نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، گروه مدیریت آموزشی و توسعه منابع انسانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
2 استاد مدیریت آموزشی و توسعه منابع انسانی، گروه مدیریت آموزشی و توسعه منابع انسانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
3 دانشیار مدیریت آموزشی و توسعه منابع انسانی، گروه مدیریت آموزشی و توسعه منابع انسانی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
مناقشه دربارهٔ نظریه و نظریهپردازی در مدیریت آموزشی چالشی کهن و پابرجاست. با وجود ادعای بسیاری از متخصصان مبنی بر بینرشتهای و تلفیقیبودن حوزه مدیریت آموزشی، کار پیرامون مبانی معرفتی و شناسایی نوع و گونهٔ بینرشتهای در مدیریت آموزشی، که منجر به نظریه معتبر در این حوزه شود، بسیار اندک است. با در نظر گرفتن دو رویکرد کلان تکرشته و بینرشتهای در تولید علم، یکی از ملاحظات نظریهپردازی، توجه به رویکرد بینرشتهای از بعد تنوع گونههای تلفیقی و کارایی متفاوت هر گونه است. این مقاله با رویکرد تحلیلیـ استنتاجی پس از شناسایی و معرفی معیارهای ارزیابی بینرشتهایها در قالب سه گونهٔ چندرشتهای، میانرشتهای و فرارشتهای و با تحلیل یک نمونه نظریه با عنوان «مدرسه به عنوان سیستم اجتماعی» در مدیریت آموزشی، به شناسایی وضعیت کنونی «نظریهپردازی» در مدیریت آموزشی پرداخته سپس روند طبیعی و ناگزیر آن در آینده را تبیین کرده است. یافتهها نشان داد که نظریهپردازی در مطالعات مدیریت آموزشی در وضعیت کنونی در آستانه گذر از رویکرد تکرشتهای و ورود به گونهٔ چندرشتهای از رویکرد بینرشتهای است. در این صورت، تحول در نظریهپردازی با گذر از گونهٔ چندرشتهای بهسوی گونهٔ فرارشتهای قابل پیشبینی خواهد بود.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله