میان رشتهای
اعظم معتمدی؛ محمد یمنی؛ علی خورسندی طاسکوه؛ محبوبه عارفی
چکیده
پژوهشهای میانرشتهای در دو دهۀ اخیر از رشد کمسابقهای برخوردار شدهاند. مرور ادبیات علمی مربوط نشان میدهد که این دسته از پژوهشها اهمیت روششناختی و نیز گونهشناختی معتنابهای دارند. هدف این پژوهش این است که با استفاده از روش اسنادی و با توجه به روند تاریخی به مقایسه و توصیف و تبیین طبقهبندیهای مختلف از پژوهش میانرشتهای، ...
بیشتر
پژوهشهای میانرشتهای در دو دهۀ اخیر از رشد کمسابقهای برخوردار شدهاند. مرور ادبیات علمی مربوط نشان میدهد که این دسته از پژوهشها اهمیت روششناختی و نیز گونهشناختی معتنابهای دارند. هدف این پژوهش این است که با استفاده از روش اسنادی و با توجه به روند تاریخی به مقایسه و توصیف و تبیین طبقهبندیهای مختلف از پژوهش میانرشتهای، فارغ از طبقهبندیهای که تاکنون انجام شده است، بپردازد. این مطالعه با رویکردی تبارشناسانه بر آن است که بهرغم بههمپیوستگیها، گسستگیها، و طبقهبندیهای گوناگون پژوهش میانرشتهای، به ریشهیابی این گونهها پرداخته و گفتمان جدیدی را در این قلمرو مطرح سازد. این مقاله نشان میدهد که طبقهبندیهای پژوهش در بسیاری از موارد با هم همپوشانی داشته و پژوهش میانرشتهای از اواخر قرن بیستم تا دهههای اخیر همراه با تحولات نقش دانشگاهها در جامعه، از تأکید بر طبقهبندی ساختاری بهسوی تأکید بر طبقهبندی ساختاریـکاربردی سوق یافته است و دانش از ماهیت آکادمیک بهسوی ماهیت پسا آکادمیک تغییر ماهیت داده است.
علیرضا محمودنیا؛ پروانه نجاریان؛ سعید ضرغامی؛ محمد یمنی
چکیده
ادگار مورن بر این باور است که نظامهای آموزشی کنونی دچار بحران شدهاند، بحرانی که ناشی از رویکرد ساده شده و تفکیکی نسبت به دانش و تفکیک آن به رشتههای مجزا و تاکید بیش از حد بر تخصصی و فوقتخصصی شدن است.وی برای به چالش کشیدن این بحران، رویکرد فرارشتهای را ارائه میدهد. هدف از این مقاله بیان مبانی فلسفی این دیدگاه مورن است. ...
بیشتر
ادگار مورن بر این باور است که نظامهای آموزشی کنونی دچار بحران شدهاند، بحرانی که ناشی از رویکرد ساده شده و تفکیکی نسبت به دانش و تفکیک آن به رشتههای مجزا و تاکید بیش از حد بر تخصصی و فوقتخصصی شدن است.وی برای به چالش کشیدن این بحران، رویکرد فرارشتهای را ارائه میدهد. هدف از این مقاله بیان مبانی فلسفی این دیدگاه مورن است. بنابراین، این مقاله درصدد است با استفاده از روش تحلیلی، تاکید صریح مورن بر ضرورت اصلاح اندیشه را مورد بحث قرار دهد و تدبیر وی تحت عنوان رویکرد فرارشتهای را بیان کند. از دیدگاه مورن، رویکرد فرارشتهای نه تنها تفکیک و تشخیص رشتههای مختلف دانش را محترم میشمارد، بلکه مرزهای میانرشتهها را کنار گذاشته و دانشی یگانه، واحد و یکپارچه را ارائه میدهد. در نتیجه، رویکرد فرارشتهای نوعی آموزش و پژوهش مسئلهمحور است که با در نظر گرفتن طیف وسیع دانش، میتواند از آموزشِ تکبعدی و بیگانگی رشتهها با یکدیگر اجتناب ورزد. به نظر میرسد این رویکرد از عدم آگاهی و غفلت از مسائل جامعه جلوگیری میکند و این قابلیت را دارد که در نظامهای آموزشی تحول ایجاد نماید.