تاریخ
مجتبی انصاری؛ فاطمه پروانه اسدی؛ محمدجواد مهدوینژاد
چکیده
تاریخِ فرهنگی رویکردی میانرشتهای در تاریخنگاری است که تلاش میکند دو حوزهٔ اصلی علوم انسانی، یعنی تاریخ و فرهنگ، را در تعامل با یکدیگر بهکار گیرد. بهطورکلی، منابع فارسی موجود در حوزهٔ تاریخ فرهنگی را میتوان در دو دستهٔ کلی دستهبندی کرد: الف) شناخت تاریخ فرهنگی شامل تاریخچه، تعریف، مبانی نظری، نظریهها و نظریهپردازان، ...
بیشتر
تاریخِ فرهنگی رویکردی میانرشتهای در تاریخنگاری است که تلاش میکند دو حوزهٔ اصلی علوم انسانی، یعنی تاریخ و فرهنگ، را در تعامل با یکدیگر بهکار گیرد. بهطورکلی، منابع فارسی موجود در حوزهٔ تاریخ فرهنگی را میتوان در دو دستهٔ کلی دستهبندی کرد: الف) شناخت تاریخ فرهنگی شامل تاریخچه، تعریف، مبانی نظری، نظریهها و نظریهپردازان، معرفی آثار شاخص، طرح موضوعات و مسائل اصلی و تحلیل و نقد آنها؛ ب) اِعمال تاریخ فرهنگی شامل شناخت منابع، موضوعات، روشها و رویکردها و ارائهٔ راهکارها. در این مقاله با بررسی منابع فارسی موجود به نقد سِیر مطالعات انجامشده در حوزهٔ تاریخ فرهنگی در ایران پرداختهشده و با توجه به کاستیهای پژوهشهای موجود، راهکارهایی بهمنظور نظامبخشی به پژوهشهای آتی جهت شناخت عمیقتر و رشد و شکوفایی این جریان و بهرهگیری از آن در تاریخنگاری ایران، ارائه شده است. دادهها نشان میدهد که پراکندگی زمانی و ناپیوستگی موضوعیِ در انتشار منابع به چشم میخورد و همچنین در این حوزهٔ دانش، مبانی نظری، نظریهپردازان و منتقدان، روشها و مصادیق آن بهطور کامل معرفی نشده و جای خالی نقدها و تحلیلها بهوضوح مشهود است. نتایج (راهکارهای) ارائهشده عبارتاند از: ۱) تعریف سِیر مطالعاتی؛ ۲) تعیین اولویتهای ترجمه؛ ۳) نقدوتحلیل موضوعات تاریخ فرهنگی؛ ۴) تلاش برای ایجاد سنت ایرانیِ تاریخ فرهنگی با بهرهگیری از نظریههای درونفرهنگی؛ ۵) توجه به شاخصهای اصلی تاریخ فرهنگی و پایبندی به آن، پرهیز از خّلطِ مباحث.
میان رشتهای
امیرحسین حاتمی
چکیده
متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریهپردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخنگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و ...
بیشتر
متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریهپردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخنگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و روشهای میانرشتهای است. چرا که تنها با کاربرد یک روششناسی میانرشتهای است که میتوان همه این مؤلفههای متنوع را به درستی تحلیل نمود. از میان روششناسیهای موجود در این زمینه، روششناسی قصدی ـ زمینهگرای کوئنتین اسکنیر استاد و پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی، یکی از پرکاربردترینها بوده است. گرچه عمدتاً تمرکز مطالعات اسکینر بر حوزه اندیشهٔ سیاسی بوده است، اما روششناسی او بر پایه و اصول میانرشتهای بنا شده و هم خود او و هم شارحان و مفسران آثارش، این روششناسی را در رشتههای مختلف علوم انسانی به کار بستهاند. از این رو در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلیـتوصیفی، و با ذکر نمونههای متعددی از متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی، کاربست روششناسی میانرشتهای اسکینر در اینگونه متون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابر یافتههای مقاله، مطالعه و بررسی متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی با توجه به تأثیری که از حوزههای مختلف علوم انسانی میپذیرند، نیازمند روششناسیهای میانرشتهای است. در این میان روششناسی میانرشتهای اسکینر با توجه به تأکیدی که بر «قصد و نیّت» نویسنده دارد، میتواند به میزان قابلتوجهی به فهم این متون و بهویژه بررسی انتقادی بسیاری از آنها کمک کند.