نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ایران
2 دانشجوی دکترای خطمشیگذاری عمومی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده
توسعهنیافتگی، مسئله اصلی جوامع درحالتوسعه ازجمله ایران است. این مسئله پس از انقلاب اسلامی همواره دغدغه اندیشمندان و سیاستگذاران بوده که در دورههای مختلف، موجد طرح گفتمانهای چندگانهای شده و نسبتهای متفاوتی را با برنامهریزی توسعه برقرار کرده است. بهمنظور بررسی موانع برنامهریزی توسعه، دورهٔ زمانیِ بعد از انقلاب اسلامی تا سال 1392 براساس روش تحلیل موقعیتی (منطق موقعیت)، موردمطالعه قرارگرفته و در قالب پنج موقعیت اجتماعی توصیف شده است. تلاش شده در هر دوره، وضعیت برنامهریزی توسعه بهویژه در نسبت با علوم انسانی انتقادی مورد تحلیل قرار گیرد. همچنین کنشگران، نهادها و جریانهای مؤثر در فرایند برنامهریزی و تصمیمگیری کشور نیز ارزیابی شدهاند. یافتهها نشان میدهند برنامهریزی توسعه و فرایندهای نوسازی در ایران در دو سطح نظری (عقلگرایی انتقادی) و عملی (مهندسی اجتماعی) با چالشهای اساسی مواجه است. موفقیت در برنامهریزی توسعه از حیث معرفتشناسی مستلزم فهم واقعگرایانه مسائل، پیشرفت علوم انسانی و نقد اندیشههاست و از بعد اجتماعی نیز منوط به اصلاحات تدریجی، نقد عملکردها و رشد مشارکت اجتماعی در فرایندهای سیاستگذاری است.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله