نویسنده
مدیر گروه برنامه درسی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
در این مقاله ابتدا، با اشاره به ضرورت ورود به عرصه علوم میانرشتهای و نیاز به ارائه تبیین دقیق نظری از آن، هدف مقاله در همین راستا ارزیابی میشود. سپس موقعیت مسئلهای علوم میانرشتهای، در آموزش عالی ایران و جهان توضیح داده میشود. از آنجا که تبار و پیشینه مباحث تلفیق در برنامههای درسی مقطع پیش از دانشگاه، یعنی حوزه آموزش و پرورش، است، بر ضرورت آشنایی سیاستگذاران آموزش عالی با این پیشینه تأکید شده و در بخش بعد، از طریق بازپردازش این پیشینه، شکل متفاوتی از تیپشناسی تلفیق (سه وجهی) عرضه شده است. آن گاه منطقهای متفاوتی تشریح شده است که در پس استفاده از رویکرد تلفیقی در آموزش پیش از دانشگاه، در مقایسه با آموزش دانشگاهی، وجود دارد و بر این مهم تأکید میشود که منطق تلفیق (و علوم میانرشتهای) در آموزش عالی، علیالاصول، پاسخگویی به نیازهای معرفتی و اجتماعی نوظهور بشر از طریق خلق و تکوین رشتههای جدید است. متعاقباً، در بخشی که میتوان آن را مهمترین بخش این نوشتار دانست، با ارائه بررسیهای نمونهای و اجمالی درباره تکوین علوم میانرشتهای، قواعدی که در جریان تکوین رشتههای جدیدی باید به آنها ملتزم بود، توضیح داده شده است. در بخش نتیجهگیری، پیش از بخش پایانی، پنج گزینه سیاستی در توسعه علوم میانرشتهای توضیح داده شده است و بالاخره، در بخش پایانی یک گونهشناسی تلفیق در برنامه درسی آموزش عالی نقد و ارزیابی شده است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله