غلامحسین خورشیدی؛ شیوا پیشگاهی
چکیده
توسعه علوم میانرشتهای، مسالهای چند بعدی است. از این رو، پرداختن به ساز و کارها، ظرفیتها، و موانع تحقق توسعه این علوم در ایران کار پیچیدهای است. در این رابطه نمیتوان به کلی گویی کرد و تنها به ذکر عناوینی بسنده نمود زیرا همه آنچه در این رابطه مطرح است برای همه حوزههای علم مشترک نمیباشد و حتی در یک حوزه خاص هم گرچه مشترکات ...
بیشتر
توسعه علوم میانرشتهای، مسالهای چند بعدی است. از این رو، پرداختن به ساز و کارها، ظرفیتها، و موانع تحقق توسعه این علوم در ایران کار پیچیدهای است. در این رابطه نمیتوان به کلی گویی کرد و تنها به ذکر عناوینی بسنده نمود زیرا همه آنچه در این رابطه مطرح است برای همه حوزههای علم مشترک نمیباشد و حتی در یک حوزه خاص هم گرچه مشترکات فزونی میگیرند ولی مورد به مورد تفاوتها نیز رخ مینمایند. این پیچیدگیها آنگاه که میانرشتهها حاصل ازدواج دو یا چند حوزه متفاوت باشند، عمق و وسعت بیشتری مییابند. در این مقاله کوشیدهایم تا موضوع را تنها در حوزه علوم انسانی مورد بررسی قرار دهیم. اصطلاح میانرشتهای اغلب، با مسامحه به کار میرود و معمولاً، همراه با واژههای مشابه، از جمله چندرشتهگرایی و فرارشتهگرایی، استفاده یا جایگزین آنها میشود که در این مقاله تلاش ما پرهیختن از این مسامحه نیز میباشد. چندین دهه است کهدرمحیط دانشگاهی جهانی رشتهمداری حاکم شدهاست که تأکید فزایندهای بر تخصص و مزایای آن دارد و تنهابه متخصصان یاصاحبنظران یک رشته خاص اجازهداده میشود بهپژوهش و ارائه نظریه در آن رشته بپردازند. در سالهای اخیر، بهدلیل پیچیدگی جوامع و گستردگی و تنوع مسائل، ناکارآمدی این شیوه بیش از پیش آشکار شده است و این امر مهمترین پایه رواج مطالعات بینرشتهای به حساب میآید؛ البته درک عمیقتر موضوعات و شناخت بیشترو کاملتر پدیدهها نیز انگیزه دیگر رواج این نوع تحقیقات میباشد. منظور از مطالعات بینرشتهای، فرایند درگیر شدن رشتههای مختلف علمی در پاسخگویی به یک سؤال، حل یک مسأله یا طرح موضوعی است که بهعلت پیچیدگی و وسعت زیاد آن قابل بررسی با استفاده از یک رشته واحد نیست. در مطالعات میانرشتهای کارآمد از هر رشته علمی بهعنوان یک منبع معتبر اطلاعاتی به تناسب استفاده میشود و این در واقع نوعی رویکرد ماتریسی در سامانه بهرهبرداری از دانشهای متنوع بشری است؛ بنابراین، چنین مطالعاتی، نهتنها با ترکیب اطلاعات به دانش جدیدی دست مییابند، بلکه درک کاملتری از تشابهات و تمایزات بین رشتهها نیزایجاد میکنند. تفاوت در مفروضات، دیدگاهها، روشها، زبان و اصطلاحات فنی هر رشته و موانع شناختی دیگر در انسانها از جمله مشکلاتی هستند که استفاده از مطالعات میانرشتهای را محدود میسازند. دراین مقاله، ابتدا بهاهمیت و ضرورت گسترش تحقیقات میانرشتهای در علوم انسانی و دانشگاههااشاره میشود، پس ازآن به مفهوم تحقیقات میانرشتهای و شرایط انجام آن پرداخته میشود. موانع انجاماینگونه تحقیقات و راههای غلبه بر این موانع مطرح خواهند شد.