نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 . گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران
چکیده
آموختههای معماری امروز تحت تأثیر استیلای هژمونیهای مرکزگرا، هجوم اطلاعات و تکنولوژی موجب تسخیر روح انسان شده است که منجر به تبلور اشکال جدیدِ خلقیات فردی به جای خلاقیت شده است. تغییر یادگیری فرایند انسانِ معمار به معنای رهایی ذهن از انباشتگیهای اطلاعات و خوانش آموزههای مؤثر بهواسطهٔ تجربههای زیستشدهٔ انسانیِ حاویِ روح و احساس هدف پژوهش است. مطالعهٔ حاضر به روش اسنادی، و بهمنظور شناخت روابط انسان با محیط به خوانش آثار پدیدارشناسان حوزهٔ انسان، ذهن و خیال، و ریشههای درونمرزیِ مؤثر بر برقراری پیوند انسان با پدیدههای محلی، همچون ادبیات، پرداخته است. با خوانش نظریههای شناختِ جهان هستی و دیدگاههای محورگرایی، به وجوه گمگشتهٔ «چگونه انسانشدن» پیبرده شد. در ابتدای قرن بیستم جریان فکریـفلسفی پدیدارشناسی شکل گرفت که اساس هستیشناسی را تجربیات زیستشدهٔ انسانی دانست. سپس از فلسفهٔ محض به جریان حوزهٔ «اندیشه» و «یادگیری خودیافته» تغییر مسیر داد و با برقراری پیوندی چندوجهی میان رشتهها و تجربههای زیستشدهٔ انسانی، در مدارس معماری مطرح شد. شناخت فرایند خودیافتهٔ «انسانِ معمار» جهت کسب تجربههای فردی با کیفیت و خلق پدیدههای معماری انسانی از یافتههای این مقاله است که در دو وجه مورد مطالعه قرار گرفت: 1) خواندن منابع و ریشههای غنیِ درونمرزی؛ و 2) آموختن چگونه اندیشدن بهمنزلهٔ نگاه جهانشمول. خوانش شعر حافظ و تجربهٔ زیستهاش در فرایند یادگیری معماری موجب خودیافتگی و پالایش ذهن میشود. در این راه انسان فراگیرنده به بیداری دست مییابد که در قالب مدلی ترسیم شده است.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله