تورج زینیوند
چکیده
پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالشها و محدودیّتهای خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثباتگرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میانرشتهای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصهی پژوهشی تازه، پایانی بر تکگویی، انزوا و تجزیه گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، ...
بیشتر
پس از آنکه دانش ادبیّات تطبیقی، چالشها و محدودیّتهای خاص مطالعات تاریخی - فرهنگی و جریان اثباتگرایی تأثیر و تأثّر مکتب فرانسه را پشت سر گذراند، مطالعات میانرشتهای از سوی رماک و ولک به عنوان قلمروی نوین در این حوزه مطرح گردید. این عرصهی پژوهشی تازه، پایانی بر تکگویی، انزوا و تجزیه گرایی علوم انسانی، بویژه ادبیّات، در پیوند با دیگر هنرها و دانشهای بشری (موسیقی، نقاشی، عکاسی، سینما، فلسفه، سیاست، جامعه شناسی و ...) بوده و ادبیّات را به عنوان مادّهای برای دیگر هنرها، دانشها، گفتمانها و معارف بشری تبدیل نموده است. نگارندهی این جستار، ضمن بررسی «چرایی» پیدایش مطالعات میانرشتهای در حوزهای ادبیّات تطبیقی، به نقد و تحلیل «چگونگی» پژوهشهای روشمند در این قلمرو نیز پرداخته است. از این رو، برای تحلیل کمی و کیفی استنادهای پژوهش، برخی از پژوهشهای تطبیقی این قلمرو نیز مورد نقد و ارزیابی و استناد قرار گرفته است.
رضا مهدی
چکیده
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشتههای میانرشتهای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی ...
بیشتر
محوریت دانش در حیات اجتماعی، پیچیدگی مسائل و نیازهای جامعه، انتظار خدمات اجتماعی و نوآوری و کارآفرینی علمی از دانشگاهها، مساله گشایی و غنی سازی وظایف آموزشی و پژوهشی، توسعه و گسترش فعالیتها و رشتههای میانرشتهای را به یک ضرورت راهبردی در آموزش عالی و نظام دانشگاهی تبدیل کرده است. در نیم قرن اخیر، گسترش و توسعه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی میانرشتهای دستاوردها و نتایج مناسبی برای نظام آموزش عالی، دانشگاهها، صنعت و جامعه در کشورهای توسعه یافته داشته است. علاقهمندی و تمایل دانشگاهها، صنایع، دولت، استادان، محققان و دانشجویان به طراحی و اجرای فعالیتها و رشتههای میانرشتهای یکی از مهمترین دستاوردهای فعالیتهای میانرشتهای در نظام دانشگاهی و آموزش عالی است. در آموزش عالی و نظام دانشگاهی ایران، شکلگیری و توسعه فعالیتها و رشتههای دانشگاهی میانرشتهای نسبت به اهداف و برنامه، توفیق چندانی نداشته است. در راستای جبران عقب ماندگیهای گذشته و فراهم کردن شرایط مطلوب برای شکلگیری و توسعه میانرشتهایها، هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و الزامات کلیدی برای شکلگیری و توسعه فعالیتهای دانشگاهی میانرشتهای، است. برای انجام این پژوهش، از روش تحقیق کیفی ترکیبی شامل مرور اسناد، فراتحلیل یافتههای پژوهشهای دیگر و پیمایش محدود، استفاده شده است. در نهایت، با جمعبندی تحقیقات انجام شده، شش عامل عمده و دوازده الزام کلیدی برای شکلگیری و توسعه فعالیتها و رشتههای دانشگاهی میانرشتهای، استخراج و ارائه شده است.