سینما
جواد نعمتاللهی؛ علیرضا صیاد
چکیده
زن جدید ایرانی با آزادیهای نسبی بهخصوص در زمینۀ فعالیتهای اجتماعی، در دورۀ پهلوی و در نتیجۀ فرایند مدرنیزاسیون، در سطح کلانشهرها ظاهر شد. اما این آزادی به مذاق مردان ایرانی، حتی قشر روشنفکر آنان خوش نیامد. برای مثال، سینمای موج نو بهعنوان شکل روشنفکرانۀ سینمای ایران در آن زمان، کهنگاهی انتقادی نسبت به فرایند مدرنیزاسیون ...
بیشتر
زن جدید ایرانی با آزادیهای نسبی بهخصوص در زمینۀ فعالیتهای اجتماعی، در دورۀ پهلوی و در نتیجۀ فرایند مدرنیزاسیون، در سطح کلانشهرها ظاهر شد. اما این آزادی به مذاق مردان ایرانی، حتی قشر روشنفکر آنان خوش نیامد. برای مثال، سینمای موج نو بهعنوان شکل روشنفکرانۀ سینمای ایران در آن زمان، کهنگاهی انتقادی نسبت به فرایند مدرنیزاسیون آمرانۀ شاه داشت و گاهی حتی رویکردی تجددستیزانه نشان میداد و عموماً با بازنمایی فریبایی ظاهری و پوچی باطنی زن جدید، و ارائۀ تصویری از وی بهمثابۀ مظهر سبک زندگی جدید و نماد زوال فرهنگ اصیل ایرانی، سعی در تقبیحش داشت. این مقاله که به روش توصیفیـتحلیلی نوشته شده است، بازنمایی زن جدید را در دو فیلم آقای هالو و بلوچ، متعلق به سینمای موج نوی ایران،بررسی، و نتیجهگیری میکند زن جدید که همچون دیگر پدیدههای زندگی مدرن باعث ازدسترفتن سیطرۀ سابق مردان شده است، سینماگران را به تصویرکردن وی همچون کالای جذاب، سطحی و پرخطر کلانشهر مدرن مجاب میکند. او پدیدهای میشود که همراستا با دیگر پدیدههای مدرن و حتی در رأس و اهم آنها، مردان و فرهنگ ایرانی را به قهقرا میکشاند. درواقع، این فیلمها در قالب بومیگرایی و انتقاد از مدرنیزاسیون ناقصِ شاه، به تجددستیزی و دفاع از سنتهای مردسالارانه و بازپسگیری کنترل ازدسترفته برمیخیزند. بازنمایی سینماییِ جنسیت، اهمیت بسزایی در مطالعات جامعهشناختی هنر دارد و مقاله با بررسی نمایش زن جدید در سینمای دغدغهمند موج نو، به عمق مشکلات جنسیتی در جامعۀ ایران اشاره میکند.
زبان و ادبیات
زهرا حیاتی
چکیده
در مطالعات بینرشتهای سینما و ادبیات، نقد یک فیلم اقتباسی و مقایسه آن با اثر ادبی مبدأ، نوعی نقد تطبیقی بهشمار میآید. از آنجا که در پژوهشهای ادبی جدید، اتخاذ یک رویکرد و فرضیه مرتبط با آن اساس تحقیق است، در مقاله حاضر داستان «آشغالدونی»، نوشته غلامحسین ساعدی با فیلم اقتباسی از آن، «دایره مینا» با نگاه به ...
بیشتر
در مطالعات بینرشتهای سینما و ادبیات، نقد یک فیلم اقتباسی و مقایسه آن با اثر ادبی مبدأ، نوعی نقد تطبیقی بهشمار میآید. از آنجا که در پژوهشهای ادبی جدید، اتخاذ یک رویکرد و فرضیه مرتبط با آن اساس تحقیق است، در مقاله حاضر داستان «آشغالدونی»، نوشته غلامحسین ساعدی با فیلم اقتباسی از آن، «دایره مینا» با نگاه به ادبیات تطبیقی جدید بررسی شده است. هرچند این نظریهها هنوز منسجم و تثبیتشده نیستند، اما ادبیاتِ آن درحال شکلگیری است. در مقایسه داستان ساعدی با فیلم مهرجویی، یافتههای پژوهش نشان میدهد: جنبه تمثیلی داستان مکتوب در فیلم اقتباسی، تحت تأثیر پردازشِ سینمایی طرح قرار گرفته و گاه واقعگرایی فیلم بر نمادگرایی داستان ادبی غالب شده است. مهرجویی رویدادها را در گفتمان سینمای کلاسیک ساماندهی کرده است تا خواننده را در مدتزمانی مشخص به پیگیری ماجراها ترغیب کند. نحوه زمانبندی فیلم براساس ساختار سهپردهای، بیننده را به دنبال کردن ماجراها برمی انگیزد و برخلاف داستان آشغالدونی، «طرح» بر «ایده» غلبه می کند. ازآنجاکه غلبه طرح یا ایده، هرکدام درونمایهای متفاوت خلق میکنند، میتوان گفت همین تغییر ساختاری تاحدی به تغییر معنایی انجامیده است. همچنین تغییر پایان آزاد روایت ساعدی به پایان بسته در روایت فیلم، مانع مشارکت مخاطب در بازسازی سرنوشت داستانی شخصیت اصلی میشود.