نویسندگان

دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، ایران.

چکیده

علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که نحوة انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای کلان این تصمیم‏ها را مورد مطالعه قرار می‏دهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیت‏ها‏ بوده است. علم اقتصاد با پایه‏ریزی مبانیِ خردِ رفتاری و شکل‏دهیِ منظومه‏ای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاریِ این رشتة علمی است. از آنجایی‏که واحد تحلیل هر دوی این علوم فرد و رفتار او می‏باشد تعامل بین علم اقتصاد و روان‎‏شناسی می‏تواند برای نظریه‏پردازی اقتصادی مورد استفادة اقتصاددانان قرار گیرد. در این مقاله با برشمردن کاستی‏های برخی نظریات اقتصادی در مواجهه با مشاهدات واقعی و برخی پیشروی‏های نظری در راستای گفتگوی این دو علم، به ضرورت و اهمیت مطالعات میان‏رشته‏ای در این حوزه می‏پردازیم. در نهایت نیز با تأکید بر طراحی دوره‏های مطالعاتی میان‏رشته‏ای، چارچوب‏هایی جهت آموزش و پژوهش در این حوزه ارائه‏ خواهد گردید.

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image