نعمت الله موسیپور
چکیده
سبک زندگی پدیدهای است که باورها، ارزشها، دانشها و صلاحیتهای فردی را در موقعیتهای اجتماعیـفردی متبلور میکند. سبک زندگی، بخش حقیقی تمدنهای بشری را میسازد و البته به شکل ساده و خطی حادث نمیشود. تبلور درونیات آدمیان، یعنی سبک زندگی، به طور جدی متأثر از موقعیتِ عمل آنان است و زمان و مکان آن گونه که در ادراک شخص ساخته میشود، ...
بیشتر
سبک زندگی پدیدهای است که باورها، ارزشها، دانشها و صلاحیتهای فردی را در موقعیتهای اجتماعیـفردی متبلور میکند. سبک زندگی، بخش حقیقی تمدنهای بشری را میسازد و البته به شکل ساده و خطی حادث نمیشود. تبلور درونیات آدمیان، یعنی سبک زندگی، به طور جدی متأثر از موقعیتِ عمل آنان است و زمان و مکان آن گونه که در ادراک شخص ساخته میشود، بستر عمل او را شکل میدهد. با آنکه بنیاد اصلی سازنده سبک زندگی شخص دیندار، دین است، اما تحقق آن برای اشخاص فعال در سازمانها، متأثر از واقعیت جاری حیات سازمانی است؛ که در قالب قوانین و مقررات عمل میکند و به انواعی از سبک زندگی منجر میشود. سه شکل مواجهه بین باورها و ارزشها دینی با واقعیتهای سازمانی قابل تصور است: انطباق کامل؛ انطباق نسبی و عدم انطباق. در هر یک از اشکال مذکور، گونهای از سبک زندگی در موقعیتهای دانشگاهی جلوه مینماید، که سبک زندگی آموزشگران دانشگاهی نامیده میشود. آنچه توجه بهاین گونهها را واجد اهمیت میکند، بازتاب آن در تأثیرگذاری تربیتی فعالیتهای آموزشیاین گروه است. آموزشگر، فقط یک شخص دارای سبک زندگی نیست؛ بلکه بیش از آن، «آموزنده سبک زندگی» است که به شیوه غیرمستقیم و پنهان عمل میکند. اگر تحقق «تمدن نوین اسلامی» مورد نظر است و «بخش حقیقی» آن را متن زندگی مردم تشکیل میدهد و اگر متن زندگی مردم به شکل آشکار و پنهان متأثر از رفتارهای تحصیلکردگان جامعه است، پس تبیین چگونگی عمل آموزشگران دانشگاهی در شرایط کنونی به عنوان الگوهای مستقیم و غیرمستقیم جوانان حائز اهمیت است.
حسین ابراهیمآبادی
چکیده
مفهوم سبک زندگی به رغم اهمیت کارکردگرایانه و وجه انضمامی آن، یکی از مهمترین چهارچوبهای تبیینی در مباحث جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی در دهههای اخیر بوده است. این درحالی است که خاستگاه این مفهوم، فرد، تفاوتهای فردی، عادتها ،ذائقهها، رجحانها و به طور کلی تمایزیافتگی افراد و همچنین تفاوت رفتار افراد در فضای کنش با دیگران ...
بیشتر
مفهوم سبک زندگی به رغم اهمیت کارکردگرایانه و وجه انضمامی آن، یکی از مهمترین چهارچوبهای تبیینی در مباحث جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی در دهههای اخیر بوده است. این درحالی است که خاستگاه این مفهوم، فرد، تفاوتهای فردی، عادتها ،ذائقهها، رجحانها و به طور کلی تمایزیافتگی افراد و همچنین تفاوت رفتار افراد در فضای کنش با دیگران است که اصولاً امری روانشناختی محسوب میشود. در این میان، سبک زندگی مفهومی وابسته به زمینه تلقی میشود و با طیفی از متغیرهای فردی، فرهنگی، دینی و اجتماعی گره خورده است که در توصیف و تحلیل نیازمند رویکردی میانرشتهای میباشد. به عبارت دیگر تفاوتها و تمایزهای فردی و روانشناختی به ویژه در موضوعی مانند، سبک زندگی بر خلاف نظریههای کلاسیک روانشناختی، امری صرفاً فردگرایانه و شخصیتی محسوب نمیشود، بلکه به شدت با ساختار و متن اجتماعی و بافت و سرمایه فرهنگی در تعامل هستند. در این مقاله، ضمن توجه به این عوامل و عناصر، ابعادی از تأثیر رسانههای جمعی و الکترونیکی و نیز مدرسه و دانشگاه به عنوان شواهدی از تأثیر زمینه و متن برسبک زندگی طرف توجه قرار میگیرد. در پایان با اتخاذ رویکردی میانرشتهای به توصیف و تحلیل مواردی از کاربرد سبک زندگی در جامعه ایران پرداخته میشود و تلاش میشود با افزودههایی از آرای دانشمندان اسلامی، دیدگاههایی برای عرصه سیاستگذاری ارائه شود.
رضا صمیم
چکیده
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران دغدغه تلفیق الگوهای سنتیِ آموزش عالی علومانسانی که از حوزههای علمیه برآمده بودند با الگوهای مدرن که به دانشگاهها تعلق داشتند به صورتی جدی توسط سیاستگذاران علم مطرح شد. این دغدغهای بود که در بسیاری از کشورهای اسلامی که نهادهای سنتی دیرپایی در آموزش عالی علومانسانی داشتند وجود داشت و در ...
بیشتر
پس از انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران دغدغه تلفیق الگوهای سنتیِ آموزش عالی علومانسانی که از حوزههای علمیه برآمده بودند با الگوهای مدرن که به دانشگاهها تعلق داشتند به صورتی جدی توسط سیاستگذاران علم مطرح شد. این دغدغهای بود که در بسیاری از کشورهای اسلامی که نهادهای سنتی دیرپایی در آموزش عالی علومانسانی داشتند وجود داشت و در برخی به صورت عملی تجربه شده بود. برخی تجربههای عملی اولیه در ایران پس از انقلاب از آنجا که تلاش داشت شکل خاصی از تلفیق پیشگفته را اجرا نماید چالشهایی برانگیخت. با توجه به آنکه در طول سی سال حیات آموزش عالی در ایران پس از انقلاب اسلامی، تجربههایی متفاوت از تلفیق میان الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علومانسانی به محک آزمون نهاده شده است این مقاله در تلاش است به مدد استفاده از مفهوم فضا در جامعهشناسی و روش تحلیل تأملی و با استفاده از برخی دادههای تاریخی گونهای خاص از این تجربه را که در دانشگاه امام صادق (ع) رخ داده است تفسیر نماید. نتایج نشان میدهد در دانشگاه امام صادق (ع) عدم اتکای صرف به تلفیقِ مبتنی بر طراحی برنامههای درسی میانرشتهای و تلاش برای خلق فضایی تلفیقی توانسته تجربهای موفق در تلفیق الگوهای سنتی و متجدد آموزش عالی علومانسانی در ایران به وجود آورد.
قاسم درزی؛ احد فرامرز قراملکی؛ منصور پهلوان
چکیده
چندوجهی بودن پدیدهها و مسائل و همچنین پیشگیری از تحویل انگاری، پژوهشگران را از مطالعات میانرشته ای ناگزیر کرده است. قرآن کریم نیز در دوران معاصر به همین دلایل، بسیار در معرض چنین پژوهشهایی قرار گرفته است. لیکن به دلیل نو بودن این شکل از مطالعات، عموماً پژوهشگران بنا به برداشت خود از میان رشته ای به آن میپردازند ...
بیشتر
چندوجهی بودن پدیدهها و مسائل و همچنین پیشگیری از تحویل انگاری، پژوهشگران را از مطالعات میانرشته ای ناگزیر کرده است. قرآن کریم نیز در دوران معاصر به همین دلایل، بسیار در معرض چنین پژوهشهایی قرار گرفته است. لیکن به دلیل نو بودن این شکل از مطالعات، عموماً پژوهشگران بنا به برداشت خود از میان رشته ای به آن میپردازند که همین امر، تعیین محدوده و بیان تعریفی منسجم از میانرشته ای و همچنین بیان گونه های قرآنی آنرا لازم می گرداند. در حقیقت ترکیب همگرایانه را می توان معیار اصلی برای تحقق میانرشتهای در نظر گرفت. بنا به میزان تحقق همگرایی میانرشته ها، سه گونۀ اصلی را برای مطالعات میانرشته ای می توان برشمرد؛ چندرشته ای؛ میان رشته ای و فرارشتهای. بر این اساس، برای مطالعات میانرشتهای قرآن کریم نیز سه گونۀ اصلی را می توان برشمرد: چندرشته ای قرآنی؛ میانرشته ای قرآنی و فرارشتهای قرآنی. هر یک از این گونه ها نیز دارای اشکال مختلفی است که با ایجاد منظومه ای از این گونه ها می توان تا حدی به انسجام بیشتری در مطالعات میانرشته ای قرآن کریم دست یافت و نقشۀ راهی را پیش روی علاقهمندان به این گونه از مطالعات گشود.
نوروز نیمروزی ناوخی
چکیده
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعهشناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعهشناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود ...
بیشتر
هدف از این مقاله بررسی امکان پارادایم جامعهشناسی اسلامی در شرایط کنونی با توجه به عدم توافق لازم در پذیرش علم دینی، فقدان فلسفه علوم اجتماعی اسلامی مدون، نبود علمی بنام جامعهشناسی اسلامی و اجتماع علمی پیرامون آن و فقدان سایر شرایط لازم جهت تحقق پارادایم مذکور است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در بستر تحول از علوم انسانی موجود (با مبانی و رویکرد غربی) به علوم انسانی مطلوب موردنظر (با مبانی و رویکرد اسلامی) با توجه به پسینی و تصادفی بودن امر پارادایم در تاریخ علم، در حال حاضر صحبت از پارادایم جامعهشناسی اسلامی تا چه حد امکانپذیر است؟ چارچوب نظری این مبحث نظریهی کوهن در تاریخ و فلسفه علم است. روش تحقیق، مطالعهی اسناد موجود در خصوص مسئلهی پیدایش پارادایم علمی با استفاده از تکنیک فیشبرداری از کتب و اسناد موجود است. نتایج بررسیها مؤید آن است که صحبت از یک پارادایم جدید بدون نقد و ابطال پارادایمهای رایج در مواجهه با نیازها و مسائل جدید در میان اعضای اجتماع علمی و پیدایش آن را صرفاً حاصل ترکیب پارادایمهای رایج دانستن، اشکالات جدی فلسفی، منطقی و دشواریهای عملی بهدنبال دارد. در نهایت آسیبهایی به مبانی فکری و اعتقادی پارادایم جامعهشناسی اسلامی در نتیجهی عدم پذیرش آن بهعنوان یک پارادایم جانشین در میان اعضای اجتماعات علمی دنیا بهویژه کشورهای اسلامی به همراه دارد.
حسین جعفری ثانی؛ مرتضی کرمی؛ حمیده پاک مهر
چکیده
مطالعهی حاضر با هدف شناسایی الگوی تلفیق برنامه درسی (درونرشتهای، بینرشته ای و تلفیق در یادگیرندگان) علوم انسانی و بررسی میزان فاصله آن با وضعیت مورد انتظار صورت پذیرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی / مقایسهای بود و جامعهی آماری شامل تمامی دانشجویان رشتههای علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 93-92 بود. تعداد 216 نفر ...
بیشتر
مطالعهی حاضر با هدف شناسایی الگوی تلفیق برنامه درسی (درونرشتهای، بینرشته ای و تلفیق در یادگیرندگان) علوم انسانی و بررسی میزان فاصله آن با وضعیت مورد انتظار صورت پذیرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی / مقایسهای بود و جامعهی آماری شامل تمامی دانشجویان رشتههای علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 93-92 بود. تعداد 216 نفر از دانشجویان طبق فرمول حجم نمونه و به شیوهی طبقهای نسبی انتخاب و پرسشنامه محققساخته بر اساس ده الگوی تلفیق برنامه درسی مطرح شده توسط فوگارتی که روایی و پایایی آن نیز احراز گردید را تکمیل کردند. یافتهها نشان دادکه: 1- از دید دانشجویان علوم انسانی، در حال حاضر، الگوی تلفیق درونرشتهای بر تدوین و اجرای برنامههای درسی این حوزه حاکم است. 2- الگوی تلفیق در ذهن یادگیرنده، مورد انتظار دانشجویان است. 3- از نظر دانشجویان، بین وضع موجود و وضع مورد انتظار در هر سه دسته از الگوهای کلان تلفیق طبق دیدگاه فوگارتی در برنامههای درسی رشتههای علوم انسانی تفاوت وجود دارد. با عنایت به یافتههای حاصل، توجه به الگوی تلفیق برنامه درسی در ذهن یادگیرندگان، در راستای بازنگری علوم انسانی مد نظر قرار میگیرد.
علیرضا مقدم
چکیده
با عطف توجه به پرسش امکان تولید دانش با رویکرد میانرشتهای، مقاله حاضر به بحث درباره نوعی وب۲ و مجهزسازی کاربران به ابزار مشارکت و تولید دانش در فضای مجازی میپردازد. به این منظور به قابلیتهای یک نرمافزار در فراهمکردن فضای تولید دانش توجه شده مثالهایی از مشارکت که بر روی این نرمافزار انجام شده است توضیح داده میشود. سپس ...
بیشتر
با عطف توجه به پرسش امکان تولید دانش با رویکرد میانرشتهای، مقاله حاضر به بحث درباره نوعی وب۲ و مجهزسازی کاربران به ابزار مشارکت و تولید دانش در فضای مجازی میپردازد. به این منظور به قابلیتهای یک نرمافزار در فراهمکردن فضای تولید دانش توجه شده مثالهایی از مشارکت که بر روی این نرمافزار انجام شده است توضیح داده میشود. سپس این مثالها تجزیه و تحلیل میشوند تا نشان داده شود که برای ایجاد مشارکت آنلاین چه چیزی لازم است و این مشارکت تحت چه شرایطی ممکن است منجر به تولید دانش شود. مشارکتکنندگان در این تحقیق شامل تعدادی دانشجو معلم بودند که در یک دورهی آموزش ریاضیات که به صورت تلفیقی (ترکیبی از آموزش کلاسی و آنلاین) بود شرکت داشتند. مشارکتکنندگان در گروههای ۹-۶ نفری قرار داده شدند و از آنها خواسته شده بود که به حل مساﺋل ریاضی و بحث دربارهی آنها و چگونگی تدریس این مساﺋل به دانشآموزان مقطع ابتدایی بپردازند. از روش تحقیق نظریهی دادهبنیاد برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد و نظریهی یادگیری فرهنگی- اجتماعی ویگوتسکی به عنوان دریچهای برای مطالعهی محیط اجتماعی به کار برده شد. یافتههای تحقیق حاکی از مواردی از تولید دانش به صورت انفرادی و اجتماعی است؛ زمانی که اعضای گروه هیچ اشارهای به اطلاعات یا پاسخهای اعضای دیگر گروه نمیکنند تولید دانش به صورت انفردی روی داده است. برعکس، زمانی که آنها در زمینه مسئلهای با هم مشارکت میکنند، تولید دانش بیشتر ماهیتی اجتماعی دارد. علاوه بر این، نقش مدرس، مداخله یا کنارهگیری وی، و قابلیتهای چندرسانهای نرمافزار در شکلگیری نوع تولید دانش مؤثر بودهاند.