات هستند. برای رتبهبندی عوامل موثر بر اجرای بهبود کیفیت آموزشی با استفاده از رویکرد AHP گروهی از نظرات 130 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه اصفهان استفاده شده است.با توجه به اطلاعات بدست آمده و تجزیه وتحلیل آنها با استفاده از نرم افزار expert choice تهیه برنامه آموزشی با وزن 0.338 دارای بیشترین تاثیر بر بهبود کیفیت آموزشی است و بعد از آن اعضای هیئت علمی با وزن0.246، حمایت از دانشجویان و اساتید با وزن0.122، مکان، زیرساختها و امکانات با وزن 0.103، خدمات کتابخانهای با وزن 0.102، و خدمات اداری با وزن 0.089در اولویتهای بعدی میباشند.
تورج رحمانی
چکیده
دستیابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشتهای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار میرود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری مییابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایتها در این باب ...
بیشتر
دستیابی به معرفتی دقیق در خصوص نسبت تاریخ و سیاست، و در پی آن نایل شدن به فهمی از ماهیت بینارشتهای این دو شاخه از علوم انسانی، هدف بنیادین پژوهش حاضر به شمار میرود. تحقق چنین هدفی با محوریت مسئله «عاملیت» امکان بیشتری مییابد. به عبارتی فاعلیت انسان نقطه عطفی است که تلاش این متن در راستای بازخوانی انواع روایتها در این باب معطوف به آن است. پرسش از عاملیت در نسبت میان تاریخ و سیاست چنین صورتبندی میشود: آیا سیاست تجلی فاعلیت انسان در سامانبخشی به حیات فردی و جمعی اوست، یا حکایتگر سیر قربانی شدن موجودیتهای انسانی و اجتماعی در برابر اراده از پیش تعیین شدهای است که امور آنها را شکل میدهد و پیش میبرد، یا نسبتی است از هر دو؟ پاسخی که به این پرسش ارائه میشود چنین است: انسان در عرصه سیاست از ساختارهای تاریخی تأثیر میپذیرد و بالعکس ساختارهای تاریخی در عرصه سیاست متأثر از فاعلیت انسان شکل مییابند. بر این اساس برای فهمی عمیق از کیفیت عاملیت، توجهی همزمان به تاریخ و سیاست ضروری است. این در حالی است که سیر در تاریخ بدون توجه به سیاست (که تجلیگاه فاعلیت انسان است و تاریخ را رقم میزند) تلاشی ناتمام است و نیز مطالعه سیاست بدون توجه به تاریخ(که ساختارهای مقابل عاملیت از اعماق تاریخ میآیند) کوششی نارساست. چنین ارتباطی از ماهیت بینارشتهای علوم تاریخ و سیاست حکایت میکند. علاوه بر این تعامل آنها خود امکان تولید دانش بینارشتهای جدیدی را فراهم میسازد.