توسعه
هاشم داداش پور؛ نینا الوندی پور
چکیده
نابرابری منطقهای همواره مسئلهای چالشبرانگیز برای جوامع انسانی و یکی از موضوعات اصلی در پژوهشهای دانشگاهی و نیز از نگرانیهای عمده سیاستگذاران دولتی است. بر این اساس، مباحث بسیاری درباره حدود، ابعاد، مکانیسم و پیامدهای این موضوع، بهویژه سیاستهای منجر به فقر و نابرابری، صورت گرفته و نظریهپردازان، ایدههای متفاوت ...
بیشتر
نابرابری منطقهای همواره مسئلهای چالشبرانگیز برای جوامع انسانی و یکی از موضوعات اصلی در پژوهشهای دانشگاهی و نیز از نگرانیهای عمده سیاستگذاران دولتی است. بر این اساس، مباحث بسیاری درباره حدود، ابعاد، مکانیسم و پیامدهای این موضوع، بهویژه سیاستهای منجر به فقر و نابرابری، صورت گرفته و نظریهپردازان، ایدههای متفاوت و گاه متضادی را در این زمینه بیان داشتهاند. در این میان، توجه به ابعاد فضاییِ عدالت در مقابله با نابرابریهای منطقهای یکی از حوزههای میانرشتهای موردتوجه، بهویژه در دهههای اخیر، بوده است. ازاینرو، مقاله حاضر قصد دارد با تحلیل و تفسیر نظاممند و جامع محتوای متون دانشگاهی در حوزه نابرابریهای منطقهای از منظر عدالت فضایی، به سنخشناسی و استخراج مفاهیم و اصول و نگرشهای اصلی مطرحشده در این حوزه بپردازد. این مقاله برگرفته از طرح پژوهش کیفی، راهبردِ استفهامی و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. تحلیل محتوای کیفی یکی از روشهای رایج پژوهش برای تبیین و تفسیر عینی و منظم پیامهای مفهومی موجود در متون دانشگاهی است. از این روش بهمنظور آشکارسازی خطوط اصلی و جهتدهنده متون دانشگاهی و کاربرد آنها در سیاستگذاریهای دولتی استفاده میشود. بر این اساس، در مقاله حاضر، چارچوب تفسیریـنظری مستخرج از متون دانشگاهی مطرح در حوزه عدالت فضایی در مواجهه با نابرابریهای منطقهای تدوین و واکاوی شده و خطوط جریانساز درخور توجه در این حوزه به پژوهشگران، برنامهریزان، تصمیمسازان و سیاستگذاران ایرانی برای مقابله با نابرابریهای منطقهای معرفیشده است.
میان رشتهای
هاشم داداش پور؛ نینا الوندی پور
چکیده
عدالت یکی از اصلیترین اهداف برنامهریزی شهری محسوب میشود؛ ازاینرو مفهوم کلی عدالت نزد متخصصان و اندیشمندان در طول دورههای مختلف از پذیرش و محبوبیت چشمگیری برخوردار بوده و حاصل آن نیز مجموعهای بزرگ از نظریههای مختلف و متنوع بر مبنای مفهوم عدالت در عرصه شهر است؛ اما بهدلیل ماهیت میانرشتهای عدالت، برداشتها از این مفهوم، ...
بیشتر
عدالت یکی از اصلیترین اهداف برنامهریزی شهری محسوب میشود؛ ازاینرو مفهوم کلی عدالت نزد متخصصان و اندیشمندان در طول دورههای مختلف از پذیرش و محبوبیت چشمگیری برخوردار بوده و حاصل آن نیز مجموعهای بزرگ از نظریههای مختلف و متنوع بر مبنای مفهوم عدالت در عرصه شهر است؛ اما بهدلیل ماهیت میانرشتهای عدالت، برداشتها از این مفهوم، تبیین و شیوه پیادهســازی آن در برنامهریزی شهری، نهتنها یکسان نبوده، بلکه حتی گاهی متناقض نیز بوده است؛ بنابراین مقاله حاضر بهدنبال گونهشناسی نظریههای عدالت در بستر مطالعات شهری و سنخشناسی مفهومی و معرفتشناسانه این نظریهها با هدف تبیین مفهومی خط سیر نظریههای برنامهریزی شهری (نظریههای درونزا) است. این مهم با مرور نظاممند آرای عدالتمحور در شهر و با بهرهگیری از چارچوب «فرانظری آلمندینگر» در عرصه عدالتپژوهی و در قالب پنج محور موضوعی محقق شده که میتواند علاوهبر مشخص کردن چارچوبی برای حرکت، زمینه نظریهپردازی در این عرصه را نیز فراهم کند. در این راستا از روششناسی کیفی بهعنوان راهبرد پژوهش و از تکنیکهای متنپایهای چون مرور نظاممند، مطالعه ثانویه و گونهشناسی، بهمنظور جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها استفاده شده است. بهرهگیری از گونهشناسی در راستای سنخشناسی و طبقهبندی مفهومی عدالت، و درنهایت کمک به درک و شناخت بهتر این مفهوم میانرشتهای است. به این منظور پس از نقد و بررسی گونهشناسیهای موجود برنامهریزی شهری، سنخشناسی نظریههای عدالت بر مبنای گونه انتخابشده تبیین شدهاند. نتیجه این مقاله ارائه یک «الگوواره مفهومی» برای فهم بهتر و جامعتر پیچیدگیهای اصل عدالت در برنامهریزی شهری است؛ چارچوبی که میتواند راهنمای پژوهشهای گوناگون عدالتپژوهی در حوزه برنامهریزی شهری باشد.