حقوق
احمد خسروی
چکیده
آب، نقش بنیادینی در زیست انسان دارد؛ بهگونهای که نهتنها عملکرد درست بدن به آن وابسته است، بلکه حقی تأثیرگذار بر حقهای دیگر انسان است. با تصویب نظریهٔ تفسیری شماره 15 از سوی کمیتۀ حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، حقوقدانان، دسترسی به آب را، بهویژه در دهههای اخیر، بهعنوان یک حق بشری شناسایی کردهاند. علم اقتصاد، به دلایلی ...
بیشتر
آب، نقش بنیادینی در زیست انسان دارد؛ بهگونهای که نهتنها عملکرد درست بدن به آن وابسته است، بلکه حقی تأثیرگذار بر حقهای دیگر انسان است. با تصویب نظریهٔ تفسیری شماره 15 از سوی کمیتۀ حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، حقوقدانان، دسترسی به آب را، بهویژه در دهههای اخیر، بهعنوان یک حق بشری شناسایی کردهاند. علم اقتصاد، به دلایلی ازجمله محدودیت منابع، دورازدسترس بودن، هزینهبر بودن خدمات جمعآوری، و سرانجام، ناتوانی دولتها در تأمین، آب را بهعنوان یک کالا درنظر گرفته و بحث خصوصیسازی آن را مطرح کرده است. با توجه به اینکه خصوصیسازی به تجاریسازی و اقتصادیشدن آب میانجامد، آیا میتواند ویژگیها و الزامات حق بر آب را اجرایی کند؟ بهمنظور پاسخ به این پرسش در این پژوهش سعی شده در قالب روش کیفی و بصورت کتابخانهای، با مطالعۀ میانرشتهای حقوق و اقتصاد، ماهیت، ویژگیها، و الزامات حق بر آب از منظر اسناد بینالمللی بررسی و سپس، با توجه به این ویژگیها و ماهیت خصوصیسازی، جنبهٔ اقتصادی این مسئله واکاوی شود.یافتههای تحقیق نشان میدهد که خصوصیسازی آب، بدون توجه به بعد حقوق بشری آب، با تجاری تلقی کردن آن حق بر آب انسانها و به تبع آن سایر حقهای انسان را تحت تاثیر قرار میدهد و ضرورت دارد تا خصوصیسازی آب تا بدانجا باشد که باعث نادیده انگاشتن حقهای بشری نشود.
جامعهشناسی
عباس گرگی؛ علی اصغر مقدس؛ جواد گرگی
چکیده
هدف این مقاله مطالعۀ آثار ترنر دربارۀ جامعهشناسی بدن و نسبت آن با حقوق بشر است. اگرچه مطالعه شهروندی در جامعهشناسی معاصر رشد قابلتوجهی داشته است، اما از ماهیت حقوق در این رشته بهطور گسترده غفلت شده است. تنها در دهه 1990 آثار برایان ترنر، سبب توسعه جامعهشناسی نوین حقوق بشر شد. این مقاله از این مدعا که حقوق بشر موضوعی مشروع و قابلقبول ...
بیشتر
هدف این مقاله مطالعۀ آثار ترنر دربارۀ جامعهشناسی بدن و نسبت آن با حقوق بشر است. اگرچه مطالعه شهروندی در جامعهشناسی معاصر رشد قابلتوجهی داشته است، اما از ماهیت حقوق در این رشته بهطور گسترده غفلت شده است. تنها در دهه 1990 آثار برایان ترنر، سبب توسعه جامعهشناسی نوین حقوق بشر شد. این مقاله از این مدعا که حقوق بشر موضوعی مشروع و قابلقبول برای پژوهش جامعهشناسان است، دفاع میکند. روش گردآوری دادهها در این مقاله، اسنادی است. مطالعات جامعهشناختی ترنر در حوزههای پزشکی، بدن، حقوق بشر و دین را میتوان نمونهای از مطالعات چندرشتهای و میانرشتهای در قلمرو علوم انسانی دانست. ترنر، در آثار خود تلاش کرده است با بهرهگیری از مفاهیم و یافتههای جامعهشناسی بدن، سیاست، و انسانشناسی فلسفی، مانند جسمانیت و آسیبپذیری، مبنایی ماتریالیستی برای دفاع از دعاوی عام حقوق بشر بیابد. او جامعهشناسی بدن را پایهای برای دفاع از مفاهیم جهانشمول حقوق بشر، و گفتمانی جایگزین برای سنت حقوق طبیعی میداند. بهزعم وی، حقوق بشر بهعنوان نهادی فراتر از شهروندی، جایگزین مناسبی برای شهروندی و چالشهای مرتبط با آن است. رویهمرفته، براساس استدلال این مقاله، جامعهشناسی حقوق بشر، اهمیت فراوانی دارد، زیرا مفهوم شهروندی که خود بر عضویت در یک دولتـملت مبتنی است، دارای محدودیتهای آشکاری است؛ بنابراین،حقوق بشر بهعنوان یک مفهوم جامعهشناختی، مکمل مهمی برای اندیشه موجود شهروندی است.