مرتضی بحرانی
چکیده
در باب ترجمه، از زاویههای مختلفی بحث شده است. عموماً بر این نکته اجماع وجود دارد که ترجمه، پدیدهای میانفرهنگی است؛ بدین معنا که مترجم در کار خود با بیش از یک فرهنگ سروکار داشته و دارد. در این مقاله، از زاویهای دیگر، استدلال میشود که عمل ترجمه، علاوه بر میانفرهنگی بودن، از آغاز یک عمل میانرشتهای بوده است. بدین معنا که مترجمان ...
بیشتر
در باب ترجمه، از زاویههای مختلفی بحث شده است. عموماً بر این نکته اجماع وجود دارد که ترجمه، پدیدهای میانفرهنگی است؛ بدین معنا که مترجم در کار خود با بیش از یک فرهنگ سروکار داشته و دارد. در این مقاله، از زاویهای دیگر، استدلال میشود که عمل ترجمه، علاوه بر میانفرهنگی بودن، از آغاز یک عمل میانرشتهای بوده است. بدین معنا که مترجمان برخلاف دانشمندان که به کسب یک رشته علمی خاص اکتفا نمیکردند بلکه جویای همه معارف بودند، و نیز برخلاف متخصصان رشتهای کنونی، موضوع کار خود را به گونهای مییافتهاند که نه به همه معارف نیازی داشتهاند و نه میتوانستهاند با تخصص در یک رشته علمی به کار خود ادامه دهند، بلکه ناگزیر علاوه بر دانش زبان به دانشی که با موضوع ترجمه ارتباط برقرار میکرد نیز نیازمند بودهاند. این مسئله، یعنی نیازمندی شناخت موضوع مورد ترجمه، از آغاز ترجمه را به معرفتی میانرشتهای تبدیل کرده است. استلزام دیگر این ادعا این است که میانرشتهای، تماماً مفهومی مدرن و امروزی نیست؛ بلکه از آغاز مصادیقی برای آن وجود داشته است که عمل ترجمه نمونه بارز آن است و این ویژگی خود را هنوز نیز از دست نداده است. امروزه نه تنها ترجمه، بلکه مطالعات ترجمه نیز، معرفتی میانرشتهای تلقی میشود. بررسی و تدقیق در تجربه میانرشتگی ترجمه به ویژه برای مللی که امروزه، به ضرورت، به میانرشتگی در حوزههای مختلف روی آوردهاند میتواند میتواند پیامدهایی مفیدی را جهت فهم درستتر میانرشتگی به دست دهد.