نوع مقاله : مقاله نظری
نویسنده
عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی، دانشکدۀ علوم اجتماعی و اقتصاد، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
چکیده
پاسخ به این پرسش که چرا یک نفر کارآفرین میشود و دیگران نه به هیچ عنوان ساده نیست. اکثر پژوهشگران این معما را پذیرفته و تعریف خاص خود را از مفهوم کارآفرینی ارائه دادهاند. ازاینرو، کارآفرینی واژۀ بسیار مناقشهبرانگیزی است که تجمیع نظریههای مربوط به این حوزه را مشکل کرده است. در میان نظریات گوناگون و گاه متناقض حوزۀ کارآفرینی، سهم رشتههای علوم اجتماعی مانند جامعهشناسی و تاریخ اقتصادی قابلتوجه است. اما منظرهای این دو علم به مسئلۀ کارآفرینی متفاوت است. این تفاوتها دوگانۀ ادراکی کمتر از حد اجتماعی و بیشتر از حد اجتماعی را شکل داده که بسیاری معتقدند هر دو این ادراکات ناقص است. جامعهشناسی مبتنی بر فهمی است که عاملیتهای فردی را بیش از حد اجتماعی میبیند، اقتصاد از فهمی استفاده میکند که انسانها کمتر از حد اجتماعیاند. بنابراین، دوگانۀ ادراک کمتر از حد اجتماعی و ادراک بیشتر از حد اجتماعی مترادف است با مجادله بر سر توصیف کوران از فیلی که در تاریکی قرار گرفته، از زوایای مختلف آن را لمس کردند و هر کس دیدگاه خود را برای رد نظر دیگری ارائه میکند. بنابراین، تبیین این دوگانه و متعاقب آن مقایسۀ رویکرد جامعهشناسی و علم اقتصاد به مسئلۀ کارآفرینی هدف مقالۀ حاضر است. این مقاله، اساساً ماهیت نظری داشته و در مرکز این تأملات قرار دارد. نقطۀ عزیمت مقالۀ حاضر بهره بردن از پارادایم جامعهشناسی اقتصادی جدید برای فراتر رفتن از دوگانۀ ادراک کمتر از حد اجتماعیشده و ادراک بیشتر از حد اجتماعیشده و پرداختن به مسیری است که بین این دو قطب متضاد جریان دارد تا بتوان کارآفرینی را به صورت حکشده در یک بستر اجتماعی و تاریخی درک کرد.
کلیدواژهها
موضوعات
ارسال نظر در مورد این مقاله