نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی

نویسندگان

1 دکترای معماری، گروه معماری، دانشکدۀ هنر و معماری، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

2 استاد دانشکدۀ معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران

3 استادیار، گروه معماری، دانشکدۀ هنر و معماری، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

4 دانشیار، گروه جامعه‌شناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

رواج فضاهای آموزشی همخوان با شیوۀ آموزشی معلم‌محور موجب عدم بهبود و سازگاری این فضاها با شیوۀ آموزشی دانش‌آموزمحور شده است. در واقع، انتقال نظام آموزشی از آموزش‌گرایی به سازنده‌گرایی نیازمند گرایش بیشتر معماران به فراهم کردن بستری برای رخداد تعاملات اجتماعی با گونه‌های فضایی و روابط جدید است. مقالۀ حاضر با هدف دستیابی به اصول تولید اجتماعی و معیارهای ارزشیابی فضاهای آموزشیِ همخوان با شیوۀ یادگیری سازنده‌گرا بر این فرض استوار است که با بهره‌گیری از رویکرد سازنده‌گرایی و اتکا بر نظریه‌های تولید اجتماعی فضا می‌توان به گونه‌هایی مشخص از فضامندی مدارس دست یافت که در طی آن تعاملات کودکان و مشارکت فعال آن‌ها در یادگیری منجر به افزایش انگیزۀ آن‌ها در امر تعلیم و تربیت می‌شود. این مقالۀ کیفی و بین‌ رشته‌ای از لحاظ هدف بر شیوۀ توسعه‌ای و از منظر روش بر مبنای تحقیقات توصیفی‌ـ‌تحلیلی استوار است. لذا، با استفاده از یک چارچوب تحلیلی از مجموعۀ نظریه‌ها، فضاهای آموزشی سه مدرسه که به‌طور هدفمند انتخاب شده‌اند، با توجه به قابلیت‌های فضایی‌ـ‌اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش با شناسایی پنج گونه از فضاهای آموزشی به الگویی از ساختار فضایی مناسب ـ شامل مجموعۀ کلاس، فضای عمومی و فضای مشترک ـ برای کاربرد روش‌ آموزشی سازنده‌گرا و در نتیجه افزایش تعاملات اجتماعی دانش‌آموزان دست یافته است. در واقع، اگر کلاس‌های رایج به‌نوعی نمایندۀ مفهوم قدرتِ برخاسته از نظریۀ لوفور و فوکو باشند، ساختار ارائه‌شده گونه‌ای از تبدیل‌پذیری و سیالیت فضایی را پیشنهاد داده که به‌رغم مفهوم انعطاف‌پذیری ـ با پلان کاملاً باز ـ می‌تواند از هرج‌ومرج فضا جلوگیری کند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image