مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
محمد علی طالقانی؛ سعید شریفی؛ مجتبی شاهنوشی؛ رضا ابراهیم زاده دستجردی
چکیده
مدیریت تغییرات اجتنابناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریانهای قدرت بهویژه نظام شهرت است. دستیابی به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار نیازمند توجه به الزامات تغییرپذیری است. کمتوجهی به این الزامات میتواند فرایند و محتوای تغییرات را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس هدف مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی ...
بیشتر
مدیریت تغییرات اجتنابناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریانهای قدرت بهویژه نظام شهرت است. دستیابی به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار نیازمند توجه به الزامات تغییرپذیری است. کمتوجهی به این الزامات میتواند فرایند و محتوای تغییرات را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس هدف مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق شهرت سلبریتیها در فضای مجازی چه الزاماتی دارد؟ روش مطالعه، پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و مبتنی بر روش کولایزی است و جامعه پژوهش چهرههای فعال در عرصههای مختلف علمی، هنر، ورزش و فعالان فضای مجازی هستند. از این میان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند وابسته به معیار تا سطح اشباع دادهها با 16 نفر بهعنوان نمونه پژوهش مصاحبه نیمهساختاریافته و عمیق صورت گرفت. اعتبار پژوهش از طریق ممیزان بیرونی، بازگشت به مصاحبهشوندگان و توصیف عمیق انجام شد. یافتهها نشان داد الزامات تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتیها در فضای مجازی را میتوان در دو سطح کلی ساختاری و محتوایی و در ابعاد شبکهسازی بهینه، کنترل مقاومت ساختاری، تحولات خانواده، سرمایهسازی اجتماعی در قالب الزامات ساختاری و ابعاد جریانسازی فرهنگی، رهبری فرهنگی و توجه به منزلت اجتماعی در قالب الزامات محتوایی قرار داد. نتایج این مطالعه علاوه بر اینکه نقش سلبریتیها را در تغییرات فرهنگی نشان میدهد، به عوامل تسهیلکننده نفوذ فرهنگ شهرت در جامعه ایران تأکید میکند.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
سمانه کوهستانی؛ فردین علیخواه؛ نادر افقی؛ هدی حلاج زاده
چکیده
با ظهور شبکههای اجتماعی جدید، سازوکارهای شهرتیابی، دستخوش دگرگونیهای گستردهای شده است. امروزه، کاربران به فرصت مشهور شدن از طریق شبکههای اجتماعی دست یافتهاند که تا پیشازاین بهآسانی امکانپذیر نبود. دراینزمینه، اینستاگرام بهدلیل ویژگی بصری، قابلیت کاربری آسان، و استقبال بسیار کاربران از آن، به عرصۀ اصلی خلق ...
بیشتر
با ظهور شبکههای اجتماعی جدید، سازوکارهای شهرتیابی، دستخوش دگرگونیهای گستردهای شده است. امروزه، کاربران به فرصت مشهور شدن از طریق شبکههای اجتماعی دست یافتهاند که تا پیشازاین بهآسانی امکانپذیر نبود. دراینزمینه، اینستاگرام بهدلیل ویژگی بصری، قابلیت کاربری آسان، و استقبال بسیار کاربران از آن، به عرصۀ اصلی خلق شهرت تبدیل شده است. کاربران بسیاری به دلایل گوناگون تمایل دارند که در این شبکه به شهرت دست یابند و این شهرت، پیامدهایی را در جامعه بههمراه میآورد و این مسئله، اهمیت جامعهشناختی موضوع را افزایش میدهد؛ ازاینرو، پژوهش حاضر، ضمن مروری بر نظریههای موجود دربارۀ اقتصاد توجه، شهرت، و میکروسلبریتی، چراییها و پیامدهای شهرت را نیز واکاوی کرده است. دراینراستا، پژوهش حاضر با بهکارگیری رویکرد کیفی و انجام مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته با 20 نفر از کاربران اینستاگرام، انجام شده است. یافتههای حاصل از مصاحبهها نیز با فن تحلیل مضمون، استخراج و تحلیل شده است که 6 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی را دربر میگیرد. سرانجام، برپایۀ پاسخهای مصاحبهشوندگان، درآمدزایی و کسب سرمایۀ اقتصادی، میانبر موفقیت، و فرصتی برای دیده و شنیده شدن، ازجمله دلایل اصلی کاربران برای شهرتطلبی در اینستاگرام هستند که به پیامدهایی همچون استانداردسازی ذائقه، مصرفی شدن زندگی روزمره، و دگردیسی ارزشها و هنجارها در جامعه منجر میشوند.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
زهرا مجدی زاده؛ اعظم راودراد
چکیده
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساختشده با تصاویر و ویژگیهای بصری به مخاطب منتقل میشود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد ...
بیشتر
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساختشده با تصاویر و ویژگیهای بصری به مخاطب منتقل میشود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد و درعینحال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانهشناسی اجتماعی بهمنظور تحلیل وجه تصویر، برای تحلیل متون اینستاگرامی مناسب است. هدف مقاله حاضر، معرفی روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و بیان چگونگی کاربست آن بهعنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار میرود. از طرفی، رسانههای اجتماعی مبتنی بر تصویر همچون اینستاگرام، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا دادهاند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت کودکی، مادری و پدری در صفحات کودکمحور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. برای این منظور، ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ونلیوون در تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و چگونگی تحلیل هر یک از فرانقشهای اندیشگانی، بینفردی و ترکیبی شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودکمحور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با استفاده از این روش تحلیل شد. یافتهها به تفکیک تحلیل متنی و تحلیل پیکرهای بیان شد که بهدنبال آن، دو گفتمان مردسالاری و سرمایهداری در این صفحه شناسایی شدند. در ادامه، ارتباط این دو گفتمان با زمینههای اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافتهها همچنین سیال شدن و همزمانیشدن هویتها، متأثر از ظهور رسانههای اجتماعی را نشان داد.
مقاله علمی پژوهشی
نظریه و نقد
احسان شاه قاسمی
چکیده
بیتیاس یک گروه کرهای است که بیش از ده سال از آغاز کار آن میگذرد و در مدتی کوتاه به یکی از پرطرفدارترین گروههای موسیقی نه تنها در کره بلکه همچنین در جهان تبدیل شد. این گروه در ایران هم میلیونها طرفدار کودک و نوجوان (عمدتاً دختر) دارد و در سالهای اخیر به یک نگرانی عمده برای پدرومادرها، آموزگاران و حتی سیاست گذاران فرهنگی بدل ...
بیشتر
بیتیاس یک گروه کرهای است که بیش از ده سال از آغاز کار آن میگذرد و در مدتی کوتاه به یکی از پرطرفدارترین گروههای موسیقی نه تنها در کره بلکه همچنین در جهان تبدیل شد. این گروه در ایران هم میلیونها طرفدار کودک و نوجوان (عمدتاً دختر) دارد و در سالهای اخیر به یک نگرانی عمده برای پدرومادرها، آموزگاران و حتی سیاست گذاران فرهنگی بدل شده است. این پژوهش با کمک داده کاوی تلاش کرده است تصویری روشن از حضور بیتیاس در ایران -دست کم در شبکههای اجتماعی ایرانی- تولید کند و به صورت خاص نشان دهد بیتیاس چگونه از عناصر دینی برای دستیابی به موفقیت استفاده کرده است. پژوهش حاضر نشان میدهد که حضور بیتیاس و کلیدواژگان آن در توئیتر فارسی در دوره سه ساله پژوهش کاهش یافته و از ۳۹۲۳۷ تویت در سال ۱۴۰۰ به ۲۳۶۹۷ تویت در سال ۱۴۰۱ و ۹۲۱۵ تویت در نه ماهه نخست سال ۱۴۰۲ رسیده است. همچنین، این پژوهش نشان میدهد که در سه سال گذشته به رغم افول نسبی بیتیاس در ایران، هسته سخت هواداران این گروه همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهد.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات هنر و زیباییشناسی
آرش حیدری؛ ساجده عرفانی
چکیده
اینکه چه چیز ارزش عکاسی و تصویرگری دارد و چه چیز ندارد مسئلهای به سادگیِ انتخاب یک عکاس یا نقاش نیست. همانطور که نظامهای نظریهپردازی متعدد در حوزۀ نظامات تصویری (اعک از عکاسی و نقاشی) نشان میدهند تصویر کردنی یک چیز و ارزشمند شدنِ آن برای تصویر کردن یک پدیدۀ تاریخی است و در یک بستر گفتمانی خاص معنا دارد. اگر چنین باشد آنگاه نظامات ...
بیشتر
اینکه چه چیز ارزش عکاسی و تصویرگری دارد و چه چیز ندارد مسئلهای به سادگیِ انتخاب یک عکاس یا نقاش نیست. همانطور که نظامهای نظریهپردازی متعدد در حوزۀ نظامات تصویری (اعک از عکاسی و نقاشی) نشان میدهند تصویر کردنی یک چیز و ارزشمند شدنِ آن برای تصویر کردن یک پدیدۀ تاریخی است و در یک بستر گفتمانی خاص معنا دارد. اگر چنین باشد آنگاه نظامات به تصویر کشیده شدن و ظهور چیزها در نظامات بصری را باید در نسبت با نظامات گفتمانی و فضاهای تاریخی تحلیل کرد. به عبارت دیگر، به جای آنکه به انگیزهها و آمالِ مؤلفان بپردازیم اینکه چرا چنین چشماندازی، در یک لحظه خاص تاریخی بروز و ظهور یافتهاند پر اهمیت میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی امر روزمره در نخستین عکسهای تاریخ عکاسی ایران انجام گرفت. بدین منظور با تمرکز بر مجموعه آلبومهای عکس به جای مانده از عکس های دوران ناصری و مظفری تلاش شد یک دستهبندی از نظامات بازنمایی و شیوههای ظهور زندگیِ روزمره در عکسها ارائه شود. با تأکید بر روش نشانهشناسی و با تمرکز بر مسئلۀ زمان-مکان، استعلایی و پیشپا افتاده تلاش شد که الگوهای رؤیتپذیری و رؤیتناپذیری زندگیِ روزمره در عکسها بررسی شود. بدین ترتیب این عکسها در شش دسته دستهبندی شدند: مکانهای استعلایی، عکاسی از طبیعت، مکانهای غیر والا، شمایلنگاری بیمکان-بیزمان، اروتیسیزمِ اگزوتیک، زندگیِ روزمره. نسبت هر یک از این دستهها با شیوۀ ظهور زندگیِ روزمره مورد بحث قرار گرفت و با تمرکز بر زندگیِ روزمره برخی از عکسهای سرنمون این دسته مورد تحلیل قرار گرفت.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات فرهنگی
جمال محمدی؛ شقایق بیننده
چکیده
هدف اصلی این پژوهش انجام کندوکاوی کیفی، به شیوۀ نظریۀ زمینهای، در شیوههای مصرف نمایشی کالاهای لاکچری است و برای نیل به این مقصود کنشهای مصرفیِ روزمرۀ زنان اقشار مرفه در شهر سنندج را بهعنوان میدان مطالعه برگزیده است. در مطالعۀ مصرف کالاهای لاکچری، بهطور تاریخی، دو رویکرد نظری سیطره داشتهاند: رویکرد کلاسیکِ «مصرف لاکچریِ ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش انجام کندوکاوی کیفی، به شیوۀ نظریۀ زمینهای، در شیوههای مصرف نمایشی کالاهای لاکچری است و برای نیل به این مقصود کنشهای مصرفیِ روزمرۀ زنان اقشار مرفه در شهر سنندج را بهعنوان میدان مطالعه برگزیده است. در مطالعۀ مصرف کالاهای لاکچری، بهطور تاریخی، دو رویکرد نظری سیطره داشتهاند: رویکرد کلاسیکِ «مصرف لاکچریِ ناشی از ثروت» و رویکرد متأخر «مصرف ظرفیتهای لاکچری». مبنای نظری این کار، تلفیقی از هر دو رویکرد با محوریت رویکرد کلاسیک است. برای انتخاب سوژهها به شیوۀ نمونهگیری هدفمند با رعایت دو شرط تنوع و اشباع نظری عمل شده است که طی آن با 21 نفر از زنان اقشار مرفه سنندج در سه محلۀ «شالمان»، «صفری» و «مبارکآباد» مصاحبه عمیق فردی به عمل آمده است. در نهایت دادهها با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل و در قالب پنج مقولۀ شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها دستهبندی شدند. مقولۀ هسته عبارت است از برساخت و نمایش نوعی زنانگیِ فرادست که آنطور که تحلیل دادهها نشان میدهد، تماماً از فرایند مصرف لاکچری تغذیه میکند. زنان مرفه برای حفظ و تقویت این نوع زنانگی دو طیف راهبرد اتخاذ میکنند که اولی به برساخت نوعی زنانگی شبهاشرافی و دومی به بازتولید فرادستی آنان نسبت به زنان دیگر اقشار اجتماعی میانجامد. و در نهایت اینکه مصرف کالاهای لاکچری در زندگی زنان اقشار مرفه پیامدهایی دارد که غالباً از جنس تقویت خصایل شبهاشرافی نظیر تفاخر، فضلفروشی، نجیبنمایی، ادعای اصالت و افتخار به تبار خانوادگی است.
مقاله علمی پژوهشی
نظریه و نقد
محمد خسروی شکیب
چکیده
«جنسیت»، به عنوان یکی از مهمترین دوگانه های موجود در نظام اجتماعی و ساختار فرهنگ عامّه، موضوع و مرکز توجه جامعه شناسان و فرهنگ شناسان بوده است. فمینیسم به عنوان یکی از شاخه های جامعه شناسی، بیش از هر رویکرد دیگری به دوگانه «زن» و «مرد» و تاثیر آن بر ساخت فرهنگی جوامع پرداخته است. فمینیست های اگزیستانسیالیست معتقدند ...
بیشتر
«جنسیت»، به عنوان یکی از مهمترین دوگانه های موجود در نظام اجتماعی و ساختار فرهنگ عامّه، موضوع و مرکز توجه جامعه شناسان و فرهنگ شناسان بوده است. فمینیسم به عنوان یکی از شاخه های جامعه شناسی، بیش از هر رویکرد دیگری به دوگانه «زن» و «مرد» و تاثیر آن بر ساخت فرهنگی جوامع پرداخته است. فمینیست های اگزیستانسیالیست معتقدند که جهان بینی های مردانه از طریق ابزار فرهنگی و تشدید جامعه پذیری، به دنبال تحمیل «ماهیّت جنسیتی» بر زنان هستند. این «ماهیّت جنسیتی»، موجب می شود تا جامعه، رفتارهایی قالبی و هنجارهایی ساختگی و خاص را بر زنان تکلیف کند. ضرب المثلهای فارسی به عنوان یک ابزار فرهنگی موثر و کاربردی در فرهنگ عامّه، به خوبی توانسته اند استانداردهای جنسیتی را بازتاب دهند. با تاکید بر نظریۀ فمینیسم اگزیستانسیالیست و با روش توصیف و تحلیل کیفی ضرب المثلهای موجود و شایع در زبان فارسی میتوان گفت که فرهنگ عامّه توانسته است تا تقدم اصالت وجودی زنان را نادیده بگیرد. فرهنگ عامّه همچنین آزادی، گزینش و انتخاب زنان را کم و زیاد کرده است و وضعیّت هایی بنیادین و رفتارهایی قالبی و ثابت را برای کنترل آنان، اعمال کرده است. فرهنگ عامّه میتواند مسئولیت پذیری و فعالیت اجتماعی زنان را از طریق ابزارهای فرهنگی، محدود و وابستگی و حس تعلق پذیری را نیز بر آنان تحمیل کند. فرهنگ عامّه، نظارت پذیری، کنترل و وابستگی عاطفی و اقتصادی زنان را تنظیم میکند. در این مقاله کوشش میشود تا یافته های فوق، در ارتباط با موضوع «ماهیّت جنسیتی»، مورد ارزیابی قرار گیرد.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات فرهنگی
محمد مقامیان زاده؛ سید محمد مهدی زاده
چکیده
رویکردهای مختلف به ماهیت جماعتها و نحوه تعامل آنها با یکدیگر، در تطور مفهومیِ اصطلاح خردهفرهنگ نقش محوری داشتهاست. از دورهای که برخی جماعتهای خاصِ جوانان در آثار متفکران مکتب بیرمنگام با نام خردهفرهنگ معرفی شدند تا به امروز که برخی رویکردها اساسا از ناکارامدی مفهوم خردهفرهنگ سخن میگویند، طیفی از رویکردها و دیدگاهها ...
بیشتر
رویکردهای مختلف به ماهیت جماعتها و نحوه تعامل آنها با یکدیگر، در تطور مفهومیِ اصطلاح خردهفرهنگ نقش محوری داشتهاست. از دورهای که برخی جماعتهای خاصِ جوانان در آثار متفکران مکتب بیرمنگام با نام خردهفرهنگ معرفی شدند تا به امروز که برخی رویکردها اساسا از ناکارامدی مفهوم خردهفرهنگ سخن میگویند، طیفی از رویکردها و دیدگاهها درباره این مفهوم و ویژگیهای آن ناظر به سیر تغییر و تحولات اجتماعی و فناورانه و رسانهای عرضه شدهاست. براین اساس تطابق نظری و تجربی واژه خردهفرهنگ دیجیتال تتلیتی، به جماعت هواخواه امیرتتلو که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتهاند، هدف پژوهش است. بدین منظور مطابق با نظریات خردهفرهنگهای متاخر، شناخت مولفههایی که در گرایش و پایبندی به هویت تتلیتی اثر گذار است اهمیت مییابد. برای دستیابی به این هدف، مصاحبه نیم ساختیافته با 16 نوجوان مدیر صفحات هواداری در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شد و تحلیل تماتیک دادهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA صورت گرفت. براساس نتایج تحقیق، «جامعیت در موسیقی»، «برساخت شخصیت کاریزماتیک» و «تبدیل هواخواه به تتلیتی» سه اصل ارتباطی به شمار میآیند که در جذب و وفاداری به هویت تتلیتی موثر است و اختلال در هر یک از این مولفهها میتواند به تضعیف مشارکت خردهفرهنگی و حتی رویگردانی از هویت هواخواهانه نوجوان منجر شود.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات هنر و زیباییشناسی
کیمیا هدایتی؛ علی عسگری
چکیده
رسانۀ تاثیرگذار و قدرتمند سینما، همواره تلاش دارد تا با پیوند داستان، شخصیت و صحنه، تلاش در واقعیتر نشان دادن کلیت داشته باشد و این موضوع با استقرار نشانههایی تصریحی و تلویحی در پردازش طراحی ابنیه و شهرها نمایش داده شده، دنبال میشود. تعریف و جایگاه مکان به عنوان صحنهای برای شکل گیری داستان، چگونه و تا چه میزان با شخصیتپردازی ...
بیشتر
رسانۀ تاثیرگذار و قدرتمند سینما، همواره تلاش دارد تا با پیوند داستان، شخصیت و صحنه، تلاش در واقعیتر نشان دادن کلیت داشته باشد و این موضوع با استقرار نشانههایی تصریحی و تلویحی در پردازش طراحی ابنیه و شهرها نمایش داده شده، دنبال میشود. تعریف و جایگاه مکان به عنوان صحنهای برای شکل گیری داستان، چگونه و تا چه میزان با شخصیتپردازی و محتوای داستانی فیلمهای دنیای مارول و دیسی ارتباط دارد؟ این پژوهش در صدد، سنجش تطابق شاخصهای مشترک معماری در بناهای مرتبط با ابرقهرمانان و شخصیتپردازی محتوایی فیلمهای دنیای مارول و دیسی است. پژوهش حاضر با ماهیت توصیفی و متکی بر تحلیل محتوا در پارادایمی کیفی - تفسیری و رویۀ نشانهشناختی معنایی و زبانشناسانه سعی در خوانش معناها، استعارهها و چگونگی پیوند دلالت در پندارههای مرتبط با طراحی خانه و شهر ابرقهرمانان دنیای مارول و دیسی خواهد داشت. طراحان صحنه در فیلم های مارول و دیسی، سعی در معرفی دگرفضاهایی در مقیاس شهر دارند که مفاهیمی همچون اصالت و برتری عقلی و جسمی ابرقهرمانان خود را با نمودهایی متنوع از معماری کلاسیک، هایتک و بایونیک نمایش دهند. این ویژگی به واسطه خصوصیات زمانی مرتبط با داستان تغییر مییابد. اما «معماری پر رمز و ابهام در چینش فضاهای مخفی و اتصالات» و «ترکیبات تیز و صریح در پشت ظاهری ساده» برای هر یک از خانهها، نسبتا تکرار شده است.