مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-464112120191222A theory of interdisciplinarity; Introduction and report of a researchیک نظریه در باب میانرشتگیِ؛ مقدمه و گزارشی از یک پژوهش12833110.22035/isih.2020.3738.3899FAمرتضیبحرانیدانشیار اندیشه سیاسی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایرانJournal Article19700101The interdisciplinary approach is a post-development approach. It introduces the idea-norm of responsibility as the teleost of education and research. Without this inter-teleos, all the modern values would be in risk of corruption. But the responsibility itself has limitations. The phenomenological hermeneutics repairs and rectifies these limitations. By amending the inadequacy of responsibility in the interdisciplinary approach, we will be able not to act violently, doing less crimination, exploitation and harming the environment. For us, as people involving in the development process and democratization, to be responsible and to do interdisciplinary is a demanding and troublesome task of all disciplinary contributions. Only by an aggregation of knowledge and morality we can do Interdisciplinarity. Interdisciplinarity begins with promotion and flourishing the self, and flourishing the self needs rationality and criticism. In this research I argue that we need a phenomenological approach toward Interdisciplinarity, so the critiques and condemnations heretofore raised against the positive approach toward it diminish and the interdisciplinary collusion not occurs again.رویکرد میانرشتهای، رویکرد پساتوسعه به دانش است؛ رویکردی که آرمانـهنجار مسئولیت را پیش مینهد: «میانِ» سوژه و ابژه، خود و دیگری، و گذشته و آینده چیزی لازم است تا خدشههای نظام غایی امنیت را جبران کند. بدون این غایت میانی، همۀ ارزشهای نو در معرض خدشه و انحراف هستند. اما این مسئولیت نیز با محدودیت روبهرو است؛ بهگونهای که چهبسا میانرشتگی نیز ناقض غایت خود شود. خوانش پدیدارشناختی، این محدودیت را جبران میکند. تحقق آن جبران و رفع این محدودیت، در گرو مسئولیت برای کاستن استعداد وقوع شرارت در موقعیت است: درست آنگاه که کمتر دست به خشونت میزنیم، کمتر به تبعیض وقع مینهیم، و کمتر به بهرهکشی، تخریب، تجاهل، و بیعملی روی میآوریم، زمینۀ مسئولیت را خلق کردهایم. برای ما که در فرایند پیشرفت هستیم، میانرشتهکاری بهمثابه کنش برآمده از همکاری رشتهها، در راستای تحقق مسئولیتی که با خود امنیت و ایمنی را نیز محقق میکند، امری خطیر و کاری بسیار دشوار است؛ تنها با پرمایگی دانشی و اخلاقی است که میتوان در نظر و عمل، میانرشتهشناس و میانرشتهکار شد. میانرشتگی از خود ما آغاز میشود و تحقق خود، بدون ادراک خردورزی و بدون تلاش سنجشگری ناممکن است. مساهمت من در این مطالعه میانرشتهای در حد همین افزوده است که میتوان با رهیافتی متفاوت از رهیافت اثباتگرایانه به تبیین افقی از میانرشتهای پرداخت که انتقادهای گذشته، دیگر سر راست نکنند و زمینههای تبانی میانرشتگی برای مباشرت در شرارت را منتفی کند.http://www.isih.ir/article_331_7df5ced69d451211df9aac9d3545d6fd.pdfمؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-464112120191222Applying Skinner's methodology to the interpretation of texts of historiography and history of Iranian-Islamic thoughtکاربست روش شناسیِ اسکینر در تفسیر متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی295433210.22035/isih.2020.3744.3904FAامیرحسینحاتمیاستادیار تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایرانJournal Article20190805Texts of the History of Ideas according to their focus on the mentality of thinkers and theorists of the past have different content and nature than other historiographical texts. Because the mentality of any thinker is influenced by various political, social, historical, economic, religious, philosophical, and cultural components, analyzing such texts requires interdisciplinary tools and methods. Among the methodologies available in this field, Quentin Skinner's intentional-contextual methodology has been one of the most widely used. However, the focus of Skinner's studies has been mainly on political thought, but his methodology is based on interdisciplinary principles and both he and his commentators have applied this methodology in various fields of the humanities. Therefore, in this article, using the analytical-descriptive method, and by providing several examples of historiographical texts and history of Iranian-Islamic thought, the application of Skinner's interdisciplinary methodology in such texts was examined. According to the findings of the article, study of texts of historiography and history of Iranian-Islamic thought, according to the effect they receive from different fields of humanities, requires interdisciplinary methodologies. Thus, given its emphasis on the "intention" of the author, Skinner's interdisciplinary methodology can significantly help to understand these texts, and in particular to critically examine many of them.متون تاریخ اندیشه عمدتاً با توجه به تمرکز و ابتنائشان بر ذهنیّت اندیشمندان و نظریهپردازان گذشته، واجد محتوا و ماهیت متمایزی نسبت به دیگر متون تاریخنگارانه هستند. از آنجا که ذهنّیت هر اندیشمند، متأثر از مؤلفههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، تاریخی، اقتصادی، مذهبی، فلسفی و فرهنگی است، تحلیل و بررسی اینگونه متون مستلزم ابزارها و روشهای میانرشتهای است. چرا که تنها با کاربرد یک روششناسی میانرشتهای است که میتوان همه این مؤلفههای متنوع را به درستی تحلیل نمود. از میان روششناسیهای موجود در این زمینه، روششناسی قصدی ـ زمینهگرای کوئنتین اسکنیر استاد و پژوهشگر اندیشهٔ سیاسی، یکی از پرکاربردترینها بوده است. گرچه عمدتاً تمرکز مطالعات اسکینر بر حوزه اندیشهٔ سیاسی بوده است، اما روششناسی او بر پایه و اصول میانرشتهای بنا شده و هم خود او و هم شارحان و مفسران آثارش، این روششناسی را در رشتههای مختلف علوم انسانی به کار بستهاند. از این رو در این مقاله تلاش شده تا با روش تحلیلیـتوصیفی، و با ذکر نمونههای متعددی از متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی، کاربست روششناسی میانرشتهای اسکینر در اینگونه متون مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. بنابر یافتههای مقاله، مطالعه و بررسی متون تاریخنگاری و تاریخ اندیشه ایرانیـاسلامی با توجه به تأثیری که از حوزههای مختلف علوم انسانی میپذیرند، نیازمند روششناسیهای میانرشتهای است. در این میان روششناسی میانرشتهای اسکینر با توجه به تأکیدی که بر «قصد و نیّت» نویسنده دارد، میتواند به میزان قابلتوجهی به فهم این متون و بهویژه بررسی انتقادی بسیاری از آنها کمک کند.http://www.isih.ir/article_332_abf92ecd5d4d6c762df0fe13f1bdfe25.pdfمؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-464112120191222Determining the mediating role of hope for the future in the relationship between mental health and academic socialization: Case study of Ilam universities studentsتعیین نقش میانجیگری امید به آینده در رابطه بین سلامت روان و جامعهپذیری دانشگاهی؛ موردمطالعه، دانشجویان دانشگاههای ایلام558132710.22035/isih.2020.3638.3853FAامیدمحمدزادهدانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایرانسیدهادیمرجائیاستادیار جامعهشناسی، مؤسسه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، تهران، ایرانابوعلیودادهیردانشیار جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحمدرضاکلاهیاستادیار جامعهشناسی، پژوهشکدهٔ مطالعات فرهنگی و اجتماعی تهران، ایرانJournal Article20190808The present article aims at determining the mediating role of hope for the future in the relationship between mental health and academic socialization. The research method is survey and analysis using Structural Equations Modeling (SEM). The statistical population of the study includes all the students of National, Payam Noor and Islamic Azad universities of Ilam in the academic year 2018-2019, approximately 9132 students. Using Cochran's formula, the sample size is 384 students and was selected by Stratified Random Sampling. The research instrument is a researcher-designed questionnaire. The questionnaire is in the form of 5 dimensions of academic socialization concepts and 61 items, mental health by 11 items and hope for the future by 6 items. Its formal and content validity are obtained by counseling with professionals, and its reliability by Cronbach’s alpha. Findings indicate that mental health has a significant relationship with academic socialization. The relationship between hope for the future with mental health and also academic socialization was also significant. The mediating role of hope for the future has also been minor in the relationship between the independent and dependent variables. It can be concluded that having hope for the future among students can increase their socialization by strengthening the role of mental health.جامعهپذیری دانشگاهی از مفاهیمی است که میتوان آن را مهمترین اهداف دوران دانشجویی و حضور در دانشگاه دانست. این متغیرها همواره متأثر از چند عوامل از جمله سلامت روان است. بررسیها نشان داده است که این دو متغیر میتوانند با امید به آینده رابطه داشته باشند. هدف این مقاله، تعیین نقش میانجیگری امید به آینده در رابطه بین سلامت روان و جامعهپذیری دانشگاهی است. از روش پیمایشیـتبیینی و از نوع مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعهٔ آماری تحقیق 9132 نفر است که کلیهٔ دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای ملّی، پیامنور و دانشگاه آزاد اسلامی ایلام در سال تحصیلی 98-1397 را شامل میشود. اندازهٔ نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعیین شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامههای محققساخته است. پرسشنامه جامعهپذیری در قالب 5 بعد و61 گویه، سلامت روان با 11 گویه و امید به آینده با 6 گویه است. روایی صوری و محتوایی آن با نظرخواهی از اساتید راهنما و مشاور، و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ بهدست آمد. یافتههای پژوهش نشان داده است که سلامت روان با جامعهپذیری دانشگاه رابطهٔ معنادار داشته است. همچنین امید به آینده با سلامت روان و جامعهپذیری دانشگاهی رابطهٔ معنادار داشته است. نقش میانجی امید به آینده در رابطه بین متغیر مستقل و وابسته نیز معنادار بوده است. میتوان نتیجه گرفت که برخورداری از امید به آینده در بین دانشجویان میتواند با تقویت نقش سلامت روان، منجر به جامعهپذیری بیشتر در بین دانشجویان گردد.http://www.isih.ir/article_327_63e639d69d300eb6852d4dda378cae05.pdfمؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-464112120191222The Study of Sadegh Hedayat's Documentary and Story Works from the Point of View of Biological Anthropology based on Interdisciplinary Studiesآثار مستند و داستانی صادق هدایت از نگاه انسانشناسی زیستی بر پایۀ مطالعات میان رشته ای8310933310.22035/isih.2020.3559.3752FAسید محسنساجدی راداستادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشکدۀ ادبیات، دانشگاه آزاد اسلامی، فسا، ایرانسیامکنادریعضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایرانJournal Article20190828Sadegh Hedayat, a contemporary name-writer who achieved fame by presenting a novel way in fiction, relying on biological anthropology to retain his unique content, a collection of essays such as: Myths of Creation" Fathers of Man”, “Turkish Salt”, and “Darkroom” can be counted among them. Biological anthropology is one of the important branches of anthropological knowledge that examines the evolutionary structure of mankind. A few of his works contain some of the ideas of biological anthropology that, with their retrieval, can be found in the heritage of the survival of this knowledge. There are two documentary works that show the sources of guidance in this branch of anthropology. “The human and animal”, and “Benefits of vegetarianism”, which can be inferred from the depth of his studies in this field. The present study intends to study the capacity of these works from the point of view of biological anthropology and the extent of its services to recognize this knowledge in Iran.صادقهدایت، نویسنده نامدار معاصر، که با ارائۀ شیوۀ نوینی در فن داستاننویسی به آوازهای بلند دست یافت، با تکیه بر مطالعاتش در انسانشناسی زیستی محتوای منحصر بهفردی از خود بر جای گذاشت که بخشی از آنها در قالبی روایی شامل داستانها و مجموعهنوشتارهایی چون: افسانهٔ آفرینش، س.گ.ل.ل، پدران آدم، نمک ترکی و تاریکخانه میشد. بخشی دیگر شامل کتابهای مستندی چون فواید گیاهخواری و انسان و حیوان که در آنها بهطور مستقیم از انسانشناسی زیستی، مبانی و پدیدآورندگان آن سخن میگفت. انسانشناسی زیستی، از شاخههای مهم دانش انسانشناسیست که به بررسی ساختار تکاملی انسان میپردازد. تعدادی چند از آثار او دربردارندۀ برخی نظریات انسانشناسی زیستیست که با بازخوانی آنها میتوان به میراث ماندگاری از این دانش دست یافت. این مقاله میکوشد در کنار بررسی این آثار از نقطهنظر انسانشناسی زیستی میزان اثرگذاری او را بر تکوین این دانش در ایران بازگوید و به این پرسش اساسی پاسخ گوید که با توجه به انگارههای مطالعاتی هدایت در آثارش، میتوان او را در دانش انسانشناسی زیستی ایران نیز پیشگام دانست یا بایستی این مطالعات را در حوزۀ دیگری دنبال کرد؟ از این رو با تکیه بر مطالعات بینرشتهای، این آثار را در مقایسۀ تطبیقی با نظریات انسانشناسی زیستی قرار داده تا میزان این مطالعات را در آثار او بازیابد و از آنجا که تاکنون این مطالعات در کانون توجه هیچیک از پژوهشگران هدایتشناس و انسانشناس نبوده است؛ وجه تمایزی آشکار با سایر تحقیقات پیشین دارد که تنها فعالیتهای او را از نقطهنظر انسانشناسی فرهنگی بررسی کردهاند.http://www.isih.ir/article_333_53a3baecca3854f0b8524e46345c8c3b.pdfمؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-464112120191222Employers' culture and competitiveness of small and medium Iranian businesses; Case study of textile industryفرهنگ کارفرمایان و رقابتپذیری کسبوکارهای کوچک متوسط ایرانی؛ مورد مطالعه، صنعت نساجی11114433410.22035/isih.2020.3325.3573FAلیلافلاحتیاستادیار زنان و توسعه، گروه مطالعات زنان، مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایرانسیدحسنهاشمیان فردانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی و عضو هیئت علمی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، یزد، ایرانJournal Article20190422Obviously, development is the outcome of culture, and the consideration of a developed society is impossible if its culture does not support development. Culture plays an important role in companies' competitiveness and productivity through shaping the organizational behavior pattern and norms. On the other hand, the level of country or region development depends on the competitiveness of its companies, especially small and medium sized enterprises (SMEs). The purpose of this study is to investigate the cultural reasons of small share of Iranian SMEs in the market and their low competitiveness and productivity. Therefore, relationship between the productivity of active SMEs in Yazd textile industry and their employers’ culture was explored using Edgar Shine's "clinical approach" (2004) and Sariolghalam theory (2003). Pearson correlation test showed that there is not a statistically significant relationship between the productivity of these SMEs and their employers' culture. However, employers' interviews revealed that Lack of economic stability, prevalent smuggling of textile products, promotion of anti-employer mentality and misguided policies have an adverse effect on the behavior of customers and suppliers and render it impossible for the employer to make forecasts and calculations for running and developing the business.این یک امر پذیرفتهشده است که توسعه محصول فرهنگ است و نمیتوان جامعهای را تصور نمود که توسعهیافته باشد اما فرهنگِ آن بسترساز و پشتیبان توسعه نباشد. فرهنگ با شکلدادن قالب رفتاری سازمان و مشخصنمودن هنجارها، نقش مهم و مؤثری بر رقابتپذیری و بهرهوری شرکتها دارد. از سوی دیگر، میزان توسعهیافتگی هر کشور یا منطقه به رقابتپذیری و بهرهوری شرکتهای آن، بهویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط، بستگی دارد. هدف از این مقاله، بررسی علل سهم اندک کسبوکارهای کوچک و متوسط ایرانی از بازار و قدرت رقابت و بهرهوری پایین آنها از منظر عوامل فرهنگی است. بدینمنظور، از «روش کلینیکیِ» ادگار شاین و نظریهٔ سریعالقلم برای بررسی رابطهٔ میان بهرهوری شرکتهای کوچک و متوسط فعال در صنعت نساجی استان یزد و فرهنگ کارفرمایان آنها استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون تأیید کرد که بین بهرهوری این کسبوکارها و فرهنگ کارکنان آنها از نظر آماری رابطه مستقیم وجود ندارد؛ اما مصاحبه با کارفرمایان این شرکتها این ایده را تأیید نمود که برخی سیاستگذاریهای دولت باعث ایجاد تعارض میان باورها و مفروضات بنیادین آنها و اصول ثابت توسعه شده است.http://www.isih.ir/article_334_51a5860ce13505c605fe7f8692902437.pdfمؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوریفصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی2008-464112120191222A Qualitative Meta-analysis on Occupation Status of Graduates in Iranفراتحلیل کیفی وضعیت اشتغال دانشآموختگان در ایران14517232410.22035/isih.2020.3466.3679FAفاطمهمنصوریان راوندیدانشجوی دکتری علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایرانمحمدگنجیدانشیار جامعهشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایراننرگسنیکخواه قمصریاستادیار جامعهشناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایرانJournal Article20190520During the recent years, despite numerous studies conducted in the field of occupation of graduates in the Iran, several dimensions have still remained unknown; hence, conducting a qualitative meta-analysis in this field could reveal the methodological and content characteristics of these studies and identify the research gaps in this field at the same time. Therefore, 92 studies in this field conducted during the period 1978 to 2018 in the form of theses and research papers were investigated through meta-analysis by searching for the two keywords "occupation and graduates" in two scientific databases including "Iran Science and Technology Research Institute (Iran Doc)” and “The Scientific Database of Jahad Daneshgahi”. Examining the studies published over the past few decades showed that investigating the issues related to graduates' occupation mainly involved emphasizing several specific dimensions such as occupation status and inoccupation of graduates, the need to focus on the quality of higher education and curriculum in the university, and highlighting graduate entrepreneurship. With regard to the results of research in this area, the repetition of studies and the lack of a comprehensive study on graduate occupation could be attributed to factors such as disproportionate share of academic disciplines, imbalances in the use of methodological approaches, a lack of theoretical basis that is consistent with conditions of Iranian society, a lack of focus on gender issues and challenges faced by graduates, inadequate attention to issues such as skills development and activities in the cooperative sectors and lack of future-based research.در سالهای اخیر، بهرغم انجام پژوهشهای فراوان در مورد اشتغال دانشآموختگان در کشور، همچنان ابعادی از این موضوع ناشناخته مانده و برایناساس، انجام فراتحلیل کیفی در این زمینه میتواند ضمن مشخص کردن ویژگیهای روششناختی و محتوایی این پژوهشها، خلأهای پژوهشی موجود در این حوزه را شناسایی کند؛ بنابراین، در این مقاله با استفاده از روش فراتحلیل کیفی، 92 پژوهش انجامشده در این حوزه در بازۀ زمانی (1397-1357)، در قالب پایاننامه و مقالههای پژوهشی، با جستوجوی دو کلیدواژۀ «اشتغال و دانشآموختگان» در دو منبع علمی «پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات علمی ایران (ایرانداک)» و «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» واکاوی شدهاند. در بررسی پژوهشهای موجود طی چند دهۀ اخیر، پرداختن به مسئله اشتغال دانشآموختگان با تأکید بر چند موضوع مشخص، مانند وضعیت اشتغال و بیکاری دانشآموختگان، ضرورت توجه به کیفیت آموزش عالی و برنامه درسی موجود در دانشگاه و توجه به موضوع کارآفرینی دانشآموختگان بوده است. با توجه به نتایج پژوهشهای انجامشده در این حوزه، تکرار پژوهش در این موضوعات و فقدان یک مطالعۀ جامع در حوزه اشتغال دانشآموختگان را میتوان به عواملی مانند سهم نامتناسب رشتههای تحصیلی، عدم تعادل در استفاده از رویکردهای روشی، خلأ تحلیلهای نظری هماهنگ با شرایط جامعۀ ایران، کمرنگ بودن موضوع جنسیت، عدم تمرکز بر مسائل و چالشهای درونسازمانی دانشآموختگان شاغل، توجه ناکافی به موضوعاتی مانند مهارتافزایی و فعالیت در بخش تعاون، و فقدان پژوهشهای مبتنیبر آیندهپژوهی نسبت داد.http://www.isih.ir/article_324_d5bc83df06d93b0cbe20bb1d51eda082.pdf