علوم رفتاری
محمود متوسلی؛ عمران محمد رزاقی؛ محمدحسین هادی
چکیده
این مقاله درصدد رسیدن به درک بهتری از رویکرد اقتصادی به تحلیل رفتار اعتیادی است. اعتیاد، مطابق با تعاریف استاندارد، یک رفتار مصرفی است که از الگوهای رفتاری مشخصی پیروی میکند. تحقیقات اخیر در علوم اعصاب نشاندهنده اتفاقنظرهای گسترده درمورد نحوهٔ تأثیر مصرف مواد اعتیادآور بر سازوکارهای عصبشناختی دخیل در فرایند تصمیمگیری ...
بیشتر
این مقاله درصدد رسیدن به درک بهتری از رویکرد اقتصادی به تحلیل رفتار اعتیادی است. اعتیاد، مطابق با تعاریف استاندارد، یک رفتار مصرفی است که از الگوهای رفتاری مشخصی پیروی میکند. تحقیقات اخیر در علوم اعصاب نشاندهنده اتفاقنظرهای گسترده درمورد نحوهٔ تأثیر مصرف مواد اعتیادآور بر سازوکارهای عصبشناختی دخیل در فرایند تصمیمگیری است. این یافتهها ــکه تحت حمایت الگوهای روانشناختی از رفتار اعتیادی قرار دارند ــسبب شده است امروزه با اطمینان بیشتری از شناخت ماهیت اعتیاد بتوان سخن گفت. آنچه که از رویکرد اقتصادی به تحلیل رفتار اعتیادی انتظار میرود، توسعهٔ این شناخت به تدوین سیاستهای مورد نیاز در حوزهٔ اعتیاد است. کاربرد علم اقتصاد بدینمنظور ـبا تعریف معیارهای رفاهی تصریحشده برای مصرفکنندگانـ به تجویز سیاستهایی منجر میشود که در میزان تحقق اهداف خود قابل ارزیابی و مقایسه هستند. در این میان اقتصاد رفتاری امکان مشارکت مفاهیم و بینشهای تخصصی رشتههای مرتبط با اعتیاد را در این مسیر فراهم میکند. ازاینمنظر، مفاهیم کیفی روانشناختی و عصبشناختی مرتبط با رفتار اعتیادی، در چارچوبهای کمّیِ تصمیمگیری مورد توجه قرار میگیرد تا بهمنظور کاهش آسیبهای مرتبط با اعتیاد، سیاستگذاری با ابزارهای تحلیلی دقیقتر، و در عین حال جامعتری، دنبال شود. این مقاله به دنبال تبیین این موضوع است که چرا اقتصاد رفتاری یک چارچوب تحلیلی مناسب برای استخراج دلالتهای سیاستی مورد نیاز در حوزهٔ اعتیاد است.
علوم رفتاری
وحید ارشدی؛ مصطفی سلیمیفر؛ علی اکبر ناجی میدانی؛ بهروز مهرام
چکیده
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزههای اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. با توجه به ماهیت میانرشتهای موضوع، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از صاحبنظران «اقتصاد ...
بیشتر
این مقاله درصدد است با رویکرد تفسیرگرایانه و با استفاده از رهیافت چندعلتی، عوامل مؤثر بر میزان اثرگذاری آموزههای اقتصادی اسلام در کنش اقتصادی خانواده مسلمان را شناسایی کند. روش مقاله کیفی و در چارچوب «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. با توجه به ماهیت میانرشتهای موضوع، مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از صاحبنظران «اقتصاد اسلامی»، متخصص در تبیین «رفتار مصرفکننده مسلمان»، و صاحبنظران علوم تربیتی، روانشناسی و جامعهشناسی، در مباحث مربوط به «چگونگی اثر ارزش بر کنش»، ابزار این مطالعه بوده است. نمونه، بهصورت هدفمند و همراه با روش «گلوله برفی» انتخاب شده و مصاحبهها تا حد اشباع نظری انجام شد. یافتههای بهدستآمده از تحلیل دادهها در این سه مرحله نشان میدهد که همافزایی کیفیت بالای انتقال آموزه از سوی نهادهای آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی، قدرت درک آموزه از سوی اعضای خانواده، فرصتسازی و فرصتیابی تربیتی درون خانواده، کیفیت منبع تأمین معیشت خانواده و اعتقاد راسخ به نظام پاسخگویی در آخرت میتوانند منجر به «نظمپذیری جمعی درون خانواده» شوند. این نظم جمعی، از عوامل «زمینهای» و «ساختاری» تأثیر پذیرفته و از حالت «قاعدهمندی» به «صلاحدیدی» تبدیل میشود. نوآوری این مقاله، نگاه عمیقی است که به چگونگی شکلگیری رفتار اقتصادی در درون خانواده داشته است.