نوع مقاله : مقاله نظری

نویسنده

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا

10.22035/isih.2023.4978.4831

چکیده

پاسخ به این پرسش که چرا یک نفر کارآفرین می‌شود و دیگران نه به هیچ عنوان ساده نیست. اکثر پژوهشگران این معما را پذیرفته‌ و تعریف خاص خود را از مفهوم کارآفرینی ارائه داده‌اند. از این رو کارآفرینی واژه بسیار مناقشه‌برانگیزی است که تجمیع نظریه‌های مربوط به این حوزه را مشکل کرده است. در این میان نظریات گوناگون و بعضا متناقض حوزه کارآفرینی، سهم رشته‌های علوم‌اجتماعی مانند جامعه‌شناسی و تاریخ اقتصادی قابل توجه است. اما منظرهای این دو علم به مسئله کارآفرینی متفاوت است. این تفاوت‌ها دوگانه ادراکی کمتر از حد اجتماعی و بیشتر از حد اجتماعی را شکل داده که بسیاری معتقدند هر دو این ادارکات ناقص است. جامعهشناسی مبتنی بر فهمی است که عاملیت‌های فردی را بیش از حد اجتماعی می‌بیند، اقتصاد از فهمی استفاده میکند که انسان‌ها کمتر از حد اجتماعی‌اند. بنابراین دوگانه ادراک کمتر از حد اجتماعی شده و ادراک بیشتر از حد اجتماعی شده، مترادف است با مجادله بر سر توصیف کوران از فیلی که در تاریکی قرار گرفته، از زوایای مختلف توسط آنها لمس شده و هر کس دیدگاه خود را برای رد نظر دیگری ارائه می‌کند. بنابراین تبیین این دوگانه و متعاقب آن مقایسه رویکرد جامعه‌شناسی و علم اقتصاد به مسئله کارآفرینی هدف مقاله حاضر است. این مقاله، اساساً ماهیت نظری دارد و در جوهر این تأملات می‌گنجد. نقطه عزیمت مقاله حاضر بهره بردن از پارادایم جامعه‌شناسی اقتصادی جدید است تا بتوان کارآفرینی را به صورت حک شده در یک بستر اجتماعی و تاریخی درک کرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image