نویسنده

استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایران.

چکیده

تاسیس و گسترش آموزش عالی میان‌رشته‌ای یکی از دغدغه‌های مهم ذهنی و برنامه‌ای وزارت علوم در طول سال‌های 1385 تا 1388 بوده است. نگاه اجمالی به برنامه‌ها، فعالیت‌ها و نتایج مربوط به طرح تاسیس و توسعه «رشته‌های میان‌رشته‌ای» نشانگراستقبال سرد دانشگاه‌ها، جامعه علمی و حتی بخش‌های ستادی ذیربط وزارت علوم از آن بوده است. از میان دلایلی که برشمرده می‌شود درسطح کلان، می‌توان به پیش افتادگی مفهومی و فراهم نبودن زمینه‌های عملی، ناوابسته بودن طرح به نیازهای محیط ملی وسازگارنبودن با بافت اجتماعی و دانشی، و در سطح خرد، کژراهه ترجیح آموزش به پژوهش میان‌رشته‌ای، در دسترس نبودن استاد- محتوا و روشن نبودن الگوی آموزش میان‌رشته‌ای اشاره داشت. در این مقاله تلاش می‌شود ابتدا با تامل درخاستگاه و منشاء ایده دانش میان‌رشته‌ای، موانع چرخش ازآموزش رشته‌ای به آموزش و یادگیری میان‌رشته‌‌ای در چارچوب گسترش مرزهای دانش و رویکردهای جدید یادگیری و تاکید ویژه بر تجربه ایران مورد بررسی قرارگیرد. سپس دو الگوی آموزش مبتنی بر رشته و میان‌رشته‌ای مقایسه و ویژگی‌های آموزش میان‌رشته‌ای به بحث گذاشته می‌شود. در پایان نیز علاوه بر طرح ایده‌هایی برای عمل در مسیر بهبود و تغییر در فرایند آموزش عالی میان‌رشته‌ای، الگوی آموزش الکترونیکی و یادگیری وب‌ پایه به عنوان ظرفیتی جدید و تاثیرگذار برای پیشبرد مقاصد میان‌رشته‌ای‌ها مورد بررسی و پیشنهاد شده است. 

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image