نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 دکترای فلسفه تعلیموتربیت، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت، گروه فلسفه تعلیموتربیت، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
3 دانشیار فلسفه تعلیم و تربیت، گروه فلسفه تعلیموتربیت. دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
4 استاد مبانی فلسفی اجتماعی، گروه مبانی فلسفی اجتماعی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
هدف پژوهش حاضر، ترسیم پیشنهادهایی برای اهداف دانشپژوهی در علوم اجتماعی بر مبنای رئالیسم انتقادی و با نگاهی میانرشتهای است که با روش توصیفیـاستنتاجی انجام شده است. رئالیسم انتقادی با بینشی شناختشناسانه بهعنوان مبنایی درنظر گرفته میشود که پیشنهادهایی برای دانشپژوهی (آموزش، پژوهش، تلفیق و کاربرد) در علوم اجتماعی خواهد داشت. نتایج پژوهش نشان میدهد که رئالیسم انتقادی با تأکیدی که بر واقعیتهای مستقل از ذهن و خاصیت انتقادپذیری دانش دارد، بر آموزشی رهاساز در علوم اجتماعی تأکید میکند. در حوزه پژوهش، رئالیسم انتقادی بر فلسفه و خودآگاهی فلسفی تأکید میکند و درنتیجه پژوهشگر علوم اجتماعی مفروضات پنهان و آشکار در پژوهش خود را بهتر فهم میکند. در عرصه تلفیق نیز تأکید بر فهم واقعیت در ابعاد گسترده است. این عرصه، عامل پیشرفت علوم را بهاشتراکگذاری دانش در قلمروی وسیع میداند؛ ازاینرو علوم میانرشتهای را بهرسمیت شناخته و از هر دانشی که قادر به تبیین بهتر لایههای پیچیده واقعیت باشد، استقبال میکند و سرانجام، در عرصه کاربرد، رئالیسم انتقادی توان بالقوهای در کاربرد دانش با توجه به تلفیق علوم در حل مسائل اجتماعی دارد. دلیل این امر، نظریهپردازی بهدور از تنگنظری و درعینحال منطبق با واقعیت رئالیسم انتقادی است که با مؤلفه انتقادی بودن، دانش را به عرصه عمل نزدیکتر کرده است.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله