نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار روابط بینالملل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 استادیار علوم سیاسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران
چکیده
نظریه اعتباریات در فلسفه اسلامی و اعتبارگرایی در علوم اجتماعی و روابط بینالملل، هر دو در صورتبندی جدید از نظریات متأخر و تقریباً همعصری بهشمار میآیند که با خاستگاهها و سرشت و سرنوشت متفاوت، دارای دلالتها و کارویژههای متمایزی در عرصه معرفتی و اجتماعی هستند. در این مطالعه، ضمن تقریری از هر دو نظریه، برای نخستینبار دشواریهای معرفتشناختی و هستیشناختی ناشی از مانعةالجمعیِ «واقعگرایی و اعتبارگرایی» در روایتهای ارتدوکسی نظریههای روابط بینالملل را بهعنوان یکی از مهمترین مسائل فلسفی و غیراعتباری و بینرشتهای، مَدخلی برای تأمل در بازساخت فلسفی نظریه اعتبارگرایی در روابط بینالملل قرار داده و در ذیل تفصیل و تقسیم ادراکات و اعتباریات پیشینی و پسینیِ نظریه اعتباریات، استدلال میشود که در یک نگاه تعاملی، امکان همخوانی آن دو به نحوی وجود دارد که مدلول آن، «نسبیگرایی» و «تعین اجتماعی معرفت» و یا «انکار هرگونه تقرّر و تعینی در جهان خارج» نباشد. مآلاً با فاصلهگیری از هر دو موضعِ «واقعگرایی خام» و «اعتبارگرایی محض»، معنای حاصلشده را در نظریه ادراکات اعتباری، موردتوجه قرار میدهد که در عین «نفی مابازای خارجی اعتباریات»، ضد واقعگرا («سازه» انگار) نشده و شناختگرایی هممعنای واقعی خود را از دست ندهد. نتایج حاصل از این مطالعه از آن حیث دارای اهمیت ارزیابی میشود که بهموازات تضعیف رئالیسم فلسفی و سیاسی طی دهههای اخیر و نیز آشفتگی معرفتشناختی ناشی از «دو قطب دیدگاههای معرفتشناختی قیاسناپذیر در رشته روابط بینالملل یعنی اکثریت پوزیتیویستی از یک سو و اقلیت چشمگیری از پساپوزیتیویستها از سوی دیگر»، نظریهپردازان متأخرِ روابط بینالملل را به نظریات اعتباری رهنمون شده که «نظریه اجتماعی سیاست بینالملل»، معرِّف رهیافتِ متعارف و اجتماعی آن است و طی آن در تلاش برای تقلیل اهمیت معرفتشناختی اعتبارگرایی، چاره کار توسل به پوزیتیویسم و ترجیح ابعاد هستیشناسی اعتبارگرایی معرفی شده است.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله