نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه رازی

چکیده

پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالش­ها و محدودیّت­های خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثبات‌گرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میان‌‌رشته­ای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصه­ی پژوهشی تازه، پایانی بر تک‌گویی، انزوا و تجزیه­ گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، در پیوند با دیگر هنرها و دانش­های بشری (موسیقی، نقاشی، عکاسی، سینما، فلسفه، سیاست، جامعه شناسی و ...) بوده و ادبیّات را به عنوان مادّه­ای برای دیگر هنرها، دانش­ها، گفتمان­ها و معارف بشری تبدیل نموده است. نگارنده­ی این جستار، ضمن بررسی «چرایی» پیدایش مطالعات میان‌رشته­ای در حوزه­ای ادبیّات تطبیقی، به نقد و تحلیل «چگونگی» پژوهش­های روش‌مند در این قلمرو نیز پرداخته است. از این رو، برای تحلیل کمی و کیفی استنادهای پژوهش، برخی از پژوهش­های تطبیقی این قلمرو نیز مورد نقد و ارزیابی و استناد قرار گرفته است.

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image