نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
چکیده
اگر مانند برایان فی مفاهیم را به سه دسته تقسیم کنیم (دسته نخست: مفاهیمی که در تفکر از آنها استفاده میکنیم، دسته دوم: مفاهیمی که درباره آنها تفکر میکنیم، و دسته سوم: مفاهیمی که به کمک آنها فکر میکنیم) آنگاه «مخیله اجتماعی» در دسته سوم قرار خواهد گرفت. این مفهوم ناظر است بر عناصر ثابت فرهنگی یک ملت، که در طول تاریخ، همراه آنها است و در مواجهه با تحولات جدید بر آنها تأثیر میگذارد. رژی دبره «مخیله اجتماعی» را محور نظریه واسطهشناسی خود قرار داد. در این مقاله سعی شده است، با استفاده از روش فرانظریه، تأثیر دو نظریه ضمیر ناخودآگاه یونگ و مارکسیسم ساختارگرای آلتوسر در پیدایش مفهوم میانرشتهای «مخیله اجتماعی» بررسی شود. فرانظریه، برخلاف نظریه، به ما نمیگوید که جهان چگونه کارکردی دارد؛ بلکه به چگونگی بنیان نظریهها میپردازد. بدین ترتیب نوشتار حاضر به تأثیر دو جریان مهم روانشناختی و سیاسی ــ که فضای فکری فرانسه را تحت تأثیر خود قرار داد ــ میپردازد و میکوشد تا ردپای این دو جریان را در آرای دبره نشان دهد.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله