مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222Interdisciplinary as Responsibilityمیانرشتهای به مثابه مسئولیت : نگاهی هنجاری1207710.7508/isih.2011.09.001FAمرتضیبحرانیعضو هیأت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایران.Journal Article20120418As a term either in education or in research, Interdisciplinarity throughout the world is known as a new way of knowing. However, the why-ness of its appearance and development is surely worth of exploration. Right now, one can find many explanations, mostly unsatisfying; and therefore, it is needed to use a pathological and phenomenological approach to go the core reason of its existence. As this study shows, “responsibility” could be assumed as the right core reason here. Paying attention to the changes in the interaction between individuals and society, it is just Interdisciplinarity which can make them responsible before the other. In this definition, Interdisciplinarity means to approach the borders of knowledge to find satisfying answers to the questions which could not be answered in a unique, isolated discipline. However, this is a planar blade: the interdisciplinaer might use it as an accuse to veil his/her weakness in his/her academic discipline, while, on the other hand, Interdisciplinarity could be seen as a normative ethics whose goal is to educate people to responsibly find answer to their questions in the area of interdisciplinary knowledge.میانرشتگی، چه در مقام آموزش و چه در مقام پژوهش، در بسیاری از کشورهای جهان بهعنوان روشی نوین در نهاد دانش، جای خود را باز کرده است. اینکه چه اقتضائاتی میانرشتگی را به منصۀ ظهور رسانده است، و چه عواملی آن را بسط و یا تعدیل میکنند، نیازمند یک بررسی همهجانبه است. در تحلیل بررسیهای موجود، اگرچه بهعلل مختلف ظهور و بسط و تعدیل میانرشتهای پرداخته شده است، اما از نگاهی آسیبشناسانه و با روشی پدیدارشناسی، کمتر بهعلت غایی این پدیده پرداخته شده است. مدعای پژوهش حاضر این است که میانرشتگی میتواند، «مسئولیت» را بهمثابه علت غایی خود بیابد. آنچه میانرشتگی را در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی جا انداخته است، ضرورت توجه به مقولهای بهنام مسئولیت است. از آنجا که دنیای پیچیدۀ کنونی رابطۀ میان فرد و جامعه را دستخوش دگرگونی کرده است بهنحوی که هریک از دیگری مطالباتی را میخواهد این میانرشتگی است که میتواند فرد و جامعه را در قبال یکدیگر مسئول بار آورد. میانرشتگی طبق این تقریر، پناهبردن به مرزهای دانش بدیل برای یافتن پاسخ مکفی به پرسشهایی است که یک قلمرو معرفتی واحد توان ارائۀ آن را ندارد. همین نکته میتواند تیغ دو لبه باشد: صاحب دانش میانرشتهای، ضعف خود را در ارائۀ پاسخ مسئولانه با گریز زدن از یک دانش به دانش دیگر بپوشاند. اما با نگاهی رویهای به میانرشتهای میتوان آن را بهسان اخلاقی هنجاری تصور کرد که غایتش آموزش افراد جامعه جهت ارائۀ پاسخهای مسئولانه به پرسشهایی است که در قلمرو دانش میانرشتگی آنان مطرح است.مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222Political Science: an Interdisciplinary Projectعلوم سیاسی پروژه ای میان رشته ای21467810.7508/isih.2011.09.002FAابراهیمبرزگردانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.سید ابراهیمسرپرست ساداتدانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.Journal Article20120418The present article is the result of a research concern in the philosophy of science in which ontological, epistemological and methodological questions about interdiscilinariness and political science are posed and examined. With this outlook, this article focuses on the question whether political science or the science of politics is a university major or an interdisciplinary project. As it can be inferred from theoretical preliminaries, an interdisciplinary project entails an epistemological arena (convergence and combination of majors) and practical dimension (cooperation). Issues such as the definition of political science, its subject, its problems, epistemological changes, modern era changes, necessities of life, modern chain processes, activity of social and multidimensional human, plurality of levels, relationship, mutual dependence and dynamisms have made the necessity of field exchange, multidisciplinariness and interdisciplineriness in political science an undeniable strategy. Therefore, political science is an interdisciplinary project; A concept whose theoretical and practical preference over the field of “science of politics” has been indicated throughout this article.این مقاله، حاصل دغدغهای پژوهشی در فلسفۀ علم است که در آن پرسشهای هستیشناسی، شناخت-شناسانه، روششناسانه و ارزششناختی در مورد «میانرشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میانرشتهای است؟ پروژۀ میانرشتهای چنانکه از مقدمات نظری بر میآید دربردارندۀ یک عرصهشناختی (همگرایی و ادغام رشتهای) و هم بعدی عملی (همکاری) است. موضوعاتی چون تعریف علوم سیاسی، موضوع و مسائل آن، تحولات حوزۀ معرفتشناختی، تحولات عصر جدید، اقتضائات زندگی، زنجیره فرایندی امروزین، کارگزاری انسان اجتماعی و چند بعدی، کثرت سطوح، رابطه، وابستگیهای متقابل و پویاییها، ضرورت تبادل رشتهای و چندرشتگی یا میانرشتگی در علوم سیاسی را رهیافتی غیرقابل انکار نمودهاست. بنابراین علوم سیاسی پروژهای میانرشتهای است؛ توصیفی که رجحان نظری و عملی آن بر رشتۀ علم سیاست در این مقاله نشان داده شده است.مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222Iranian experience of interdisciplinary: Tree decades of localization of the political knowledgeتجربۀ ایرانی رشتههای میانرشتهای: سه دهه بومیسازی دانش سیاست47817910.7508/isih.2011.09.003FAغلامرضاخواجه سرویعضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.Journal Article20120418Historical background of the theoretical aspects of political science in Iran refers to pre-islamic period; but political science as an imported science was prevailed in the Ghajar dynasty era. This kind of science, entering in land of Iran, accompanied with the modernity. Therefore its content, method and all its problems are seemed to be set with historical implication of modernity and its raising place, i.e. western countries. Islamic revolution in 1979 caused a revolution in the realm of thinking. By putting special stress on Islamic values, it changed all Iranian life styles and started a trend in localization of academy and knowledge. <br />In last tree decades we have seen a huge number of academic works on localization of political science. Some universities are progressive in producing such literature on the case, among them are Imam Sadegh and Bagher o Al-Oloum Universities. By defining and introducing interdisciplinaries, they could make political science have critical development in the field of localization of the political science. This experiences can be look forwarded as two applied cases for further investigation; so we can reach to an ideal type of Islamic knowledge and university.سابقة تاریخی پرداختن به ابعاد نظری سیاست در ایران به پیش از اسلام بازمیگردد؛ اما سیاست به عنوان یک علم وارداتی در دورة قاجار در ایران شناخته شد. این دانش با تاریخ مواجهة گسترة تفکر ایرانی با تجدد همداستان بوده است. از اینرو محتوا، روش و سؤالات این دانش نیز متناسب با ضرورتهای تاریخی و عینی محل تولد و توسعة آن یعنی مغربزمین، در ایران مطرح شد. وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا انقلابی نیز در ساحت تفکر سیاسی ایران رخ دهد. این انقلاب با تزریق اصول ارزشی اسلامی به کلیة ساحتهای زندگی ایرانیان، موجب شد تا بومیسازی دانش و دانشگاه به یکی از ضرورتهای مهم تبدیل شود. <br />در سه دههای که از انقلاب اسلامی ایران میگذرد، بومیسازی علم سیاست در ایران با مکتوبات و تولیدات نظری مختلف پیگیری شد. در این میان برخی از دانشگاهها مانند دانشگاه امامصادق علیهالسلام و دانشگاه باقرالعلوم علیهالسلام پیشرو بودند. این دانشگاهها با تعریف رشتههای میانرشتهای، موجب شدند تا علم سیاست با مؤلفههای بومی دینی مورد بازتقریر قرار گیرند. این تجربهها میتوانند نمونههای کاربردی مناسبی برای بومیسازی و اسلامیسازی دانشگاه و دانش در کشور محسوب شوند.مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222The Need for Modules on Methodology in B.A. Degree of Political Science (Based on the Inter/Multidisciplinary Nature of Politics)بنیان گذاری گروه درس های روش شناسی در دوره کارشناسی علوم سیاسی(دانش افزایی میان رشته ای)831338010.7508/isih.2011.09.004FAمحسنخلیلیاستادیار دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20120418The main goal of planning of political science courses, in addition to training and researching in politics, is enhancing the ability for analysis of political issues, whether domestic or international. The primary objective of all sciences is to expand human knowledge. The discipline of political science is a branch of learning that contributes to the growth of knowledge about politics and helps us learn about political systems and the political behavior of human beings. Research is an important skill required of all political scientists. Research means gathering, processing, and interpreting data. Political science is an interdisciplinary and multidisciplinary knowledge. So, to learn the skills of researching in politics needs both to conduct and to evaluate research. Students of political science are often required to take one or more modules in research methods. Designing and conducting a research project is usually taught in those courses. On the one hand, the base of political science is theory; on the other hand, question arises as to how we can interrelate and correlate between theory and technique. How we can make the political science more operational and functional? Considering the methodological lessons in B.A. degree of political science (of course in Iran) shows that they are marginal and inadequate. The diversity of academic styles in methodology is ignored, and the existing problematic of the hegemony of methodological monism persists. Given the multi/interdisciplinary nature of political science, the author of this paper suggests that a group of methodological modules in political science be planned. The proposed modules are: the nature and entity of research in political science, qualitative methods in political science, quantitative methods in political science, history and philosophy of science, philosophy of social science, technical writing and research /scientific paper in political science, information seeking skills (library and search strategies in internet), and research workshop in political science.هدف برنامۀ درسی دانشگاهی رشتۀ علومسیاسی، افزون بر آموزش و پژوهش در علم سیاست، تربیت افراد کارآمد با توانایی علمی بالا برای تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی کشورهای جهان است. یک برنامهریزی مطلوب باید دربرگیرندۀ این نکته باشد که یک فرهیخته میبایست به چه مهارتهایی مجهز باشد تا بتواند در بازار کار حضور مؤثر پیداکند؟ امروزه فرهیختۀ علومسیاسی به انبانی از انبوهه واژگان و مفاهیم تبدیل شده و این توان را نیافته است که آموختههای خود را به محیط عملیاتی بکشاند. از یکسو، بنمایۀ رشتۀ علومسیاسی، تئوری است؛ اما از دیگر سو، این پرسش به نحوی چشمگیر مطرح است که چگونه میتوان تئوری را به فن یا تکنیک همپیوند نمود؟ چگونه میتوان رشتۀ علومسیاسی را قابل استفادهتر یا کاربردیتر کرد؟ چگونه میتوان نظریهها را به مبنای سیاستگذاری تبدیل نمود؟ با توجه به در حاشیه قرارداشتن دروس روششناسی، ناکافی بودن تعداد واحدهای اختصاص داده شده، عدم دستیابی به یک تعادل مطلوب در مباحث درسهای روششناختی، نادیدهگرفتن تنوع مکاتب و رویکردهای روششناختی، و معضل چیرگی مونیسم روششناختی، و با عطف توجه به ماهیت میان-رشتهای علومسیاسی، پیشنهاد میشود گروه درسهای روششناسی در دورۀ کارشناسی علومسیاسی تأسیس گردد. درسهای پیشنهادی عبارتاند از: ماهیت پژوهش در علومسیاسی، پژوهشهای کیفی در علومسیاسی، پژوهشهای کمّیدر علومسیاسی، تاریخ و فلسفۀ علم، فلسفۀ علوم اجتماعی، آیین نگارش مقالههای علمی در علومسیاسی، آشنایی با منابع کتابخانهای و روشهای جستجو در اینترنت (مهارتهای اطلاعیابی)، و کارگاه پژوهشی در علومسیاسی.مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222Systemic Approach to International Lawپارادایم میانرشتهای حقوق بینالملل: یک بررسی سیستمی با روابط بینالملل1351718110.7508/isih.2011.09.005FAفریدآزادبختدانش آموخته دکتری حقوق بین الملل، گروه حقوق عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20120418Disciplined Survey of Multidimensional Phenomena Such As World-Wide Legal Phenomena, Calls for The Extension of Conceptual framework and To overcomes Epistemological /Methodological Dogmatism of International Law and Its Analytic /Imperative Logic, Prevails On Ontological / Epistemological Aspects of The Progressive Science of International Law and Its Pluralistic Methodology that has Reduced to the Collection of Non Sanction rules, and So It has Modified To Phenomenology of States Will. Regardless of The Fact ,The Application of Systemic Approach to Untested International Law Domain ,Per se ,Is Faced To Various Epistemological / Ontological Controversies and Methodological Challenges, However Epistemological Prerequisites Calls for In Regard to Rethinking Capacities of Systemic Explanation of International Law ,Its Status and Its Place Draws In The General System of Science So That Publicists Can Distinguish Its Analytic And Imperative Logic of International Law From Homogeneous / Heterogeneous Sciences . To This Purpose, It Supposes That International Law Is Organic Totality (Wholeness) and On The basis of Systemic Analysis, International Law Is Analytic and Interactive System. In the First Level of Analysis That Concerning To Theoretical and Scientific structures of International Legal Science Will be Explained And Analyzed The Methodology, Patterns of Explanation, Legal Language, Making Theory Process, testing Theory ,and In The Second Level of Analysis That Its Aim To Explain The Ontological Dimension of International Law It Will Be Analyzed Interactive Modes Of International legal System Which Is constituent Synthesis of Legal Institutions ,Norms , Styles , Procedures and Mechanisms That Will Be Studied In External – Internal /Boundary Patterns of Interactionشناخت روشمند پویایی و ایستایی پدیدارهای چندساحتی حقوقی در گسترههای فردی و جهانی، مستلزم قبض و بسط چارچوبهای مفهومی و فائق آمدن بر تنگنظریهای معرفتشناختی نو و کهنی است که بر منطق تحلیلی و تجویزی و ساحتهای هستیشناختی و معرفتشناختی دانش بالندۀ حقوق بینالملل و روششناسی تکثرگرای آن سایه افکنده و آن را تا سرحد مجموعهای از قواعد (پراگماتیسم فلسفی) و یا به منزلۀ پدیدارشناسی ارادۀ دولت (پوزیتیویسم حقوقی) فروکاسته است. فایق آمدن بر این وضعیت، درگرو اتخاذ منطق تحلیلی نوینی با عنوان نظریۀ عمومی سیستم-هاست که در این مقاله، وجوه و جنبههایی از آن بر معرفت و نظام حقوقی بینالمللی تطبیق داده شده است. نظر به اینکه کاربست رویکرد سیستمی در حوزۀ ناآزمودۀ حقوق بینالملل، با مناقشات هستیشناختی، تعارضهای معرفتشناختی و چالشهای روششناختی همراه است؛ با این حال اقتضائات معرفتشناختی ایجاب مینماید در راستای بازاندیشی قابلیتهای تبیین سیستمی حقوق بینالملل، جایگاه و منزلت این گسترۀ معرفتی در سامانۀ عمومی دانش بشری ترسیم شود؛ بهگونهای که بتوان مرزهای معرفتی و دامنۀ منطق تحلیلی و تجویزی آن را از دانشهای همسنخ، همچون روابط بینالملل و علوم ناهمسنخ بازشناسی نمود. به همینمنظور حقوق بینالملل را یک «کل ارگانیک تحلیلی و کنشی» انگاشته و در سطح تحلیل نخست که ناظر به ساحت شناختاری و ساختار نظری حوزۀ معرفتی حقوق بینالملل است، ابعاد تئوریک و به سخن دیگر، روششناسی، الگوهای تبیین، منطق حقوقی، زبان حقوقی و فرایندهای نظریهپردازی و آزمون گزارهها و نظریۀ حقوقی بررسی و تحلیل خواهد شد. در سطح تحلیل دوم که هدف آن تبیین ساحت هستیشناختی حقوق بینالملل است، وجه کنشی سیستم حقوقی بینالمللی که ترکیبی قوامیافته از نهاد، هنجار، آیین و سازوکار است، در چارچوب الگوهای تعامل بیرونی، درونی و مرزی روش تحلیل سیستمی بررسی خواهد گردید.مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222Application of good governance for nation building in light of interdisciplinary studiesکاربست حکمرانی خوب برای ملتسازی در پرتو مطالعات میانرشتهای1731938210.7508/isih.2011.09.006FAعلی اصغرپور عزتدانشیار گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران، تهران، ایران.غزالهطاهری عطاردکتری مدیریت دولتی از دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.Journal Article20120418In the most excellent attitude, the aim of nation-building is to form a wise nation. Achieving this important aim requires utilizing varied studies and specialties which makes it necessary to use interdisciplinary studies. These are studies which continuously actualize an evolving nation’s notion in future. <br />On this basis, the dynamic nature of nation-building process in the light of acquired vision by varied scientific disciplines is scrutinized to make it possible to form a good nation building process in the light of governance approach in the context of political and administration science disciplines.هدف از ملتسازی در متعالیترین نگاه، شکل دادن به ملتی خردمند است. نیل به این مهم نیازمند بهکارگیری مطالعات و تخصصهای متنوعی است که بهرهمندی از مطالعات میانرشتهای را ضروری میسازد؛ مطالعاتی که باید مستمراً انگاره ملتی در حال «شدن و تکامل» را برای آینده تحقق بخشند. در رویکرد مسئلهمحور به ملتسازی، پرسشهایی مطرح میشود که پاسخگویی به آنها هرگز از عهدة متخصصان یک علم خاص برنمیآید و لازمة توفیق در آن، بهرهمندی از فضای گستردهای از مطالعات میانرشتهای و چندرشتهای است. در این مقاله ماهیت پویای فراگرد ملتسازی در پرتو بصیرت حاصل از رشتههای علمی متنوع، مورد مداقه قرار میگیرد تا امکان شکلگیری فراگرد ملتسازی در پرتو رویکرد حکمرانی خوب، در متن رشتههای علوم سیاسی، سیاستگذاری و امور اداری امکانپذیر گرددمؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-46413120101222Society in Transition: Re-defining the conception in an interdisciplinary viewجامعة در حال گذار؛ بازبینی یک مفهوم
ضرورت تحلیل مفهوم دوران گذار با رویکردی میانرشتهای1932138310.7508/isih.2011.09.007FAسید عبدالامیرنبویاستادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایران.Journal Article20120418The conception “Transition” is one of which is commonly studied and examined in theories of modernization and development. Some scholars of development use the standards of economics, politics and culture, and see the linear transition from a traditional society to a modern one and by dividing the phase into three steps, describe some feature for transition. However, this attitude has some difficulties, in which the most important is that it emphasizes on material aspects and neglects the factors which cause formation of political thoughts in a society in transition. This study while uses Max Weber’s approach, re-defines concepts of traditional society, society in transition, and modern society. Findings indicate that disconnection between the social and political facts, in one side and the intellectual responses in another side or incapability to face the current facts lead to transition of society. The most important feature of a society in transition is crisis of meaning. There is correlation between this crises and formation of political thoughts. In fact, political thought is part of the intellectual responses to the crisis of meaning which is prevalent in the society. So, “transition” as an academic concern needs an interdisciplinary view to be discussed and analyzed; therefore, it requires courses like political theory, political sociology, and even anthropology to combine and analyze the conception of transition.مفهوم کلیدی «گذار» بیشتر در نظریات نوسازی و توسعه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برخی از نظریهپردازان توسعه با ملاک قرار دادن شاخصهایی در حوزههای اقتصاد، سیاست و فرهنگ، حرکتی خطی از جامعه سنتی به جامعه مدرن را تصویر کردهاند و بهویژه برای مرحله میانی (دوره گذار) ویژگیهای را برشمردهاند. مهمترین کاستی چنین نگرشی آن است که به بررسی بخشی از شاخصهای عینی بسنده میکند و از صورتبندی و تحلیل علل شکلگیری اندیشههای سیاسی در جوامع در حال گذار ناتوان میماند؛ ازاینرو، مقاله حاضر با مبنا قرار دادن رویکرد ماکس وبر، به بازتعریف سه مفهوم جامعه سنتی، جامعه در حال گذار و جامعه مدرن پرداخته است. گسستگی بین واقعیتهای زندگی سیاسی، اجتماعی و پاسخهای چهارچوب فکری حاکم بر جامعه، یا ناتوانی آن چهارچوب از تبیین واقعیتها سبب میشود که جامعه وارد دوران گذار شود. مهمترین ویژگی جامعه در حال گذار، بروز بحران معناست. بین این بحران و شکلگیری اندیشه سیاسی همبستگی وجود دارد. در واقع، اندیشه سیاسی بخشی از پاسخ نخبگان فکری یک جامعه به بحران معنایی است که در آن جامعه احساس میشود. در نتیجه، این سیر بحث، بهرهگیری از نگاهی میانرشتهای را در پژوهش درباره دوره گذار ضروری میسازد و مباحث و یافتههای حوزههایی چون اندیشه سیاسی، جامعهشناسی سیاسی و حتی مردمشناسی را وارد تحلیل این مفهوم میکند.