عبدالله بیچرانلو؛ علی اصغر پورعزت
چکیده
تاکنون محققان و نظریهپردازان متعددی، سازمان را از ابعاد گوناگون، بررسی و مطالعه کردهاند. بر اساس این مطالعات، انگارهها و تصاویری از این مهم ارائه شدهاند که از معروفترین آنها انگارههایی است که در آثار «گرت مورگان» و «ماری جو هچ» طراحی و پیشنهاد شدهاند. در این مقاله، به طور اجمالی کارکرد استعارهها در ...
بیشتر
تاکنون محققان و نظریهپردازان متعددی، سازمان را از ابعاد گوناگون، بررسی و مطالعه کردهاند. بر اساس این مطالعات، انگارهها و تصاویری از این مهم ارائه شدهاند که از معروفترین آنها انگارههایی است که در آثار «گرت مورگان» و «ماری جو هچ» طراحی و پیشنهاد شدهاند. در این مقاله، به طور اجمالی کارکرد استعارهها در فراگرد کسب شناخت و نیز استعارههای سازمان، مرور میشود و برخی از دیدگاهها و نظریههایی که از بیشترین تناسب و تطابق با استعارههای مذکور برخوردارند، مد نظر قرار میگیرند تا امکان طرح بحث از مفهوم «بومرنگ معنایی» یا «بازگشت معنایی اسـتعارهها» فراهم آید و کارکردها و کژکارکردهای تأمل برانگیز آن تبیین شوند. در مطالعۀ موردی این موضوع، با تمرکز بر مفهوم مهندسی فرهنگی به عنوان یکی از مفاهیم نشات گرفته از بازگشت معنایی استعارهها، به تبیین چگونگی بازگشت معنایی استعاره و پدید آمدن این مفهوم در ادبیات سیاستگذاری فرهنگی کشور پرداخته شده است. این مقاله از جهت دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع بنیادی و از لحاظ هدف از نوع اکتشافی و به لحاظ نوع دادههای مورد استفاده، کیفی است. روش آن از نوع مطالعات موردی است. ابزار جمعآوری دادهها، اسناد و مدارک هستند که با استفاده از منابع مختلف، دادههای لازم، جمعآوری و با روش تحلیل مقایسه الگوها، دادهها تحلیل شدهاند.