سیاستگذاری علم و فناوری
هاشم عطاپور؛ افشین حمدی پور؛ پریوش اکبرزاده
چکیده
مقاله حاضر قصد دارد به بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهشهایشان بپردازد. این پژوهش با رویکرد کمّی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز بودند که 20درصد از آنها با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. به این ترتیب، تعداد ...
بیشتر
مقاله حاضر قصد دارد به بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهشهایشان بپردازد. این پژوهش با رویکرد کمّی و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه پژوهش اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز بودند که 20درصد از آنها با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. به این ترتیب، تعداد 153 نفر از کل اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز در تکمیل پرسشنامه شرکت داشتند. نتایج نشان داد میانگین خودارزیابی اعضای هیئت علمی مشارکتکننده در پژوهش نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهشهایشان برابر با 72/8 بوده و میانگین جامعه پژوهش با اطمینان 95درصد در حد فاصل 29/8 و 15/9 قرار دارد که با توجه به دامنهٔ نمرات قابلحصول در حد متوسط قرار دارد. بین خودارزیابی گروههای مختلف آموزشی نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهشهایشان تفاوت معناداری وجود دارد. اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز حوزههای بالقوهای که میتوانند از پژوهشهای آنها بهرهمند شوند را بهترتیب «صنعت»، «محیط زیست»، «آموزش»، «خطمشی و سیاستگذاری» و «کشاورزی» بیان کردهاند. همچنین، نتایج نشان داد هرچه «تعداد طرحهای بروندانشگاهی» و «ارتباط کاری اعضای هیئت علمی با سازمانهای خارج از دانشگاه تبریز» بیشتر باشد، میزان خودارزیابی آنها نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهشهایشان نیز بیشتر است. برمبنای نتایج حاصلشده، تشویق اعضای هیئت علمی به انجام طرحهای بروندانشگاهی و داشتن ارتباط کاری با سازمانهای خارج از دانشگاه میتواند ارزیابی اعضای هیئت علمی نسبت به اثرگذاری اجتماعی پژوهشهایشان را بیشتر کرده، و با درگیر ساختن آنها با مسائل و موضوعات واقعی جامعه به افزایش اثرگذاری اجتماعی پژوهشهای دانشگاهی منجر شود.
افشین حمدیپور؛ رسول زوارقی؛ سمیرا مرادی
چکیده
هدف از مقالۀ حاضر شناسایی عوامل مؤثر در توانمندسازی دانشی اعضای هیئت علمی علوم انسانی دانشگاه تبریز در راستای ایجاد تحول در این مقوله با روش تحلیل عامل اکتشافی است. مقالۀ حاضر از نوع توصیفیـپیمایشی است و جامعۀ مورد مطالعه 204 تن از اعضای هیئت علمی بوده که از بین آنها 78 تن به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و دادهها با استفاده ...
بیشتر
هدف از مقالۀ حاضر شناسایی عوامل مؤثر در توانمندسازی دانشی اعضای هیئت علمی علوم انسانی دانشگاه تبریز در راستای ایجاد تحول در این مقوله با روش تحلیل عامل اکتشافی است. مقالۀ حاضر از نوع توصیفیـپیمایشی است و جامعۀ مورد مطالعه 204 تن از اعضای هیئت علمی بوده که از بین آنها 78 تن به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و دادهها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. برای سنجش پایایی پرسشنامه، از آلفای کرونباخ و برای تعیین اعتبار سازهای از فن تحلیل عاملی بر اساس تجزیه به مؤلفههای اصلی استفاده شد. نتایج تحلیل عوامل نشان داد که شش عامل اصلی (موانع روانشناختی، فردی، ارتباطی، فرایندی، سازمانی، نوآوری و فنّاوری) بهترتیب مهمترین چالشهای توانمندسازی دانشی از دیدگاه نمونۀ آماریاند. یافتهها نشان داد اعضای هیئت علمی چالشهای سازمانی را «کمتر از حد متوسط»، چالشهای ارتباطی و روانشناختی را در حد «متوسط» و چالشهای فردی، فرایندی، نوآوری، و فنّاوری را «بیش از حد متوسط» درک کردهاند. نتیجۀ آزمون فریدمن هم نشان داد که میانگین شش عامل تفاوت معناداری با هم دارند. شناسایی و اولویتبندی چالشهای توانمندسازی دانشی استادان حوزههای علوم انسانی میتواند به شناسایی ضعفهای اساسی در این راستا و برنامهریزی برای تقویت آنها بهمنظور زمینهسازی برای ایجاد تحول در علوم انسانی منجر شود.
علم اطلاعات و دانششناسی
رسول زوارقی؛ افشین حمدیپور؛ فیروزه قاسمی زاده
چکیده
هدف از این مقاله، بررسی انگیزهها، میزان، و عوامل تأثیرگذار بر استفادۀ دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز از شبکههای اجتماعی علمی است. این مطالعه به روش توصیفی پیمایشی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته بوده و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی و آزمون خی2 مورد تجزیهوتحلیل ...
بیشتر
هدف از این مقاله، بررسی انگیزهها، میزان، و عوامل تأثیرگذار بر استفادۀ دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز از شبکههای اجتماعی علمی است. این مطالعه به روش توصیفی پیمایشی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته بوده و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی و آزمون خی2 مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفتهاند.یافتهها نشان داد که 67 درصد از دانشجویان با شبکههای اجتماعی علمی آشنایی داشته و از آن استفاده میکنند. اصلیترین انگیزههای دانشجویان برای استفاده از این شبکهها بهترتیب عبارت است از: اطلاع یافتن از تازههای علم و دانش، در تماس بودن با دیگر محققان و نیز دنبال کردن فعالیت دیگر پژوهشگران. همچنین نتایج نشان داد میان مقطع تحصیلی و سن دانشجویان با میزان استفاده از شبکههای اجتماعی علمی و انگیزههای استفاده از این شبکهها ارتباط مستقیم و معنیداری وجود دارد. میان جنسیت و گروههای عمده آموزشی دانشجویان، و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی علمی ارتباط مستقیم و معنیداری وجود دارد. طبق نتایج مقاله حاضر، وضعیت آشنایی دانشجویان با این شبکهها مطلوب نیست و دانشجویان یا بهطور کل از این شبکهها استفاده نمیکنند و یا استفاده بسیار کمی از این ظرفیتهای نوین علمی دارند.