نوع مقاله : مقاله علمی ـ پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار برنامهریزی شهری و منطقهای، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2 دانشجوی دکتری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده
توسعهیافتگی و برنامهریزی برای رسیدن به آن همواره از دغدغههای جدی کشور بوده است؛ اما بهرغم تلاشهای صورتگرفته، توسعهٔ منطقهای با قفلشدگی همراه شده است. مسئلهٔ مقاله حاضر این است که چرا منطقه خوزستان با معضلات دیرینی روبهرو است در حالی که منابع و ظرفیت بسیار بالای توسعه را در خود داراست؟ برای پاسخ به این مسئله مدلی از مکانیسمهای مولّد بر اساس یک ایده برساخته شده است، بهطوری که اگر آنها موجود باشند و به طریق مورد انتظار عمل کنند، دلیل رخدادها و چرایی شرایط موجود منطقه را تبیین خواهند کرد. این مقاله در قالب پارادایم رئالیسم انتقادی از منطق پسکاوی استفاده کرده است و علاوه بر تبیین، نگاهی انتقادی به موضوع مورد بررسی دارد. مدل تبیینی حاصل از این تحقیق دارای یک هسته (مفهوم استخراج) است که به دنبال خود پنج مفهوم دیگر را ایجاد کرده است: زهکشی از منظر محیطی؛ انحصارخواهی از منظر اقتصادی؛ تسلط مرکز در عین تفویض اختیار به پیرامون از منظر سیاسی؛ همسرنوشتی با جمع جبری صفر از منظر اجتماعی و وابستهسازی از منظر فرهنگی؛ که در مجموع زیربنایی نافذ و سببساز در تحولات منطقه را شکل دادهاند و غلبه این تفکر بر برنامهریزی منطقه به مثابهٔ یک گفتمان میانرشتهای طی چنددهه گذشته، سبب حاکم شدن برخی سازوکارها و قانونمندیهای قفلکنندۀ توسعه در منطقه شده است. برای مواجهه با این مسئله، لزوم توجه به برنامهریزی یکپارچه و تغییر تفکر استخراجی در شیوهٔ سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت منطقهای و ملی ضروری است.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله