نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری شهرسازی، گروه برنامهریزی و طراحی شهری و منطقهای، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
2 استاد گروه برنامهریزی و طراحی شهری و منطقهای، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده
«دیدگاههای رابطهای» از دهه ۱۹۹۰ بهمنزله رویکردی بدیل به بنیانهای فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانهانگاری و تفکر سلسلهمراتبی سنتهای مرسوم و همچنین اجتناب از کاستیهای نظریهپردازیهای میانهگرا مطرح شدهاند. این دیدگاهها با تأکید بر «پیچیدگی»، «بههمپیوستگی» و «عدمقطعیت» هستی، در پی تشریح فرایندهای «شوند» و پویاییهای جامعهای و انسانیاند. «هستیشناسی مسطح» یا «ژرفرابطهگرایی» متأخرترین این دیدگاههاست. این مقاله قصد دارد با روش سنتزپژوهی، بهطور جامع به معرفی و بسط مفهوم، ایدههای کلیدی و پیشفرضهای بنیادین هستیشناسی مسطح و رهآوردهای بهکارگیری آن برای همکاریهای رشتهای -که مبتلا به شکافهای متعدد التقاطی و نبود چارچوب روششناختی منسجم است- بپردازد. «هستیشناسی مسطح» معتقد به «رابطهمندی»، «چندگانگی»، «ناهمگنی»، «پیشایندیبودن» و «فضا-زمانمندیِ» واقعیت است؛ و موجودیتها را بهشیوهای ژرفرابطهای، بهمثابه همبستگیها و پیکربندیهای درهمتنیدهٔ پویا درنظر میگیرد که وجودشان وابسته به روابطِ درونی و بینابینیشان است. این دیدگاه خوانشی سیال از «قدرت» -خواه بین انسانها، خواه بین گونههای انسانی و غیرانسانی- طرح میکند که پاسخگوی دغدغههای انتقادی درباره لزوم دربرگیرندگی اجتماعی و محیطزیستی است. بحران اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا و چالشهای تغییرات آبوهوایی گواه ادعاهای این دیدگاهاند. بنا بر انگارههای این دیدگاه، حوزههای دانشی عمیقاً بههمپیوستهاند و این نشاندهنده ضرورت همکاریرشتهای -اعم از چندرشتهای و میانرشتهای- است. از سوی دیگر، هستیشناسی مسطح بنیانهای فلسفی همکاریرشتهای را اساساً به شیوهای یکپارچه بازتعریف میکند و میتواند گامی به سوی شکلگیری فرارشتهها باشد. چنین دیدگاهی، هم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی که با درک پدیدهها سروکار دارند، و هم در حوزه تصمیمسازی و سیاستگذاری عمومی که با رویکردی همکاریرشتهای به تجویز میپردازند، بایسته و شایستهٔ بهکارگیری است.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله